آزمون گمانها
«ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَآئِفَةً مِّنكُمْ وَ طَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»[1]
«سپس (خداوند) به دنبال آن غم، آرامشى (به گونه) خوابى سبك بر شما فرو فرستاد كه گروهى از شما را فراگرفت (و با آن، خستگى و اضطراب از تن شما بيرون رفت. اين آرامش براى كسانى بود كه از فرار خود در احد ناراحت و تائب بودند)، ولى گروه ديگر كه همّتشان (حفظ) جان خودشان بود و به (وعدههاى) خدا همچون دوران جاهليّت گمان ناحق داشتند، (به طعنه) مىگفتند: آيا چيزى از امر (نصرت الهى) با ماست؟ بگو: براستى كه امر (پيروزى) همهاش به دست خداست. آنها در دلهاى خود چيزى را مخفى مىكنند كه براى تو آشكار نمىكنند، مىگويند: اگر در تصميمگيرى (براى شيوه جنگ،) حقّى براى ما بود، ما در اينجا كشته نمىشديم. (به آنان) بگو: اگر در خانههايتان نيز بوديد، آنهايى كه كشته شدن بر آنها مقرّر شده بود، به سوى قتلگاه خود روانه مىشدند و (حادثه احد) براى آن است كه آنچه را در سينههاى شماست، خدا بيازمايد و آنچه را در دل داريد، پاك وخالص گرداند وخداوند به آنچه در سينههاست داناست.»
گاهی ما متوجه نیستیم که عرصۀ آزمایش الهی، فقط اعمال و گفتارمان نیست؛ بلکه گمانهایمان نیز میدان آزموناند. خداوند در این آیه، ظنون و گمانهای نادرست به خود را بهعنوان صحنۀ امتحان معرفی میکند. ما مجاز نیستیم نسبت به خدا گمان نادرست داشته باشیم؛ چراکه چنین گمانهایی، همانند گمانهای دوران جاهلیت و خداناشناسان، موجب سقوط درجات معنوی ما میشود. اگر حقیقتاً خداشناس باشیم، در زمرۀ کسانی قرار نمیگیریم که: «يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ»؛ در این صورت، در صحنۀ انجام وظیفه، آنچه را که به آن مأموریم با اطمینان و ایمان انجام میدهیم.
سوءظن به خداوند، در حقیقت نوعی کفر پنهان است. اگر تصور کنیم خدا به ما کمک نمیکند یا توجه خود را از ما برداشته، این نشانهای از خداناشناسی است. ما باید باور داشته باشیم که حتماً لطفی از جانب خدا شامل حال ما خواهد شد؛ و اگر مانعی وجود داشته باشد، از او میخواهیم تا آن را برطرف سازد. حتی اگر مقتضیِ لطف نیز در ظاهر وجود نداشته باشد، او میتواند آن را ایجاد کند.
اما اگر دچار گمان نادرست شویم و تصور کنیم خدا ما را از عرصۀ عنایاتش محروم کرده است، در امتحان الهی رتبۀ نامناسبی کسب خواهیم کرد. در مقابل، اگر با حُسنظن به خداوند پیش برویم، عقبنشینی نکنیم، وظایف خود را درست انجام دهیم و خواست حق را بر خواست خود ترجیح دهیم، در این صحنه، به رتبهای شایسته و بلند دست خواهیم یافت.
آزمون رويارويی با تقدير
خداوند ما را در عرصههای گوناگون زندگی قرار میدهد تا آنچه در درون سینههایمان نهفته است، آشکار شود. در جنگ اُحد، گروهی به یکدیگر میگفتند: «اگر خدا به ما کمک میکرد، در این نبرد کشته نمیدادیم.» خداوند در پاسخ فرمود که اگر در خانههایتان هم بودید، وقتی مرگ برایتان مقدر شده بود، بیتردید همانجا نیز شما را درمییافت.
بسیاری اوقات ما درگیر «شایدها» و «اگرها» میشویم و با این نوع نگرش، وضعیت پیشآمده را برای خودمان سختتر میکنیم. برای مثال، پس از وقوع برخی حوادث میگوییم: «اگر آن کار را میکردم، این اتفاق نمیافتاد.»؛ اما خداوند میفرماید: برخی امور را من مقدر میکنم و هیچ چیز نمیتواند در برابر تقدیر الهی مقاومت کند.
اگر نگاه ما به تقدیر الهی زیبا باشد، همین اتفاقات میتوانند زمینهساز رشد و ارتقای معنوی ما شوند و در صحنۀ آزمون الهی رتبهای شایسته نصیبمان شود. در مقابل، اگر در مصیبتها به این فکر باشیم که میتوانستیم آن را رفع یا از آن جلوگیری کنیم، و در عمل با تقدیر الهی مبارزۀ درونی کنیم، نهتنها به خود آسیب میزنیم، بلکه مقامی در این آزمون کسب نخواهیم کرد.
در مواجهه با سختیها باید نگرشی زیبا و ایمانی داشته باشیم؛ باور کنیم که آن واقعه برای ما مقدر شده است. در چنین شرایطی، باید از خداوند صبر و شکر بخواهیم تا بتوانیم از این مرحله سربلند بیرون آییم و نمرۀ کامل در آزمون الهی را دریافت کنیم.
ما نمیتوانیم همیشه با «اما»، «اگر» و دلنگرانی زندگی کنیم؛ وظیفۀ ما انجام آن چیزی است که در توان و تکلیف ما قرار دارد. گاهی با پرداخت صدقه، بلا از ما دفع میشود و گاهی هم هیچ رد بلایی صورت نمیگیرد؛ اما در هر حال، تقدیر و مشیت الهی تحقق مییابد.
آزمون با ناکامیها
«أَ وَ لَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»[2]
«آيا چون مصيبتى (در جنگ احد) به شما رسيد كه دو برابرش را (در جنگ بدر) به آنها (دشمن) وارد ساخته بوديد، گفتند: اين مصيبت از كجاست؟ (و چرا به ما رسيد؟) بگو: آن از سوى خودتان است. قطعاً خداوند بر هر كارى تواناست.»
در این آیه، صحنۀ جهاد مؤمنان و کفار در جنگ اُحد به تصویر کشیده میشود؛ صحنهای که در آن مؤمنان دچار شکست شدند. خداوند به آنان میفرماید: اگر گرفتاری یا مشکلی در زندگی برایتان پیش آید، علت آن در درون خود شماست. این بیان الهی، توجه مؤمن را به مسئولیتپذیری و بازنگری در رفتارها و تصمیمهایش جلب میکند.
اما نکته مهم آن است که خداوند نمیگوید: «چون این گرفتاری به دست خودتان ایجاد شده، پس خود کرده را تدبیر نیست». برعکس، او با رحمت بیپایانش اعلام میکند که همین گرفتاری را میتواند به صورتهای مختلف برایتان ثمربخش و سازنده قرار دهد:
- نردبانی برای رشد و تعالی معنوی؛
- کفارهای برای گناهان گذشته؛
- زمینهای برای دریافت حسنات و برکات فراوان در آینده.
این نگاه الهی، شکستها و مشکلات را از صورت «مانع» به صورت «فرصت رشد» تبدیل میکند. مؤمنِ آگاه به جای توقف در تلخی خطا یا سختی، به فهم تربیتیِ تقدیر الهی میرسد و از آن برای تعالی روح و عمل خود بهره میبرد.
آزمایش با نحوۀ نگرش
گاهی تفکرات نادرست، خطورات قلبی غلط، تحقیر دیگران یا آسودگیهای بیجا و غفلتآمیز، زمینهساز مصیبتها و گرفتاریهای زندگی ما میشوند. در چنین شرایطی، اگر در عرصۀ مشکلات بگوییم: «خدا مرا گرفتار کرده است!»، در واقع، از آزمون الهی نمرۀ قبولی نمیگیریم؛ چرا که قرآن صریحاً میفرماید:
«قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِكُمْ»
«بگو: این از جانب خودِ شماست.»
خداوند ما را متوجه میسازد که بسیاری از مشکلات، ریشه در درون خودمان دارند؛ در نیتها، رفتارها، یا غفلتهایمان. قرآن کریم در نمونههای متعددی، به اعتراف بندگان صالح به خطای خود اشاره میکند:
«رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا»
«پروردگارا، ما بر خویشتن ستم کردیم.»
«رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي»
«پروردگارا، همانا من بر خود ستم روا داشتم.»
این آیات به ما میآموزند که هنگام وقوع مصیبت، به جای نسبت دادن بیدرنگ همهچیز به خدا، باید صادقانه به درون خود رجوع کنیم؛ خطاها و لغزشها را ببینیم، اعتراف کنیم و در مسیر اصلاح گام برداریم. چنین نگرشی، کلید تبدیل مصیبت به فرصت تربیت الهی است.
تبدیل مصیبت به فرصت رشد
قرآن میفرماید:
«إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
«بیگمان، خدا بر هر چیزی تواناست.»
این آیه یادآور میشود که خداوند قادر است مصیبت را به کفارهای برای گناهان، پوشانندهای برای عیوب، و زمینهای برای بروز حسنات انسان تبدیل کند. از این رو، اگر در دل گرفتاریها نگاه زیبابین داشته باشیم، هرچند در ظاهر دچار مشکل شدهایم؛ اما در حقیقت آن را به فال نیک میگیریم؛ زیرا در بطن این رخدادها چند اتفاق ارزشمند رخ میدهد:
- آگاهی از خطاها و لغزشها: مصیبت ما را به بازنگری در اعمالمان وا میدارد.
- پوشیده ماندن بسیاری از عیوب: سختیها گاه چون پردهای رحمانی، نقصهای ما را از دید دیگران میپوشانند.
- دریافت درجات و کمالات ویژه: خداوند در دل همین مصائب، زمینه رشد و ارتقاء را فراهم میکند.
به بیان دیگر، نگاه ما به مصیبت باید نگاه مهر باشد نه قهر؛ یعنی مصیبت را نه نشانۀ خشم، بلکه ابزاری برای تربیت، رشد و حضور در محضر اولیای الهی ببینیم. با چنین نگرشی، در آزمون الهی نمرهای مثبت و مقامی والا نصیبمان خواهد شد.
استقامت و توکل؛ دو رکن پیروزی در آزمون الهی
«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ»[3]
«مؤمنان كسانى هستند كه (چون) مردم (منافق) به ايشان گفتند: بى شك مردم (كافر مكّه) بر ضد شما گرد آمده (و بسيج شده) اند، پس از آنان بترسيد، (آنها به جاى ترس) بر ايمانشان بيافزود و گفتند: خداوند ما را كفايت مىكند و او چه خوب نگهبان و ياورى است.»
گاهی ما با یقین کامل کاری را انجام میدهیم که حق و درست است؛ اما عدهای از روی ناآگاهی، تعصّب یا منافع شخصی، آن را نمیپذیرند و تلاش میکنند ما را از ادامۀ راه بازدارند. در چنین شرایطی، انسان مؤمن با دو آزمون مهم روبهروست:
۱. استقامت در انجام کار درست
«فَزَادَهُمْ إِيمَانًا»
«پس ایمانشان افزون شد.»
اگر با وجود ایستادگی و مخالفت گروههای بزرگ، درجا نزنیم و با ثبات قدم به انجام کار درست ادامه دهیم، در این آزمون الهی موفق خواهیم بود. استقامت، نشانهای از ایمان عمیق و اعتماد درونی به راه حق است.
2. وکیل گرفتن خدا و پرهیز از دفاع شخصی
«حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل»
«خدا ما را بس است و او نیکو وکیل است.»
در برابر مخالفتها، اگر به جای تکیه بر خدا، بخواهیم خودمان به دفاع و تبرئۀ شخصی بپردازیم، از مسیر آزمون منحرف میشویم؛ چراکه وظیفۀ ما انجام رسالت و کار درست است، نه اثبات خود نزد دیگران. اگر ذهن و انرژی خود را صرف دفاع از خویش کنیم، از مأموریت اصلی باز میمانیم و در آزمون ناموفق خواهیم شد.
اما اگر باور داشته باشیم که خداوند کفالت امور ما را بر عهده دارد و او «نِعْمَ الْوَكِيل» است، آنگاه تعریف و دفاع را به او میسپاریم و خودمان بیوقفه بر انجام وظیفه تمرکز میکنیم. چنین ایمانی ما را در آزمون الهی سربلند و پیروز خواهد ساخت.
آزمایش با دلنگرانی نسبت به آینده
«إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»[4]
«اين شيطان است كه دوستان خويش را (از قدرت كفّار) مىترساند، پس اگر ايمان داريد از آنان نترسيد و فقط از (مخالفت) من بترسيد.»
شیطان همواره تلاش میکند دل انسان را نسبت به آینده بلرزاند و او را گرفتار نگرانی و اضطراب کند. قرآن کریم میفرماید: کسانی که نسبت به آینده دچار نگرانی و دلواپسی دائمیاند، در حقیقت در زمرۀ دوستان شیطان قرار میگیرند؛ زیرا این شیطان است که یاران خود را میترساند و فضای دلشان را از ترس آینده پر میکند.
اما اگر انسان دوست شیطان نباشد، نگرانی افراطی نسبت به آینده ندارد؛ چراکه به این حقیقت ایمان دارد که: خدایی که امروز سببساز بوده است، فردا نیز سببساز خواهد بود. خدایی که امروز به ما عنایت داشته است، در آینده نیز همان لطف و عنایت را ادامه خواهد داد.
در چنین نگرشی، انسان مؤمن به جای غصه خوردن و دلنگرانی نسبت به آینده، به بندگی درست و انجام وظایف الهی خود مشغول میشود. این رویکرد ایمانی موجب میشود در آزمون الهی رتبهای شایسته و مقامی رفیع به او عطا شود؛ زیرا ترس از آینده را با اعتماد به پروردگار جایگزین کرده است.
تاریخ جلسه: 1393/9/6 – جلسه سیزدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی »
[1] . سوره آل عمران، آیه 154.
[2] . سوره آل عمران، آیه 165.
[3] . سوره آل عمران، آیه 173.
[4]. سوره آل عمران، آیه 175.