سوره مبارکه بقره، آیه112
«بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»
«آرى هر كس كه خود را با تمام وجود به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد پس مزد وى پيش پروردگار اوست و بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد»
خدای سبحان میفرماید اگر کسی خود را تسلیم خداوند کند در حالی که در افعال و اعتقادات خدا را مشاهده میکند از اجری خاص بهره میبرد و هیچ نگرانیای از آینده و گذشته ندارد.
عوامل امنیت
- امنیت افراد مرهون اعتقادات و اعمال صحیح است، این تصور که بدون خضوع و تسلیم در برابر حق به آرامش باطنی دست مییابیم اشتباه است.
لازمه امنیت دو چیز است: تسلیم در برابر خداوند (أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ) و شهود حق (وَهُوَ مُحْسِنٌ).
- یکی از تصورات غلط این است که گمان کنیم نیل به آرامش حقیقی بدون تسلیم در برابر حق امکان پذیر است.
تسلیم در صورتی امنیت و آرامش افرین است که کامل باشد؛ تسلیم عقل، قلب، روح، جسم و … .
احسان به معنای شهود حق است، پیامبر صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند:«الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك»[1] احسان یعنی چنان بندگی حق را به جا آوری گویا او را میبینی و اگر او را نمی بینی او تو را میبیند.
اسباب آرامش در درون انسان است
- یکی از تصورات غلط این است که گمان کنیم دیگران در زندگی ما به قدری نقش دارند که هیچ تلاش و اقدامی از جانب ما نیاز نیست. اسباب آرامش در درون انسان است نه از طریق عوامل خارجی. در آیه فعل به صورت مجهول عنوان نشده بلکه معلوم آمده (أَسْلَمَ وَجْهَهُ = خود را تسلیم حق کند) تا بیان کند هرکس خود را تسلیم خداوند کند هیچ نگرانیای بابت آینده و گذشته ندارد.
اجری ناشناخته
- اجری که خداوند برای تسلیم کامل در برابر حق عنوان کرده اجری ناشناخته است که حد و اندازه آن معلوم نیست؛ اجری که نه تنها در آخرت که در دنیا نیز خواهد بود، اجری که از ثمرات آن بینیازی از غیر حق است. این بینیازی و غنا تنها در مادیات و امور دنیوی نیست بلکه فکر نیز باید احساس غنا و بینیازی از غیر حق را داشته باشد و تنها طالب حق و رضای او باشد.
شرط حضور
- یکی از ثمرات تقارن عقیده و عمل، اجر(فَلَهُ أَجْرُهُ) + حضور در محضر حق (عِندَ رَبِّهِ) است.
- یکی از تفکرات ناصحیح این است که تصور کنیم حضور در محضر حق (عِندَ رَبِّهِ) بدون تسلیم (أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ) ممکن است، هر زمان خود را کامل تسلیم حق کنیم فوراً حضور حق را ادراک مینماییم.
- «أَسْلَمَ وَجْهَهُ» مهمان خداوند شدن است؛خداوندی که کریم است و به مهمان اجری کریمانه عطا میکند و دنیا و آخرت او را تأمین مینماید.
- اگر گمان میکنیم برای خدا کار میکنیم اما هنوز به طور کامل تسلیم و دلداده حق نیستیم گرفتار گمانی اشتباه شدهایم.
- یکی از تفکرات نادرست این است که اگر توفیق تسلیم بودن در برابر حق را داشتیم این تسلیم را به خود منتسب کنیم و فعل خود بدانیم.
سوره مبارکه بقره ، آیه 113
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ »
«و يهوديان گفتند ترسايان بر حق نيستند و ترسايان گفتند يهوديان بر حق نيستند با آنكه آنان كتاب [آسمانى] را مىخوانند افراد نادان نيز [سخنى] همانند گفته ايشان گفتند پس خداوند روز رستاخيز در آنچه با هم اختلاف مىكردند ميان آنان داورى خواهد كرد »
تکذیب چرا؟!
یهودیان و مسیحیان هریک برای اثبات خود دیگری را تکذیب میکردند.
- یکی از تفکرات نادرست، به حق دانستن خود و رد کردن (نابجای) عقاید دیگران است همچنانکه متاسفانه در جامعه ما نیز این عقیده در میان برخی متدینین وجود دارد و به بهانه چپ و راست یکدیگر را نفی می کنند تا خود را اثبات کنند!
مثالی دیگر از تفکر نادرست این است که تصور کنم اداره و پیشرفت امور با عالم است درحالیکه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند ارکان دین چهار گروهند: عالم و جاهل فقیر و غنی. در فرمایش حضرت عالم و جاهل (زمانیکه به دنبال تعلّم علم باشد) در یک رتبه قرار دارند و یا فقیر با غنی در یک مرتبه قرار دارد.
در حقیقت ایجاد تفرقه و از بین بردن وحدت میان مسلمین تفکری نادرست است که ریشه آن از جانب دشمنانی چون انگلیس ایجاد شده است.
تاریخ جلسه : 98/10/16 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالأنوار، ج67، ص196