مقدمه
در زندگیِ مؤمن باید نور رجاء دیده شود، غیر ممکن َاست فردی مؤمن باشد اما آینده را تاریک ببیند.
«أَنْتَ الرَّجَاء»[1]
«رجاء یعنی تو»
من در آینده زندگی تو را میبینم نه چیز دیگری.
زمانی که بنده در زندگی تنها او را میبیند، روی اعمال خود هیچ حسابی باز نمیکند.
امید یعنی درخشش خدا در زندگی بنده. یعنی همه جا خدا را دیدن، و هرگز خود را ندیدن، همه جا روی او حساب باز کردن، و روی موجودی خود هیچ حسابی باز نکردن.
«لَا أَرْجُوَ وَ لَا أَخَافَ إِلَّا إِيَّاك»[2]
«من تنها امیدم به تو است و تنها خوف از تو دارم»
فرد امیدوار با نشاط است، و از آنرو که تنها خدا را میبیند، حرکت صحیح دارد و هرگز خود را در بن بست و تنگنا نمیبیند. او همواره مطیع است.
کسبِ تمام فضائل اخلاقی از طریق امیدوار بودن میسر است. و تمام رذایل اخلاقی هم از طریق امید دفع میشود. در پس پردهی بسیاری از رذایل اخلاقی مانند حرص، بخل ، حسد، تنگ نظری، ناامیدی نهفته است.
رجاء، هنگامی است که از همه قطع امید کرده باشی
«أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»[3]
«چه کسی است که شما را در تاریکی های خشکی و دریا هدایت کند، چه کسی است نسیم های رحمت را به عنوان بشارتی قبل از نزول باران بفرستد؟ آیا با آن معبود معبود دیگری است؟ خدا منزه است از این که برای او شریک قرار دهند.»
آیه میگوید: در خشکسالی زندگی هم حق ناامیدی ندارید، زیرا هدایت کنندهای دارید که باران رحمت خویش را میفرستد.
چه در امور مادی (ظُلُمَاتِ الْبَرِّ) و چه در امور معنوی (وَالْبَحْرِ) او ما را به نزدیکترین راه هدایت میکند(يَهْدِيكُمْ).
نه تنها شما را به حق میرساند بلکه برای شما از حقیقت پردهبرداری میکند. با نسیم ولایت و معرفت تحولاتی در زندگی صورت میگیرد و برکات فراوانی در آن جریان مییابد. تصرفات و تحولات به دست او است پس جایی برای ناامیدی وجود ندارد. هرجا او هست همهی امکانات برای خروج از گرفتاریها مهیّا است.
«لَسْتُ أَرْجُو لآِخِرَتِي وَ دُنْيَايَ غَيْرَكَ وَ لَا لِيَوْمِ فَقْرِي يَوْمٍ يُفْرِدُنِي النَّاسُ فِي حُفْرَتِي وَ أُفْضِي إِلَيْكَ بِذَنْبِي سِوَاكَ»[4]
«خدایا! من برای دنیا و آخرتم و روز نداری ام، روزی که من را در گودال قرار می دهند، روزی که با گناهانم به سوی تو کشیده می شوم، برای همه این زمانها تنها یکی را تدارک دیدم. امیدم در تمام این صحنه ها تنها به تو است.»
در دنیا هم با وجود اسباب مادی بایستی تنها امید ما به خدای سبحان باشد. امید باید در زوایای زندگی ما از دنیا تا برزخ و تا قیامت، در زندگی ظاهری و باطنی، مادی و معنوی و در روح و جسم ما جاری باشد.
خداوند سبحان با جمال خود ما را به مقصد میرساند: «أَمَّن يَهْدِيكُمْ» پس نگران نباشید و تنها امیدوار باشید.
ظلمت، جایی است که که انسان نه خود را میبیند و نه خدا را.
«ظُلُمَاتِ الْبَرِّ» افعالی است که از ما صادر میشود، «وَالْبَحْرِ» صفات نیکی است که از ما دیده میشود.
«وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» و خدا برای شما نصیب محبت را میفرستد و بوی محبت را به مشام شما میرساند.
«تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» وقتی به او امیدوار نباشید مشرک شدهاید. امیدواری یعنی توحید؛ یعنی تنها او را دیدن و روی هیچ چیز دیگری حساب باز نکردن. و ناامیدی از او، یعنی خود را دیدن و او را ندیدن.
در نومیدی بسی امید است
«وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»[5]
«و ما اراده كردهايم بر كسانى كه در زمين به ضعف و زبونى كشيده شدند، منّت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان (روى زمين) قرار دهيم.»
در آیات گذشته به داستان فرعون و ذبح فرزندان و از بین بردن مردان و وضعیت بسیار ظالمانهای که حاکم بود اشاره میفرماید. و در این آیه خداوند سبحان میفرماید در همان شرایطی که بوی بهبودی به مشام نمیرسد، ما اراده میکنیم که مستضعفین زمان توانمند شوند و آنان را وارث زمین قرار میدهیم.
اگر روی اسباب ظاهریه اعتماد کنید، جایی برای امید باقی نمیماند. اما خداوند سبحان، در اوج ناامیدیِ شما جلوهگری می کند. و به دست موسایی که در کاخ فرعون رشد کرده تاریکی و سیاهی و ظلم و جور را از بین میبرد و خدایی خود را به نمایش میگذارد.
مادر موسی(ع)، نماد امید
«وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ»[6]
«و ما به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير بده، پس هرگاه (از فرعونيان) براو بيمناك شدى، او را (در جعبهاى گذاشته و) بهدريا بيفكن و (از اين فرمان) مترس و (از دوريش) غمگين مباش، (زيرا) ما او را به تو بازمىگردانيم و او را از پيامبران قرار مىدهيم»
این نور امید است که در دل مادر موسی این چنین درخشیده است. و خداوند سبحان به او وعده داه است:
«إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ »
«حتماً او را به تو باز میگردانیم»
در هنگام امیدواری، صادق الوعد بودن خدا را تصدیق میکنیم. و یقین داریم وعده الهی محقق میشود.
کسی که امیدوار به رحمت حق است، غصه و نگرانی نداشته و آینده را زیبا میبیند: «وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي»
غصه و نگرانی نماد ناامیدی است. امید نشاط آور است و جایی برای اندوه و نگرانی باقی نمی گذارد. فرد امیدوار، در اوج مشکلات، در بین امواج متلاطم دریای زندگی، آرامش دارد؛ زیرا نگاه او به وعدههای صادق الهی است.
تمام ناامیدیها و مشکلات ما ناشی از خود دیدن و خدا را ندیدن است. اگر تمام امور خود را به خدای سبحان بسپاریم و تنها به او امید داشته و از همه قطع امید کرده باشیم ما را حفظ نموده و در اوج مصائب و مشکلات، ما را در ساحل امن خود جای خواهد داد.
«فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ» همه گرفتاریهای ما کشمکش بین ما و خدا است. خدا میگوید: به من بسپار و ما میگوییم خودم انجام می دهم! خداوند سبحان شراکت پذیر نیست.
در امیدواری جایی برای نگرانی نیست. نگران بودن یعنی خدا را ندیدن. در عین مراقبه آداب را حفظ کنیم و و روی چیزی غیر از خدا حساب باز نکنیم و یقین داشته باشیم هنگامی که تنها روی او روی او حساب باز می کنیم فوق تصور دریافت میکنیم.
باور داشتن تحقق وعدههای الهی، عامل امیدواری
« فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»[7]
«پس ما (اينگونه) او را به مادرش باز گردانيديم تا روشنى چشم او باشد و غم نخورد و بداند كه همانا وعده الهى حقّ است، ولى بيشتر مردم نمىدانند»
اکثریت مردم جاهل هستند که امید به خدای سبحان ندارند. اگر در مسیر درست حرکت کنند و یقین داشته باشند خدای رزاق، معاش و معاد آنها را تأمین میکند، هرگز غصه و اندوهی به خود راه نمی دهند. امید بر مبنای معرفت است، خداشناسی گام اول امیدواری است.
خداوند سبحان در این آیه می فرماید: ما موسی را به مادرش باز گرداندیم تا به او نشان دهیم که جایی برای نگرانی وجود ندارد.
و حتی گاه خدای سبحان بهتر از آنچه در قبل بوده را باز میگرداند:
«ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها» [8]
«هر (حكم و) آيهاى را نسخ كنيم ويا (نزول) آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مىآوريم»
از موارد ظلم به نفس آن است که انسان در بسیاری از موارد میتواند هم خود امیدوار به حق باشد و هم دیگران را امیدوار به حق نماید اما از این امر غفلت میکند.
تاریخ جلسه: 99/7/19 ـ جلسه 47
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص279: دعای سحر جمعه
[2] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص279: دعای سحر جمعه
[3] سوره مبارکه نمل، آیه 62
[4] بحار ج 86ص331
[5] سوره مبارکه قصص، آیه 5
[6] سوره مبارکه قصص، آیه 7
[7]سوره مبارکه قصص، آیه 13
[8]سوره مبارکه بقره، آیه 106