قرآن در آيه 121 سوره مبارکه آل عمران میفرماید:
در آیات سابق خدای سبحان مؤمنین را از دوستی با دشمنانشان (یهود و نصاری) و منافقین نهی فرمود و در این آیه مؤمنین را به دلیل کوتاهی در انجام وظیفه در جنگ احد مورد عتاب قرار میدهد.
مقدمهای از جنگ احد
پیش از ورود به تفسیر آیه مقدمهای کوتاه در مورد فضای جنگ اُحد بیان میگردد:
در سال دوم پس از هجرت، بعد از شکست کفار قریش از مسلمین، در جنگ بدر و برجا گذاشتن هفتاد كشته و حدود هفتاد اسیر، کفار قریش تصمیم گرفتند مجدداً به میدان نبرد با مسلمین آمده و انتقام خونهای ریخته شده در جنگ بدر را بگیرند.
بعد از شکست در جنگ بدر، ابوسفیان به هیچ کس اجازه نداد تا بر کشتههای جنگ بدر گریه کند. او معتقد بود گریه عواطف آنها را تعدیل میکند. امّا این خشم باید در درون آنها شعلهور بماند تا برای جنگ مجدد با مسلمین مهیا باشند. در همان سال کفار قریش با سه هزار سوار، دو هزار پیاده و تجهیزات کامل جنگی به قصد جنگ با مسلمین از مکه به سوی مدینه حرکت کردند. عباس عموی پیامبر صلیاللهعلیهو آله با وجودی که پس از گذشت دوازه سال از ظهور اسلام هنوز مسلمان نشده بود به دلیل علاقه به پیامبر از طریق پیکی نقشه جنگ مشرکین را به اطلاع پیامبر میرساند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله افرادی را برای تحقیق این گزارش به آن منطقه میفرستند. گروه گزارشگر صحت خبر را تأیید کرده و اعلام میکند که چندین هزار نفراز سپاهیان دشمن آماده نبرد با مؤمنین هستند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله جلسهای تشکیل میدهند و در آن جلسه به مسلمانان دو پیشنهاد ارائه میدهند:
- ماندن در مدینه و جنگ با دشمن. به دلیل اینکه کمک رسانی در آنجا براحتی انجام میگرفت.
- جنگ در بیرون از مدینه
جوانان پیشنهاد دوم را پذیرفته که در خارج مدینه جنگ انجام شود زیرا آنها حس میکردند در شهر ماندن عنوان جنگ ندارد و آنها در خارج از شهر احساس بهتری خواهند داشت. پیامبر صلیاللهعلیهوآله به خواست جوانان بها داده و محل کوه احد را که به مدینه بسیار نزدیک بود برای جنگ در نظر میگیرند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله ابتدا در خطبهی نماز جمعه انگیزه مسلمان را نسبت به جنگ با کفار تقویت کرده و سپس به همراهی مسلمانان با لشکری در حدود هزار نفر پیاده به سوی آنجا راه میافتند در طول مسیر ایشان مرتب صفوف مسلمین را بازدید کرده و آنها را منظم مینمودند.
هنگامی که در حین بازرسی صفوف افرادی ناشناس را مشاهده کردند، از آنها سوال نموده شما چه كساني هستيد؟ آنان پاسخ دادند ما یهوديان ساكن مدينه هستیم که برای مبارزه با مشركين به کمک شما مسلمين آمده ایم. پیامبر فرمودند: ما از کفار علیه مشرکین کمک نمیگیریم. تعداد یهودیان سیصد نفر بود که از کل سپاه که هزار نفر بود کم شدند و هفت صد نفر باقی ماندند. در بعضی تواریخ نقل شده در این سیصد نفر تعدادی از مسلمانان که ترجیح میدادند جنگ در مدینه انجام پذیرد نیز بودند و از اینکه پیامبر نظر جوانان را قبول کرده حاضر نشدند در خارج مدینه به کمک مسلمین بیایند.
پیامبر جایگاه سپاه را در سمت میمنه و میسره مشخص کردند. دو لشکر در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. سپاه كفار سه هزار پياده نظام و دو هزار سواره نظام داشت و سپاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله هفتصد نفر پیاده بودند و در پی اولین حملات مسلمین، لشکر کفار شکست خورده و مجبور به عقب نشينی میشود. ابوسفیان مرتب سپاهیان خود را با نام بتها و برای رسیدن به زنها در جنگ ترغيب میکرد. در سمت مقابل مؤمنین با تکبیر و تهلیل مرتباً تشویق میشدند که جنگ را ادامه دهند هنگامی که سپاه کفار مجبور به عقب نشینی شد. مؤمنین به تصور اینکه جنگ تمام شده از مواضع خود حرکت کرده به سراغ غنائم رفتند و کفار از این فرصت استفاده کرده به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مسلمانان حمله کردند در اين جنگ حمزه عموی پیامبر به شهادت رسید و اميرالمؤمنين علیهالسلام میفرمايند: شصت ضربه بر پيكر مبارك ايشان وارد آمد. در اثر شدت این جنگ، شمشیر اميرالمؤمنين علیهالسلام شکست و در این هنگام پیامبر صلیاللهعلیهوآله جبرئیل را بین زمین و آسمان مشاهده کردند که فرمود:
«لا فتی الا علی لا سيف الا ذوالفقار»
(ذوالفقار شمشیر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود که در اين جنگ به امیرالمؤمنین علیهالسلام عطا شد).
در هنگامه جنگ یکی از کفار قریش فردی به نام مصعب را کشت و به تصور اینکه پیامبر را به شهادت رسانده است، به لات و عزی قسم خورد که من پیامبر صلیاللهعلیهوآله را کشتم و كفار قريش با این تصور خيالشان آسوده شد وبه سوی شهر خودشان (مکه) به راه افتادند و مؤمنین نیز بسیار ناراحت و وحشت زده فرار كردند در این جنگ تعداد هفتاد نفر از مسلمین شهید شدند و عده زیادی نیز مجروح گشتند. در ابتدای این جنگ مسلمانان خوش درخشیدند اما در انتها به دلیل اینکه در پی غنائم رفتند شکست خوردند.
سرزنش خداوند علیه مسلمین
خدای سبحان در این آیه مؤمنین را سرزنش میکند زیرا در جریان جنگ بدر با اینکه تعداد مسلمین سیصد و سیزده نفر بود و در سپاه مقابل، هزار نفر شرکت داشتند اما مسلمانان با تعداد هشت کشته پیروز شدند و تمام مال التجاره آنها را گرفتند.
خدای سبحان در این آیه میفرماید هرگاه به فرمان حق عمل کنید و غالب شويد تمام مال التجاره آنها در اختیار شما قرار میگیرد، اما در جنگ اُحد، برای دست یافتن به غنائم، مناطق حساسی را که پیامبر صلیاللهعلیهوآله به شما متذكر شده بود كه تحت هيچ شرايطی از اين دو مكان غافل نشويد، رها کردید. آنگاه کفار از این غفلت شما استفاده کرده و از همان دو منطقه نفوذ کرده به پيامبر صلیاللهعلیهوآله حمله کرده و به شما آسيب فراوان رساندند.
«وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ»
- «غدو» صبح است. يعني شروع كارهای بسيار حساس بايد از آغاز روز باشد تا هماهنگی بين طبيعت و انسان بوجود آید.
- «وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ»؛ از میان خانوادهات خارج شدی فرمانده با زیردستانش همراهی داشته باشد همان گونه که آنان را وادار به حضور در صحنه میکند خود نیز با آنها همراه باشد.
«تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ»
خدای سبحان به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید تو مؤمنین را برای رزم آماده میکردی. یعنی رزم نیاز به صف آرایی و نظم دارد تا با کمترین تلفات به نتیجه برسد همانگونه که در جنگ بدر با ولایت خاص پیامبر و برنامهریزی ایشان با کمترین تلفات بر دشمن غلبه کردند.
پیشگیری از ابتلا به مشکل
به مجرد اینکه خبر به پیامبر رسید ایشان فردی را برای تحقیق فرستادند و اقدامات لازم را انجام دادند. گاه در عملکرد مؤمنین مشاهده میشود که عملکرد تدافعی داشته در صورتی که مؤمن باید تهاجمی عمل کرده قبل از ابتلاء به مشکل نگذارد به آن مبتلا شود تا بعد در صدد دفع آن برآید.
نیاز به محرک برای انجام کارهای سخت
علاوه بر اینکه «تُبَوِّی» به معنی «مهيا کردن» مؤمنين برای قتال است، آیه اشاره دارد که انجام كارهای سخت محرك لازم دارد. افراد مورد اعتماد باید تحریک شوند تا به اقدام مبادرت ورزند با وجود اینکه جهاد دارای رتبه ی بالایی است، اما مؤمنین در شرایط عادی اقدام به قتال نمیکنند. امّا با تحریک پیامبر صلیاللهعلیهوآله این انگیزه در آنها ایجاد میشود که از مال و جان خودشان بگذرند.
«وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»
خداوند به میزان اخلاص افراد آگاه است
علیم یعنی خدای سبحان به نیات مؤمنین آگاه است. یعنی او میداند که نیّات مؤمنین از شرکت در جنگ چیست. آیا برای رسیدن به غنیمت، مال و مقام دنیوی مبارزه میکنند یا برای امتثال فرمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله وارد جنگ میشوند، یعنی خدا به میزان اخلاص مؤمنین عالم است.
ادب حضور در محضر انسان کامل
«والله سمیع»: گاه مؤمنین با پیشنهاد اولیاء خدا مخالف هستند و اعتراض دارند، اما باید بدانند که صدای اعتراضات آنها را خدای سبحان میشنود و به جهت این اعتراضات عتاب شده و مورد عقوبت قرار میگیرند. تنها حضور فیزیکی در معیت انسان کامل، کافی نیست بلکه مؤمنین باید با اخلاص در محضر انسان کامل حاضر شوند نه به طمع کسب غنائم با او همراه شوند.
- «وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»؛ خدا سبحان از آنچه موجب موفقیت مؤمنین است آگاه بوده و موفقیت با حضور در صحنه به ضمیمه نیّت خالصانه مهیا میگردد. نیت ناخالص سرانجام در عمل ظهور پیدا میکند و منجر به شکست میشود.
اهمیت بررسی به تاریخ
آیه نشان میدهد تاریخ باید بررسی گردد تا رمز پیروزی و شکست مؤمنین شناخته شود. زیرا توجه کردن مؤمنین به مادیات حتی با وجود امدادهای غیبی ممکن است موجب شکست آنها شود ذکر این حقایق موجب عبرت دیگر مؤمنین میگردد.
ارتباط بین این آیه و آیه سابق
«وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ» بعضی در ربط بین این دو آیه اینگونه بیان کردهاند: خدای سبحان در آیه قبل فرمود «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيط»[1] اگر صبر داشته باشید و تقوا پیشه کنید هیچ آسیبی نمیبینید. در ادامه در این آیه میفرماید: یادآوری کن زمانی را که مؤمنین صبوری نکردند، یا در اجرای فرمان الهی مقاومت نکردند چه آسيبی بر آنها وارد شد.
به مؤمنین شکست در غزوه احد و پیروزی در غزوه بدر را متذکر شو تا عامل موفقیت و عدم موفقیت خود را شناسایی کنند و دریابند که به علت ترک صبوری و رعایت نکردن تقوا در جنگ احد شکست خوردند. درحالی که همين مؤمنين در جنگ بدر با صبوری و تقوا بر دشمن غلبه کردند.
- هرکس باید رمز موفقیت و شکست را در خود جستجو کنند.
دیدگاه تأویلی آیه
عقل و قلب، قوای درونی مؤمن هستند و او را از حملات نفس آگاه میکنند، زیرا نفس امّاره آسیب جدی به عقل و قلب وارد میکند.
نقش شریعت
نقش شریعت این است که عقل و قلب را تحریک کرده و به مبارزه با نفس اماره دعوت میکند. البته شریعت قواعد این رزم را نیز به عقل و قلب میآموزد «تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ» شریعت به مؤمن میآموزد که در این مسیر افراط و تفریط، نیت ناخالص و اعتراض جایی ندارد. به عنوان مثال نفس امّاره در وجود مؤمنین حرص به دنیا را تشدید کرده و این میل به عقل مؤمنین حمله کرده، و آنها از تشخیص بین حلال و حرام عاجز میگرداند و هنگامی که عقل محكوم شد و فرد طالب دنیا میگردد و به قلب حمله کرده و قلب حضور در محضر حق را درک نمی کند و عشق به اولیاء را از دست میدهد.
شرط پیروزی مؤمنین
با دقت نظر در این معنا اگر مؤمنین خود را تحت نظر ولایت قرار داده و همانگونه که شریعت به آنها دستور داده است بدون زیاده و کم، با نیّت خالص عمل کنند، مطمئناً پیروز و موفق میشوند. اما اگر در ابتدای کار خود را تسلیم ولایت نشان داده اما در اواسط یا اواخر راه به دلیل حرص به دنیا از این تسلیم جدا شوند شکست میخورند.
- حرص به دنيا عاقبت منجر به شكست مؤمنين میشود و این نیز لطف خدا نسبت به مؤمنین است تا آنها دنیا طلب نباشند.
اثر مخالفت با پیامبر (ص)
هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله به مؤمنین دو راه پیشنهاد کردند و از بین آن دو راه، با جوانان موافقت فرمودند. کسانی که نظرشان مردود شده بود یا وارد جنگ نشدند. یعنی فرمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله را اطاعت نکرده و یا اگر وارد جنگ شدند جزو اولین کسانی بودند که به سراغ غنیمت رفتند و بقیه هم از آنها تبعیت کردند
مخالفت با نظر پیامبر (ص) ابتدا به خود فرد خسارات جدی وارد میکند و سپس بر پیکره دین آسيب جدی وارد میکند.
- جنگ اُحد به دلیل طمع مؤمنین که موجب شکست آنها شد لکه ننگی در تاريخ اسلام است.
واعظان که این جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن كار ديگر میكنند
یکی از مفسرین در ذیل این آیه میفرماید: روش پیامبر باید سرمشق هر سالك عاشقی قرار گیرد. هر سالک برای رجوع و قرب به حق باید تمام صفات نفسانیه و حیوانیه را موقتاً رها کند و با مهیا کردن صفات روحانی، درون خویش را برای مبارزه با نفس و شیطان و مبارزه با دنیا طلبی آماده سازد. (وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ). در این مسیر خدا شنوای در خواستهای شماست. (وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).
پیام آیه
- خدای سبحان همیشه شنوای صدای بندگانی است که خواهان سیر به طرف او هستند و به آنها توجه میکند.
- خدای سبحان عالم به نيات افراد است که آیا نیّت آنها مبارزه با دنیا برای قرب به مولی است یا برای کسب دنیایی دیگر با دنیا مبارزه میکند؟ (وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)
- امام خميني (ره) در آداب الصلاه میفرمايند: گاهی فرد دنیا را برای رسیدن به دنیای دیگر ترک میکند، مثلاً پول را برای رسیدن به مقام ترک میکند.
- خدای سبحان میداند هر کس با چه انگیزهای از نفسانیت و حیوانیت خود خارج میشود، آیا برای رسیدن به دنیای دیگر است و یا برای قرب به مولاست.
- «وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ»؛ گاهی لازم است فرمانده نظرات خود را با اطرافیان مطرح کند اگرچه بسیاری از نظرات در جنگ مخفیانه میماند که در زمان خود اظهار گردد.
بعد از هر موفقیت نیاز به مراقبه بیشتر میشود. اولاً ممکن است فرد گرفتار غرور کاذب شود و ثانياً با یادآوری این پیروزی گمان کند همه جا موفق وپیروز است، موفقیت قاعده و آیین نامه دارد و هميشگی نيست افراد در هر سنی امکان لغزش دارند. فردی که در دوران جوانی گرفتار لغزش نشده ممکن است تصور کند به دلیل خوش سابقگی در میانسالی اشتباه نمیکند. یا به دلیل انقلابی بودن در سن جوانی از انقلابی بودن در میانسالی جدا نمیشود، اما این خطری است که در هر زمانی افراد را تهدید میکند.
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوايی زند
- بعد از هر موفقیت خطر بیشتری فرد را تهدید میکند، از این رو افراد باید توسل و پناهندگی خود را به خدای سبحان بیشتر کنند.
تاریخ جلسه: 96/10/16 ـ جلسه 102
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره آل عمران، آیه 120