ضرورت و اهمیت توانمندی
به لطف خدای سبحان، قصد داریم مبحث توانمندی، عوامل و علائم آن را بررسی کنیم. اما سؤال این است که این موضوع چه اهمیتی دارد؟
یکی از عوامل مهم موفقیّت، پیشرفت، شادابی و رضایتمندی «توانمندی» و یکی از ریشههای اصلی ناکامیها، کسالتها، بیقراریها و افسردگیهای افراد «ناتوانی» است؛
به این علت که:
- اگر فرد توانمند باشد؛ توان خود را در مسیر بندگی به کار گرفته، با جدّ و جهد امورات صحیح را انجام میدهد و مسیر پیشرفت را با سرعت و سبقت طی میکند و سرانجامی نیکو در انتظار اوست. از آنجا که فطرت انسان کمالطلب است کسب کمالات و فضائل موجب شادابی و رضایتمندی او خواهد شد.
- در مقابل اگر ضعف و عجز بر انسان حاکم شود؛ بندگی را آنچنان که باید، به جا نیاورده و به دلیل استفاده نکردن از ظرفیتها و فرصتها، از کسب انواع کمالات و امتیازات محروم است. وجود چنین فردی، جایگاه برآورده شدن مطلوب شیطان است. از سوی دیگر، خسارت و ناکامیهای پی در پی، موجب از بین رفتن نشاط و شادابی او شده و بدین ترتیب حس رضایتمندی نیز در وجود او از بین میرود. لذا نیاز انسان به توانمندی، یکی از مهمترین نیازهای زندگی اوست.
از بین بردن ناتوانایی، به معنای دور شدن از شکست، ناامیدی، کسالت و تمامی امور ناخوشایند است.
توانمندی مطلوب، آن است که انسان با اخلاص و سرعت بیشتری در عرصه بندگی گام نهاده و از استعدادهای بالقوهای که خدای سبحان در وجود او به ودیعه نهاده است؛ بهترین و بیشترین استفاده را ببرد.
دین اسلام و توانمندی
دین اسلام، مجموعهای از کاملترین آموزهها برای تربیت انسان است. وجودی که تحت پرورش دین اسلام قرار میگیرد؛ وجودی تواناست و توانمندی در ابعاد گوناگون زندگی او مشاهده میشود. به بیان دیگر، زندگی اسلامی، با عجز و ناتوانی سازگار نیست و ثمره تربیت دینی، «انسان توانمند» است.
تاریخ، گواهی میدهد!
در طول تاریخ، عامل اصلی انحراف مردم از دین و کنارهگیری آنان از اهلبیت، عدم توانمندی بود. آنان نتوانستند در برابر غاصبین ولایت ایستادگی کرده و به شایستگی از مقام ولایت حمایت نمایند؛ همانگونه که پس از رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، شاهد وقایعی چون غصب خلافت از امیرالمؤمنین، جسارت به بیت ولایت و خانهنشینی مقام عظمای امامت هستیم.
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام آمده است که جز تعداد اندکی، سایر مردم گرفتار ارتداد شدند:
«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِيِّ ص إِلَّا ثلاثة نفرٍ… (و فی روایة: سبعة[1])»[2]
«پس از پیامبر(ص) همه افراد مرتد شدند مگر سه نفر (یا هفت نفر)!»
شایسته نیست قسمتهای نادرست تاریخ، توسط ما تکرار شود و در زمان غیبت، در زمره افرادی باشیم که به دلیل ناتوانی و عدم مقاومت در برابر عوامل انحراف، دست از عقاید حقه خویش برداریم. خواهان آن هستیم که تا زمان ظهور، با قدرت و قوت بر دین حق استوار بوده، در زمان ظهور نیز پاسخگوی امام زمان عجلاللهتعالیفرجه باشیم و توانمندی خویش را در راه اعانت و نصرت حضرتش به کار گیریم.
با این توضیحات، ضرورت و اهمیت بحث روشن شد. قصد داریم این مبحث را در بخش پایانی قرآن کریم مورد بررسی قرار دهیم:
- چه اموری موجب توانمندی انسان است؟
- چه اموری نشانه توانمندی انسان است؟
عامل توانمندی؛ پناهندگی به خدای سبحان
«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»[3]
«بگو: «به پروردگار مردم پناه میبرم!»»
«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»[4]
«بگو: «به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم!»»
در این دو آیه، به یکی از عوامل توانمندی اشاره شده است.
پیش از استعاذه، از یکسو دشمن بیرونی (شیطان) انسان را وسوسه کرده و از سوی دیگر، دشمن درونی (نفس اماره) مانع قرب و سلوک او میشود. وی با مشاهده تواناییهای محدود خویش، درمییابد که هرگز به تنهایی قدرت مقابله با این موانع را ندارد. اگر او چارهای برای این وضع نیاندیشد، چنگال وساوس به نحوی در وجودش فرو میرود که برای همیشه زمینگیر و مغلوب دشمن میشود. در نتیجه، بنده نظارهگر قدرتی برتر شده و با تمام وجود به پروردگار خویش پناهنده میشود. به بیان دیگر، استعاذه راه رهایی از عجز و ناتوانی است. بنده، همچون رعیتی بینوا به سلطان السلاطین پناه برده و بر رویارویی با دشمن قادر میشود.
مقدمه استعاذه چیست؟
عبارت «أعوذ» نشان میدهد بنده، در مقابل خدای سبحان برای خویش وجودی قائل نبوده و با نفی استقلال خود، با تمام وجود به پروردگار پناهنده میشود. به عبارت دیگر زمینهساز این پناهندگی، ناچیز دانستن قدرت و کارایی بشری است. آن کس که در همه لحظات، برنامه حال و آینده خویش را به خدای سبحان سپرده و به او پناهنده میشود؛ استیلاء، حفاظت و سلطه آن وجود بینهایت و قدرت مطلقه، مانع مغلوب شدن و عاجز ماندن وی خواهد شد.
با توجه به مفهوم مخالف این امر، زمانی که انسان خود را به عنوان قدرت مستقل در نظر داشته باشد(منیت داشته باشد)، از پناهندگی به خداوند سرباز زده و در گذر زمان ناتوان خواهد شد.
آینهای برای نمایش قدرت خدا
در تفاسیر عرفانی، استعاذه حکایت از فناء بنده دارد. آنگاه که عبد، قدرت و وجودی برای خویش در نظر نگرفته و به مولای خود پناهنده میشود؛ قدرة الله در وجودِ همچون آیینه او تجلی کرده و به نمایش گذاشته میشود. پس قدرت وی پس از استعاذه، ما فوق تصور خواهد بود!
اقدامی انفرادی و همیشگی
مفرد آمدن فعل «أعوذُ» نشان میدهد در این پناهندگی (به عبارت دیگر در این توانمندسازی) نباید منتظر رفیق راه بود! زمانی که بنده احساس خطر کرده باید بدون کوچکترین تأخیری، اقدام به استعاذه کرده و در راه کسب توانمندی گام بردارد.
مضارع بودن فعل «أعوذُ» بیانگر آن است که بنده، نه تنها در زمان حال، بلکه در آینده نیز قصد پناهندگی به خداوند را دارد؛ یعنی استعاذه او به خدای سبحان، امری لاینقطع است!
ویژگی توانمندی الهی
یکی از ویژگیهای توانمندی الهی، در امان ماندن از آسیبهای احتمالیِ قدرت است. به طور معمول، قدرت آمیخته با رذائلی چون خودبزرگبینی(کبر)، غرور و خودبرتربینی(عُجب) است. اما آن قدرتی که با پناهندگی به حق در اختیار انسان قرار میگیرد تنها در راه بندگی به کار گرفته شده و به عبودیت شخص آسیب وارد نمیکند؛ زیرا در استعاذه، بنده وجودی از خویش ندیده و قدرتی را به خود نسبت نمیدهد و معتقد است:
«وَ ما تَوفیقی الا بالله»[5]
«موفقیت من تنها از جانب خداوند است»
چرا به نام «ربّ» پناهنده میشویم؟
اگر کلمه «ربّ» از ریشه «رَبوة» در نظر گرفته شود؛ به معنای رشددهنده و زیادکننده است. پناهندگی به ربّ، نواقص وجودی عبد را مرتفع کرده، کمالات او را میافزاید و انسانیت او را تقویت میکند. یعنی به لطف خداوند، قدرتی در اختیار بنده قرار میگیرد که یک نفر، یک امت محسوب شده و توانمندی او فوق تصور خواهد بود:
«أنا القَلیلُ الّذی کَثَّرتَه»[6]
«من آن اندکی هستم که تو او را فراوانی بخشیدی»
عبارت «رب الفلق» نیز گویای آن است که آن گاه که انسان بداند امکان پناهندگی به قدرتی وجود دارد که ظلمات را از بین برده و نور را جایگزین میکند؛ این دیدگاه موجب توانمندی او شده و شهامت مقابله با وسواس و نیروهای تاریک شیطانی را بدو میبخشد.
ثمره پناهندگی و کسب توانمندی چیست؟
نتیجه پناهندگی به خدای سبحان و کسب توانمندی، مصونیت سرمایههای فطری و خدادادی از انواع آسیبهاست:
« قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ… مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»[7]
«بگو: «به پرودگار مردم از (آسیبهای) جن و انس پناه میبرم!»»
« قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِن شَرّ ما خَلَقَ»[8]
«بگو: «به پروردگار سپیدهدم از شرّ آن چه خلق کرده است؛ پناه میبرم!»»
با حفظ سرمایهها و دارائیها، موجودی انسان رو به فزونی رفته و این امر توانمندی روزافزون او را در پی دارد. به بیان دیگر، توانمندی بیشتر، موجب افزایش سرمایه و افزایش سرمایه مجددا باعث افزونی توانمندی خواهد شد.
عامل توانمندی؛ نگاه واقع بینانه
«وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا»[9]
«و میبینی که مردم گروه گروه در دین خدا وارد میشوند»
در این آیه یکی از عوامل توانمندی مطرح شده است.
برخی افراد، در اطراف خویش شاهد ریزش و کنارهگیری افراد از دین هستند و این امر موجب نگرانی، اندوه و در نتیجه ناتوانی آنان میشود؛ زیرا گمان میکنند با خروج افراد از دین، اسلام مهجور مانده و از جمعیت مؤمنین کاسته خواهد شد. این افراد، نگاه تنگنظرانه، سطحی و محدود به حوادث عالم داشتهاند لکن با نگاه گسترده و کلان، این نتیجه به دست میآید که میل افراد به یافتن حق و حقیقت روزافزون است و با اندکی جستجو، حق را در اسلام مییابند.
از سوی دیگر، اسلام، دین حق است و مغلوب دین دیگری واقع نمیشود:
«الاسلامُ یَعلو و لایُعلی عَلَیه»[10]
«اسلام برتر است و مورد غلبه قرار نمیگیرد»
سنت خدای سبحان، اعتلاء دین اسلام است و برخی بیموالاتیها نباید جلوه این قانون الهی را در ذهن کمرنگ نماید.
پس همانگونه که جدایی گروهی از دین امری غیرقابل انکار میباشد لکن در سطح وسیع، حقطلبی و دخول در دین، بیش از خروج از دین است. شاهد بر این ادعا، افزایش گرایش به دین در جوامع امروزی است.
در نتیجه طبق این آیه
- نگاه تنگنظرانه، محدود و سطحی به وقایع اطراف، موجب ضعف و از بین رفتن توان آدمی میشود اما نگاه کلان، گسترده و عمیق به وقایع نظام عالم، انسان را دلگرم و امیدوار به آینده مینماید.
به عبارت دیگر،
- تمرکز بر وقایع نامطلوب و به بیان دیگر، تمرکز بر نیمه خالی لیوان، تنها بر دلسردی و ضعف آدمی میافزاید و در مقابل، توجه به وقایع مطلوب و به بیان دیگر، تمرکز بر نیمه پر لیوان، موجب دلگرمی، قوت و امیدواری انسان خواهد شد.
تاریخ جلسه: 1399.10.3 ـ جلسه اول
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] التوحید، ج 1، ص 164
[2] بحارالانوار، ج 34، ص 274
[3] سوره مبارکه ناس، آیه 1
[4] سوره مبارکه فلق، آیه 1
[5] سوره مبارکه هود، آیه 88
[6] مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی
[7] سوره مبارکه ناس، آیات 1 و 6
[8] سوره مبارکه فلق، آیه 1 و 2
[9] سوره مبارکه نصر، آیه 2
[10] وسائل الشیعة، ج 26، ص 125