برای رسیدن به قرب یکی از کاملترین ابزار، معرفت است
معرفت محبت میآورد و محبت، ولایت و پیوست ایجاد میکند. معرفت ابزاری برای وصال است. غایت ما نزدیک شدن به معصوم است، این نزدیکی، مقدمه نزدیک شدن به خداست. برای رسیدن به این قرب یکی از کاملترین ابزار، معرفت است.
متاسفانه در بین حضرات معصومین بعضی از حضرات، برای ما ناشناختهتر از بعضی دیگر هستند. ممکن است شناختی نسبت به امیرالمومنین و اباعبدالله و امام رضا علیهم السلام داشته باشیم؛ ولی شناخت ما نسبت به حضرت جواد الائمه بسیار کمتر از شناخت ما نسبت به بقیه این بزرگواران است. در شناخت معصوم باورمان این است که این معرفت، مانند معرفت قرآن، از طریق پیامِ تنها و شنیدن و گفتن میسر نیست. اعتراف میکنیم برای این معرفت، تطهیر خاصی لازم داریم تا شناخت صورت بگیرد. عایشه درباره امیرالمومنین میگوید: هرگاه امر بر ما مشتبه میشد، میزان امیرالمومنین بود و به ایشان پناهنده میشدیم. بنابر این هرجا امری برای ما مجهول است، بایستی به حضرات معصومین علیهم السلام رجوع کنیم تا به معرفتی دست یابیم.
معرفت صوری کافی نیست و تطهیر باطنی نیاز است
معرفت صوری کافی نیست و تطهیر باطنی نیاز است تا از حقیقت معرفت بهرهمند شویم. حق معرفت هم در این عالَم برای ما میسّر نیست. در زیارت جامعه اعلام میکنیم:
« مَوَالِيَّ لاَ أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ لاَ أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ »
ما نمیتوانیم ثنای شما را بشماریم و به قدر شما واقف شویم و به کنه توصیف شما راه پیدا کنیم؛ اما این به آن معنا نیست که معرفت امام تعطیل شود.
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
امتحان شفاهی این کلاسها را در زیارات به سرانجام میرسانیم. آنچه که در این کلاسها آموختهایم در زیارت بعینه میبینیم. این دریافتها اصالتاً باید در قلب ثبت شود تا در هنگام حضور در محضر معصوم، نورانیّت آن محسوس باشد. تفاوت بسیاری است میان زیارت با معرفت و زیارت بیمعرفت.
جدا شدن از اسارت فرعون نفس
با وساطت جواد الائمه علیه السلام، انسان از اسارت فرعون نفس جدا می شود
کلیم بن عمران میگوید به حضرت رضا عليه السّلام عرض كردم: از خدا بخواه فرزندى به شما عنايت كند_ تا سن 34 سالگی بنا به قولی امام فرزندی نداشتند- فرمود: خدا به من يك پسر عنايت میكند كه وارث من است.
پس از ولادت حضرت جواد علیه السلام، حضرت رضا علیه السلام به اصحاب خود فرمود: فرزندى شبيه موسى بن عمران در شكافتن دريا و شبيه عيسى بن مريم در طهارت مادر، برای من متولد شد. او پاك و پاكيزه به دنيا آمد.
سپس فرمود: او را ستمگرانه میكشند كه اهل آسمان بر او گريه خواهند كرد. خداوند بر دشمن ستمكار او خشم مىگيرد.[1]
درایت در روایت:
اینکه در این روایات حضرت جواد الائمه را شبیه موسی بن عمران میبینیم؛ یعنی با وساطت حضرت جواد الائمه، انسان از تحت سلطه فرعون نفس خارج میشود.
در باب شباهت به عیسی بن مریم در این روایت امام رضا علیه السلام مادران خود را شبیه مادر حضرت عیسی دانستهاند.
امام رضا علیه السلام در روایتی دیگر، مادر حضرت جواد الائمه علیه السلام را معرفی میکنند که ایشان از نسل ماریه قبطیه، یکی از همسران پیامبر است؛ همان همسری که مادر ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله بود. ابراهیمی که فدایی حضرت اباعبدالله علیه السلام شد. ماریه برای پیامبر خیلی عزیز بود. پیامبر در زمان حیات خود، از مادر جوادالائمه علیه السلام تعریف کرده و سلام به مادر حضرت رساندهاند و اعلام کردهاند: مادر یکی از فرزندانم از نسل ماریه قبطیه است. گویی جواد الائمه از دو سو به پیامبر میرسد.
مُبیّن حق از باطل
در دعای بعد از نماز حضرت جواد الائمه علیه السلام، حضرت، مُبیّن حق از باطل معرفی میشوند[2]. هرفردی میتواند از طریق جواد الائمه به امور مشتبه پی برد و حق را از باطل تشخیص دهد. این تبیین حرکت موسوی حضرت جواد الائمه علیه السلام است که از طریق امام رضا علیه السلام اعلام میشود.
تنها امامی که در کودکی به امامت رسیده است
صفوان بن یحیی خدمت حضرت علی بن موسی الرضا مشرف میشود و میگوید: پيش از آنكه خدا ابا جـعـفـر را به شـمـا ببخشد، از شما (درباره جانشينت) مىپرسيدم و مىفرموديد: خدا به من پـسـرى عـطا مىكند. اكنون خدا او را به شما عطا كرد و چشم ما روشن شد. اگر روزی شما(امام رضا علیه السلام) نباشید، ما به سراغ چه کسی برویم؟
حضرت با دست اشاره به جوادالائمه عليه السلام كردند كه در برابرش ايستاده بود. من عرض كردم: اين کودک سه ساله است!
حضرت فرمودند: کودکی، ضرری به امامت او نمیرساند. عیسی زمانی پیامبر شد که پسری کمتر از سه سال بود[3].
امام جواد تنها امامی است که در کودکی به امامت رسیده است.
درایت در روایت:
هنگامی که امام رضا علیه السلام، حضرت جواد علیه السلام را که خردسال بودند، به عنوان امام معرفی میکنند، پذیرفتن مقام امامت ایشان برای افراد معمولی عجیب است و همان اتفاق سقیفه تکرار میشود. در سقیفه، همه مردم مدینه، امیرالمومنین را به جهت جوانی کنار گذاشتند و حالا امام «جواد»ی که کودک است، قرار است جانشین علی بن موسی الرضا علیه السلام شود. پذیرش این امر برای عموم مردم ثقیل است.
روایت است از معمر بن خلاد که گروهی خدمت علی بن موسی الرضا بودند و حضرت جواد الائمه را به عنوان امام بعد از خود معرفی کردند: «هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِي» من او را به جای خود نشانده و در جایگاه خودم قرار دادم. ما خاندانی هستیم که کوچکهای ما از بزرگهای ما ارث میبرند[4]؛ یعنی کمیِ سن موجب نمیشود که شما به امامت حضرت جواد الائمه شک کنید. از آنجا که این قضیه برای افراد عجیب بود، حضرت رضا علیه السلام به خواندن آیات قرآن درباره حضرت عیسی مبادرت کردند:
«فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا[5]»
حکم امامتی که در کودکی به جواد الائمه داده شده، مانند حکم نبوتی است که در کودکی به عیسی بن مریم داده شده است.
مولودی پربرکت
در میان خانواده امام رضا(ع)و در محافل شیعه از حضرت امام جواد(ع) به عنوان مولودی پرخیر و برکت یاد میشود. بارها وقتی افراد خدمت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف میشدند حضرت این جمله را میفرمودند:
«این مولودی است که برای شیعیان ما با برکتتر از او زاده نشده است[6].»
بررسی موضوع و ملاحظه شواهد و قرائن نشان میدهد، تولد حضرت جواد علیه السلام در شرایطی صورت گرفت که خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد. عصر امام رضا علیه السلام مشکلات خاص خود را داشت و حضرت رضا علیه السلام در معرفی امام بعدی با مسایلی رو به رو شدند که در عصرامامان قبل سابقه نداشت.
برکت وجود مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را تصور کنید:
«کلنا سفينة النجاة، و لکن سفينة الحسين اوسع، و في لج البحر اسرع[7]»
(همه ی ما (اهلبيت) کشتي نجات هستيم؛ ولي کشتی نجات حسين وسيعتر و در تلاطم امواج سريعتر است.)
اما با وجود اباعبدالله الحسین و امام صادق علیهما السلام، علی بن موسی الرضا علیهالسلام میفرمایند: برکت جواد الائمه از همه بیشتر است؛ زیرا هرکسی که امامت جواد الائمه علیه السلام را بپذیرد، شیعه اثنی عشری شده است. گروهی سه امامی یا چهار امامی یا هفت امامی شدهاند و نور ولایت برای آنان همیشگی نیست؛ چون توقف کردند. اما پذیرش ولایت جواد الائمه تا قیامت برای فرد پایدار و برقرار است.
باب الاقصد
در زیارتنامهای که در آخر مفاتیح است به امام جواد علیه السلام عرض میکنیم:
«السلام علی الباب الاقصد»
. همه حضرات معصومین علیهم السلام باب هستند؛ اما جواد الائمه بابی است که نزدیکترین و میانبُرترین باب است؛ زیرا وقتی به جواد الائمه میرسید، دوازده امامی هستید. میانبُرترین وصل به خدای سبحان، وجود مقدس جواد الائمه است. سرعتی که در وصال با وساطت حضرت جواد الائمه صورت میگیرد، شاید این سرعت را در بسیاری از معصومین نبینیم. همه معصومین «باب المبتلی به الناس» هستند؛ ولی باب الاقصد (میانبرترین راه) جواد الائمه است؛ چون کسی که به جواد الائمه رسید، عقاید حقهاش تکمیل شده است.
امام جواد علیه السلام تجسم صلابت
وقتی حضرت جواد الائمه به دنیا آمدند، اکثریت برادران و خواهران امام رضا علیه السلام، جواد الائمه علیه السلام را پسر امام رضا علیه السلام نمیدانستند. شاید یکی از دلایل این امر، چهره ظاهری حضرت بود که گندمگون بودند و شباهت رسمی و ظاهری به امام رضا علیه السلام نداشتند. در روایت دردناکی این جریان ذکر شده است:« أَهْلُ الْحَيْرَةِ وَ الشَّاكُّونَ وَ الْمُرْتَابُونَ» گروهی شک داشتند جواد الائمه علیه السلام پسر امام رضا علیه السلام باشد. در آن زمان گروهی بودند به عنوان قیافه شناس که از طریق آنها معلوم میشد که آیا این بچه، فرزند این پدر هست یا نه! مجلس عظیمی ترتیب داده شد. تمام بستگان علی بن موسی الرضا علیه السلام حضور یافتند. قیافه شناسانی که حضرت را نمیشناختند، دعوت شدند و از آنان درخواست شد که در رابطه با جوادالائمه نظر خود را اعلام کنند. قیافهشناسها به مجرد آنکه به جواد الائمه نگاه کردند، همگی پیشانی بر خاک گذاشتند و سپس از جای برخاسته و گفتند: مانند این کوکب درخشنده را برما عرضه میکنید که او را بشناسیم؟
« وَ اللَّهِ الزَّكِيُّ النَّسَبِ الْمُهَذَّبُ الطَّاهِرُ وَ اللَّهِ مَا تَرَدَّدَ إِلَّا فِي الْأَصْلَابِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ»:
او وجودی است که شخصیتش فوق شخصیتها و نَسَبش، نسب پاکی است. به خدا قسم ستارگان درخشنده والد او بوده و ارحام پاک، او را در خود جای دادند. به خدا قسم این ذریه پیامبر و امیرالمومنین علیه السلام است.
جواد الائمه در 25 ماهگی شروع به سخنرانی کرد و خود را چنین معرفی میکنند:
« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ، وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَرِيَّتِهِ…»؛
حمد و ثنا مخصوص خدایی است که مارا از نور خودش آفرید و ما را در بین مردم برگزیده قرار داد.
ما را امین بر مخلوق و قرآنش قرار داد. آیا در نسب چون من شک کرده، بر من و پدرم افترا میبندید و مرا به قیافه شناسان عرضه میکنید؟! به خدا قسم، من هم نَسَب شما، هم نَسَب قیافهشناسها را از خود شما و آنها بهتر میدانم. من ظاهر و باطن همه را میدانم و نیز میدانم چه آیندهای در انتظار شما و آنهاست. این علمی است که خداوند قبل از خلقت آسمان و زمین به ما داده است. که اگر پشت به هم دادن اهل باطل در مقابل ما نبود، و اگر حمله کردن اهل شک و شرک بر ما نبود، حرفهایی میزدم که حضرت آدم هم تعجب میکرد. همه افرادی هم که بعد از من میآمدند، تعجب میکردند.
حضرت دست مبارکشان را روی دهان گذاشتند و فرمودند: نگو، همانطور که پدرانت نگفتند! همانگونه که پیامبران اولوالعزم صبوری کردند، صبوری کن و برای معرفی خودت بر اینها عجله نکن! روزی که وعدهها را ببینند، میفهمند در دنیا زندگی نکردند مگر پارهای از روز را.
وقتی حضرت راه افتادند مانند فرد بسیار بزرگی بودند که با جلالت خاصی شروع به حرکت کردند. ناخودآگاه همه مردم میگفتند: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» خدا بهتر میداند که رسالتش را بر چه کسی قرار دهد.
خبر این جریان به امام رضا علیه السلام در خراسان رسید. حضرت فرمودند: مانند این قضیه در زمان رسول خدا(ص)نیز تکرار شد، وقتی ماریه قبطیه حضرت ابراهیم را به دنیا آورد، عدهای به او تهمت زدند و گفتند: این پسر به رسول الله شبیه نیست. در نهایت پیامبراکرم(ص)حضرت علی(ع)را مامور پیگیری قضیه کرده، فتنهسازان را رسوا ساخت.
آنگاه امام رضا علیه السلام ادامه دادند: سپاس خدای را که در من و پسرم اسوهای مانند پیامبر و پسرش قرار داد.[8]
بهترین عطای الهی
امام جواد علیه السلام میفرمایند:
« العافیه احسن العطاء[9]»
عافیت و سلامتی، نیکوترین عطای الهی است.
بهترین هدیهای که خداوند سبحان به بنده عطا میکند و سایر هدایا با آن معنا مییابد، عافیت است.
القاب جوادالائمه علیه السلام
القابی از جواد الائمه علیه السلام ذکر میشود که شاید برای شما آشنا نباشد: قانع، عالم، مرتضی، زکی، متوکل، تقی، مختار، منتجب.
ما حضرت را به تقی و جواد می شناسیم اما به عنوان مرتضی و متوکل و منتجب و قانع نمیشناسیم. کنیه حضرت ابوجعفر است: «یا ابا جعفر محمد بن علی ایها التقی الجواد».
تاریخ جلسه: 1391.7.3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] «عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ كَلِيمِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَكَ وَلَداً فَقَالَ إِنَّمَا أُرْزَقُ وَلَداً وَاحِداً وَ هُوَ يَرِثُنِي فَلَمَّا وُلِدَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ الرِّضَا ع لِأَصْحَابِهِ قَدْ وُلِدَ لِي شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَالِقِ الْبِحَارِ وَ شَبِيهُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ قُدِّسَتْ أُمٌّ وَلَدَتْهُ قَدْ خُلِقَتْ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ قَالَ الرِّضَا ع يُقْتَلُ غَصْباً فَيَبْكِي لَهُ وَ عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ يَغْضَبُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى عَدُوِّهِ وَ ظَالِمِهِ فَلَا يَلْبَثُ إِلَّا يَسِيراً حَتَّى يُعَجِّلَ اللَّهُ بِهِ إِلَى عَذَابِهِ الْأَلِيمِ وَ عِقَابِهِ الشَّدِيدِ وَ كَانَ طُولُ لَيْلَتِهِ يُنَاغِيهِ فِي مَهْدِه[1]».
[2] «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَرِنِى الْحَقَّ حَقّاً فَاَتَّبِعَهُ وَالْباطِلَ باطِلاً فَاَجْتَنِبَهُ وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ مُتَشابِهاً فَاَتَّبِعَ هَواىَ بِغَيْرِ هُدىً مِنْكَ وَاجْعَلْ هَواىَ تَبَعاً لِطاعَتِكَ وَخُذْ رِضا نَفْسِكَ مِنْ نَفْسى وَاهْدِنى لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِكَ اِنَّكَ تَهْدى مَنْ تَشآءُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»
[3] مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيـَى عـَنْ أَحـْمـَدَ بـْنِ مـُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع قَدْ كُنَّا نَسْأَلُكَ قَبْلَ أَنْ يَهَبَ اللَّهُ لَكَ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَكُنْتَ تَقُولُ يَهَبُ اللَّهُ لِى غُلَاماً فَقَدْ وَهَبَ اللَّهُ لَكَ فَقَرَّ عُيُونُنَا فَلَا أَرَانَا اللَّهُ يَوْمَكَ فَإِنْ كَانَ كَوْنٌ فَإِلَى مَنْ فـَأَشـَارَ بـِيـَدِهِ إِلَى أَبـِى جـَعـْفـَرٍ ع وَ هُوَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا ابْنُ ثـَلَاثِ سـِنـِيـنَ قـَالَ وَ مـَا يَضُرُّهُ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ قَدْ قَامَ عِيسَى ع بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْن ثَلَاثِ سِنِينَ»( بحار ج 50 ص21)
[4] «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا ع وَ ذَكَرَ شَيْئاً فَقَالَ مَا حَاجَتُكُمْ إِلَى ذَلِكَ هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِي وَ صَيَّرْتُهُ مَكَانِي وَ قَالَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ يَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَكَابِرِنَا الْقُذَّةَ بِالْقُذَّةِ»( بحار الانوارج50 ص 21)
[5] سوره مبارکه مریم آیه 29
[6] «كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ ع فَجِيءَ بِابْنِهِ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ صَغِيرٌ فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ عَلَى شِيعَتِنَا بَرَكَةً مِنْه»( بحار الانوار ج 50 ص 20 و 35 و 23 )
[7] بحارالانوار ج26 ص 322
[8] وَ كَانَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) شَدِيدَ الْأُدْمَةِ وَ لَقَدْ قَالَ فِيهِ أَهْلُ الْحَيْرَةِ وَ الشَّاكُّونَ وَ الْمُرْتَابُونَ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ وُلْدِ الرِّضَا وَ قَالُوا- لَعَنَهُمُ اللَّهُ- إِنَّهُ مِنْ وُلْدِ سَيْفٍالْأَسْوَدِ مَوْلَاهُ، وَ قَالُوا: مِنْ لُؤْلُؤٍ وَ إِنَّهُمْ أَخَذُوا الرِّضَا أَبَاهُ عِنْدَ الْمَأْمُونِ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْقَافَةِ بِمَكَّةَ، وَ هُوَ طِفْلٌ فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَعَرَضُوهُ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الْقَافَةُ خَرُّوا سُجَّداً، ثُمَّ قَامُوا فَقَالَ: وَيْحَكُمْ مَنْ هَذَا الْكَوْكَبُ الْعَظِيمُ الدُّرِّيُّ النُّورُ الْمُبِينُ يُعْرَضُ عَلَيَّ هَذَا وَ اللَّهِ الزَّكِيُّ النَّسَبِ الْمُهَذَّبُ الطَّاهِرُ وَ اللَّهِ مَا تَرَدَّدَ إِلَّا فِي الْأَصْلَابِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ، وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا مِنْ ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَارْجِعُوا فَاسْتَقِيلُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ لَا تَشُكُّوا فِي نَسَبِ مِثْلِهِ، وَ تَحَمَّدَ، (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ وَ لَهُ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ شَهْراً فَنَطَقَ بِلِسَانٍ أَرْهَفَ مِنَ السَّيْفِ وَ أَفْصَحَ مِنَ الْفَصَاحَةِ يَقُولُ:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ، وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَرِيَّتِهِ، وَ جَعَلَنَا أُمَنَاءَهُ، عَلَى خَلْقِهِ وَ وَحْيِهِ، مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا بْنِ مُوسَى الْكَاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ بْنِ عَلِيٍّ زَيْنِ الْعَابِدِينَ بْنِ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ) َ أَ فِي مِثْلِي يُشَكُّ وَ عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَلَى جَدِّي يُفْتَرَى وَ أُعْرِضَ عَلَى الْقَافَةِ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ مَا فِي سَرَائِرِهِمْ وَ خَوَاطِرِهِمْ وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ النَّاسِ أَجْمَعِينَ بِمَا هُمْ إِلَيْهِ صَائِرُونَ أَقُولُ حَقّاً وَ أُظْهِرُ صِدْقاً عِلْماً قَدْ نَبَّأَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَبْلَ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ وَ بَعْدَ بِنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ لَا تَظَاهُرُ الْبَاطِلِ عَلَيْنَا وَ غَوَايَةُ ذُرِّيَّةِ الْكُفْرِ وَ تَوَثُّبُ أَهْلِ الشِّرْكِ وَ الشَّكِّ وَ الشِّقَاقِ عَلَيْنَا لَقُلْتُ قَوْلًا يَعْجَبُ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى فِيهِ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ اصْمُتْ كَمَا صَمَتَ آبَاؤُكَ وَ اصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ ثُمَّ أَتَى إِلَى رَجُلٍ بِجَانِبِهِ فَقَبَضَ عَلَى يَدِهِ فَمَا زَالَ يَمْشِي يَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ وَ هُمْ يُفْرِجُونَ لَهُ قَالَ فَرَأَيْتُ مَشِيخَةَ أَجِلَّائِهِمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ يَقُولُونَ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ فَسَأَلْتُ عَنْهُمْ فَقِيلَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْ أَوْلَادِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَبَلَغَ الرِّضَا ع وَ هُوَ فِي خُرَاسَانَ مَا صَنَعَ ابْنُهُ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ ذَكَرَ مَا قُذِفَتْ بِهِ مَارِيَةُ الْقِبْطِيَّةُ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي ابْنِي مُحَمَّدٍ أُسْوَةً بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنِهِ إِبْرَاهِيمَ ع(بحار ج50 ص 9)
[9] اعلام الدین ص 309