ممنوعیت تعادل میان مباحات و ممنوعات در تربیت
«…وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ»[1]
«… از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد و[لى] به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود»
خدای سبحان زمانی که آدم و حوا را در بهشت سکنی داد به آنان فرمود هرجایی از بهشت که میخواهید، بروید اما به این درخت نزدیک نشوید در غیر این صورت به خودتان ظلم کردهاید.
در آیه از یک امر «کُلا» (بخورید) و یک نهی «لاَ تَقْرَبَا» (نزدیک نشوید) استفاده شده است. در عرصه تربیت بین امور مباح و امور ممنوع تعادلی برقرار نیست؛ زیرا امور مباح بسیار زیاد است اما ممنوعات در مقایسه با مباحات بسیار کم و معدود. ما در امر تربیت به این نکته کمتر توجه میکنیم و برای پرورش خود یا فرزندانمان تعادل و توازنی بین این دو برقرار میکنیم.
ابتدا تبیین سپس تحذیر
در آیه مباحات بر ممنوعات مقدم شده است (قرآن کریم ابتدا فرموده :«کُلا» و سپس فرموده «لاَ تَقْرَبَا»)، ابتدا باید امور مباح تبیین شود و با این تبیین نیاز افراد تأمین گردد و پس از آن ممنوعات عنوان شود. در حقیقت با تبیین امور مجاز تکریم افراد صورت میگیرد و بعد از این تکریم لازم است حد و محدوده ای نیز بیان گردد، درحالی که غالب اوقات چنین عمل نمیشود.
به عنوان مثال زمانی که کودک به سن تکلیف میرسد در عوض آنکه برای او مباحات بیان گردد تا او به وسعت عرصه مباحات پی ببرد از ابتدا برای او ممنوعات و محرمات تبیین می شود، این کار سبب میشود کودک در فشار روحی قرار بگیرد و گمان کند از حین تکلیف باید سختی و فشار زیادی را تحمل کند تا بسیاری امور را ترک کند و به تکلیف خود عمل کند، درحالیکه اگر ابتدا به او گفته شود تو هر کاری میتوانی انجام دهی، فقط این چند مورد را ترک کن، در این صورت احساس قبض و ناراحتی نخواهد داشت؛ زیرا از نظر روانی وسعت دامنه اختیار انسان بسیار مهم است.
این نکته در تربیت نفس نیز حائز اهمیت است، به عنوان مثال زمانی که زبان را تربیت میکنیم به زبان بگوییم میتوانی از دیگران تعریف کنی، ذکر خداوند را بگویی، نعمات او را بر زبان آوری، وعده دهی، امر به معروف و یا نهی از منکر کنی و … اما نمیتوانی از دیگران غیبت کنی، تهمت بزنی و… .
برخورد با حجاب
مثال دیگر: اینکه به دختر بچه قبل از آنکه به سن تکلیف نزدیک شود اجازه دهید در مجالس زنانه زیبایی مو و لباس او معلوم شود و با آن زیباییها بدرخشد اما بعد از آن، زمانیکه به سن تکلیف نزدیک شد آنچه باید ترک کند را برایش بازگو کنید تا به راحتی آن را ترک کنند.
آزادی طلبی
انسان موجودی آزادی طلب است، ابتدا به جنبه آزادی طلبی خود بها دهیم بعد از آن امور ممنوع را برای خود قائل شویم و بدانیم ممنوعات حصار و تقییدی برایمان ایجاد نمیکند، بلکه به کرامت و عزتمان میافزاید و مکملی برای مباحات است. با این دیدگاه انسان حریص بر محرمات نخواهد بود؛ زیرا هرکس خواستار کامیابی و لذت خویش است و اگر پی ببرد محرمات به لذات او صدمهای وارد نمیکند به راحتی آن را ترک میکند.
نحوه برخورد با انسان خطاکار
«فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[2]
«سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى او[ست كه] توبهپذير مهربان است»
این آیه در امر تربیت بسیار ظهور دارد؛ زیرا در آن کلمه«ربّ» نیز بیان شده است.
در عرصه تربیت، زمانی که با وجود تبیین موضوع، عصیان رخ داده، با فرد خطاکار چه برخوردی باید کرد؟
اصول تربیتی دین به ما میآموزد در این زمان شرایط تحول و بازگشت برای چنین فردی فوراً مهیا شود نه آنکه او را فاقد قابلیت اصلاح و کمال دانست.
شرایط بازگشت
- شرایط بازگشت گاهی شرایط روحی است؛ مانند حالت انکسار و شکستگی دل، همچنانکه خدای سبحان در حدیث قدسی میفرماید«أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم»[3] من نزد کسانی هستم که قلبهایشان شکسته است و بکاء و گریه و ندامت در آنها مشاهده میشود.
- و گاه آموزش هایی است که به او داده می شود مانند اینکه او را به توسل به اهل بیت راهنمایی کرد .
پرورش دادن یا پرورش یافتن
دکتر روانشناسی میگفت: تربیت، پرورش دادن نیست بلکه پرورش یافتن است، در پرورش دادن گویا انحرافی صورت گرفته و ما آن را مرتفع میکنیم اما در پرورش یافتن شرایط رشد و کمال را فراهم میکنیم بیآنکه اجباری در میان باشد، بلکه با انتخاب و اختیار فرد اسباب رشد را در اختیار او قرار میدهیم درحالی که او نیز خواهان رشد و کمال است.
درخواست
در بحث تربیت یکی از اقدامات مهم ایجاد طلب و درخواست است، آدم و حوا متوجه خطایشان شدند و بیآنکه آن را توجیه کنند خواهان اصلاح بودند. قرآن کریم در این آیه میفرماید: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ»، «تَلَقَّى» باب تفاعل است و از معانی آن مطاوعه و اثرپذیری است، به این معنا که حضرت آدم ابتدا خود خواهان اصلاح و رشد شد و به دنبال آن خداوند نیز شرایط اصلاح را در اختیارش قرار داد.
گاهی اوقات ما شرایط اصلاح و رشد دیگری را فراهم میکنیم بیآنکه فرد متوجه اشتباه و خطای خود شده باشد، در این صورت پرورش و تربیت صحیح صورت نخواهد گرفت و اگر تربیتی باشد موقتی و گذراست.
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
ایجاد انگیزه
یکی دیگر از اصول تربیت ایجاد محرک و انگیزه است، به عنوان مثال در تربیت نفس، با مطالعه شرح حال علما و یا حضور در محفل خوبان انگیزه خوب شدن و تکامل یافتن را در خود ایجاد کنیم و پس از آن به دستور العملهای مختلف عمل کنیم، به عنوان مثال به خود بگوییم آنان نیز فردی عادی و غیر معصوم بودند و این قابلیت در ما نیز وجود دارد، اما اگر بدون ایجاد محرک دستورات را اجرا کنیم، احساس ملالت و خستگی و در نهایت ناامیدی میکنیم و از اجرای دقیق دستورات الهی سرباز می زنیم.
فراهم کردن اسباب
نکته دیگر آنکه بعد از ایجاد طلب و انگیزه، بیتأخیر و فوت وقت اسباب تربیت را فراهم کنیم (حرف فاء در «فَتَلَقَّى» بیانگر فوریت است)
توجه به امتیازات و توانمندیها
«يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ …»[4]
«اى فرزندان اسرائيل نعمتهايم را كه بر شما ارزانى داشتم به ياد آريد…»
در تربیت و پرورش افراد باید به موجودی و وضعیت فعلی شان توجه گردد و امتیازات و توانمندیهایشان در نظر گرفته شود، برای مثال ما به عنوان امت پیامبر امتیازات خاصی داریم: امتیاز امت آخرین پیامبر بودن، امتیاز نازل نشدن عذاب آسمانی به واسطه وجود مبارک پیامبر صلّیاللهعلیهوآله، امتیاز بالاتر بودن عقل وتبعیت ما نسبت به امم سابق (زیرا ما به عنوان امت پیامبر بیآنکه ایشان را مشاهده کنیم و زمان حضورشان را درک نماییم اوامر شرع را میپذیریم و دستورات را اجرا می کنیم)
تقدم تکریم بر تربیت
در تربیت باید قبل از پرورش تکریم صورت گیرد، همچنانکه خداوند به بنی اسرائیل فرمود نعماتی به شما عطا کردم که خاص شما است و به اقوام پیشین نبخشیده بودم«يا بَني إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُون».در تربیت فرزند نیز ابتدا باید الطاف خداوند را به او متذکر شویم و با ذکر الطاف، کرامت او را یادآور گردیم.
اگر فرزندانمان اختلافات تربیتی زیادی دارند با آنکه با یکدیگر و در یک خانه بزرگ شدهاند به دلیل شیوههای تربیتی متفاوتی است که ما برای تربیت و پرورش آنان خواسته یا ناخواسته بکار بردیم. در تربیت فرزندانمان هرگز آنان را با یکدیگر مقایسه نکنیم و برای هر یک شیوه تربیتی خاص او را اجرا کنیم.
اجتماع یا انزوا؟!
«وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ[5]»
«و نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد و با ركوعكنندگان ركوع كنيد»
پرورش صحیح با حضور در جمع محقق میشود نه در خلوت و انزوا. پرورشی که در انزوا باشد بسیار آسیب پذیر است. حضور در جمع اجرای عملی آموختهها است. خدای سبحان به کسانی که اقامه نماز دارند فرمود با رکوع کنندگان رکوع کنید و در جماعت نمازگزاران حضور یابید.
تاریخ جلسه : 98/7/1 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 35
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 37
[3] منیۀ المرید، ص123
[4] سوره مبارکه بقره، آیه 40
[5] سوره مبارکه بقره، آیه 43