مقدمه
شکر شاهکلیدی است که اگر به کسی داده شد وسعت وجود مییابد و نعمتهای او رو به فزونی میرود و اگر از کسی گرفته شد بزرگترین عقوبت روزگار بر او وارد شده است.
گفته شد شکر متشکل از چند امر است:
- شناخت نعمت؛
- خوشحالی از نعمت؛
- استفادۀ صحیح از نعمت؛
- انتساب نعمت به خدای سبحان؛
- از طریق نعمت به خدا رسیدن.
یادآوری نعمت خاص؛ مصداق شکر
«یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیای فَارْهَبُونِ»[1]
«اى فرزندان اسرائیل! نعمتهایم را كه به شما ارزانى داشتم، به خاطر بیاورید و به پیمانم (كه بستهاید) وفا كنید، تا من (نیز) به پیمان شما وفا كنم و تنها از من پروا داشته باشید»
خدای سبحان به بنیاسرائیل میفرماید: «اذْكُرُوا» نعمت خاصی که به شما داده شد را به یاد بیاورید. ذکر همۀ نعمتها شکر است؛ اما ذکر نعمتهای خاص، شکر زیادی است. ظاهر آیه خطاب به بنیاسرائیل است؛ اما در باطن به همۀ انسانها اشاره شده تا امتیازات خاصی که خدای سبحان به هر انسانی در دنیا داده است و بسیاری از آنها بیبهره هستند، به یاد آورد.
«نِعْمَتِی» نعمتهای ویژه است. برای مثال نعمت بزرگداشت ایام فاطمیه که بسیاری از مردم به آن بیتوجه هستند، یک نعمت خاص است که نصیب بعضی از مردم میشود. یا ادراک بعضی از معانی قرآن، نعمت خاص است و فهم آن نصیب هر کس نمیشود. به طور کلی یادآوری توفیقاتی که بسیاری از مردم از آن بیبهرهاند از خانوادۀ شکر محسوب میشود.
خدای سبحان میفرماید: «أَنْعَمْتُ عَلَیكُمْ»، یعنی نعمتها متعلق به من است و فقط من میتوانم در اختیار شما قرار دهم! انسان از هیچ کانال و مجرای دیگری به این نعمتها راه نمییابد.
شکر نعمت آن است که اولأ انسان نعمتهای مخصوص خود را بشناسد، ثانیأ بداند نزول این نعمتها بهدلیل قابلیت او نیست، بلکه بهدلیل ربوبیت خداست. خدا نسبت به بندگان اِنعام و احسان دارد و قابلیت انسان در نظر نیست، بلکه فیض، فضل و کرم خدا شامل حال او شده است.
در این صورت انسان هیچگاه از خدا طلبکار نیست؛ زیرا میداند خداوند بدون تقاضا نعمتهای خاص در اختیار او قرار داده است. گمان نکنیم ملاک نزول نعمت، استحقاق، زحمت کشیدن و یا حتی توسلات ماست. چه بسا دیگران توسلات و زحمات بیشتری داشتهاند؛ اما کارشان ابتر مانده است. ملاک، انتخاب خداست. تکیه بر منیّت، همچون غبار، مانع از دید صحیح و موجب گمراهی میشود.
شکر نعمت حضور در جمع خوبان
«وَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعینَ»[2]
«و نماز را بپادارید و زكات را بپردازید و همراه با ركوع كنندگان، ركوع کنید.»
اقامۀ صلاة و پرداخت زکات جزو مصادیق شکرند. شکر دیگر حضور در جمع خوبان است. خدای سبحان میفرماید: در مقابل خدا خضوع کنید؛ اما نه بهتنهایی، بلکه با رکوعکنندگان و خضوعکنندگان خضوع کنید. خدا برای انسان نعمت همراهی با راکعین را قرار داده است. حضرات معصومین در رأس راکعین هستند.
یکی از مصادیق شکر، شراکت انسان در اندوه و شادی امام است. اگر انسان با راکعین همراه است این نعمت را شناخته است؛ بنابراین شکر آن را بهجا میآورد؛ اما وقتی با آنها نیست، نعمت را نادیده گرفته است و غم و شادی آنها برای او تفاوتی ندارد. وقتی انسان شریکی دارد که همۀ کمال، جمال، علم و قدرت را به اذن خدا دارد، حتی اگر میزان این شراکت یک درصد باشد. بالاخره با معصوم شریک است. امام صادق علیهالسلام فرمود:
«رَحِمَ اللّهُ شیعَتَنا، شیعَتُنا (وَاللّهِ هُمُ المُؤمِنونَ) فَقَد وَاللّهِ شَرِکونا فِی المُصیبَةِ بِطولِ الحُزنِ وَ الحَسرَةِ»[3]
«خداوند، شیعیان ما را رحمت کند! آنان ـ به خدا سوگند ـ ، حقیقتاً مؤمناند. به خدا سوگند، آنان، در اندوه و حسرتی مدام، در عزای ما سهیماند.»
خدا شیعیان ما را مورد رحمت قرار بدهد، دو معنا دارد: در معنای خبری، یعنی خبر میدهیم رحمت خاصی بر شیعه نازل میشود. در معنای انشایی یعنی، امام صادق علیهالسلام شیعیان را دعا کرده است.
به طور معمول انسانها در فقدان عزیران خود، حداکثر بیست سال، غصه میخورند. ممکن است مراسم عزا برگزار کنند، بزرگداشت داشته باشند اما به اصطلاح خاک، سوز قلبی را سرد میکند. حتی یک مادر داغدیده، داغش بعد از چهل سال سوزش کم میشود؛ اما در مصیبت اهل بیت نهتنها سوز سینه کم نمیشود، بلکه هرچقدر انسان بامعرفتتر میشود و هرچه بیشتر عمر میکند بیشتر میسوزد و خود را شریک در مصیبت میداند.
در مراتب پایینتر «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعینَ» حضور در جماعت خوبان است. به طور مثال ممکن است انسان در گوشۀ خانهاش بهتر و بیشتر عزاداری کند؛ اما آیه میگوید بزرگداشت جمع را بهجا بیاورید.
بی شاهدی و شمعی هرگز مباد جمعی
بی لاله شور نَبْوَد مرغان خوشنوا را[4]
معلوم نیست انسان در گوشۀ خانهاش کنار امام زمان باشد. اما وقتی در جمع عزاداران است، حتماً در مجلسی است که امام زمان در آن حضور دارد؛ زیرا معمولاً رسم این است صاحبان°عزا در مجلس عزایی که برای آنها برگزار میشود حاضر هستند.
یکی از مفسرین میگوید: خم شدن هنگام رکوع، نماد انکسار است. انکسار بهمعنای قبول شکست و خضوع در برابر «رَبّ» است. در حدیث قدسی «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم»[5] خدا میگوید:«من نزد دلشکستهها هستم.» به برکت یک دلشکسته دعا بالا میرود؛ بنابراین شکر نعمت حضور دلشکستهها، نشستن در کنار آنهاست. در نظام عالم دلشکستهتر از امیرالمؤمنیمن پیدا نمیشود. انسان به محض عرض ادب به ایشان و سایر حضرات معصومین در جمعهای نورانی قرار میگیرد و از شاکرین محسوب میشود.
توجه به نعمت، مصداق شکر
«وإِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»[6]
«و ((به خاطر بیاورید) هنگامى كه دریا را براى شما شكافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را در حالى كه شما تماشا مىكردید، غرق كردیم.»
آیه چند نکته دارد:
- انسان ذاکر و متوجه این نعمت باشد که اگر جذب عالم ماده از جمله پول، مقام، مدرک و… نشده است، گرفتار انواع کمالات مادی و معنوی خویش نیست و بر نفس خویش مسلط است؛ از لطف و بخشش الهی است. دنیا دریاست و هر لحظه امکان غرق شدن ما در این دریا وجود دارد؛ اما این لطف خداست که مانع از غرق شدن ما در این دریا میشود.
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده[7]
- انسان به خاطر بیاورد افراد زیادی از نعمت محروم و در امواج دریای مادیات غرق شدند. این عده حاضرند برای رسیدن به دنیا دروغ بگویند، دَغَل داشته باشند، خیانت کنند، آدمفروشی و خودفروشی کنند. گاهی اوقات انسان متوجه نعمتهای خویش نیستیم و حضور آنها را در زندگی عادی میانگاریم. در حالیکه خدا میگوید: «من شما را از تعلقات مادی عبور دادم!»
تاریخ جلسه: 94/12/3 ـ بخش 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره بقره، آیه 40.
[2]. سوره بقره، آیه 43.
[3]. بحارالانوار، ج43، ص222.
[4]. غروی اصفهانی، دیوان کمپانی، مدایح و مراثی ،مدایح الحجة عجل الله فرجه
[5]. منیه المرید، ص123.
[6]. سوره بقره، آیه 50.
[7]. حافظ، غزل شماره 423.