خدای سبحان از قدیم انسان را توانا و قدرتمند خلق کرده و تواناییهای عجیب و شگفتی در اختیار او قرار داده است:
در سوره مبارکه لقمان آیه 20 میخوانیم:
«وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»
«و همه آنچه را در آسمان هاست و آنچه را در زمین است از سوی خود برای شما مسخّر و رام کرد»
خداوند توانایی عبور از فرش و رسیدن به عرش و وصال به بینهایت را نصیب انسان کرده است. اما این انسان که زمانی باز سلطان بود و وقتی وارد عالم ماده شد؛ تواناییهای خود را فراموش کرد و اسیر عالم ماده شد. او که همیشه از بهترین جایگاه بهرهمند بود طبق داستان مثنوی در خرابهای؛ اسیر پنیر خشکیدهای شده و قدرت پرواز را از دست داده و ناتوان شده است.
علائم و عوامل توانمندی چیست و چگونه این انسان مجدداً توانا میشود؟
در سوره مبارکه لیل آیات 5 تا 7 میخوانیم:
«فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى»
«امّا آن كه انفاق كرد و پروا داشت و پاداش نيك (روز جزا) را تصديق كرد به زودى ما او را براى پيمودن بهترين راه آماده خواهيم كرد.»
علائم توانمندی؛
ترک تعلق و تقوا داشتن
آیات فوق علائم توانمندی را به صراحت بیان میکند:
- «أَعْطَى»: انسان توانمند، توان پرداخت و ترک تعلق را دارد.
- «اتَّقَى»: تقوا علامت مهم توانمندی است. فرد توانمند از مخالفت با خدای سبحان پرهیز دارد و قادر است از عرصه معصیت کنارهگیری کند. معصیت در نگاه ظاهری جاذبه دارد، اما این که انسان بتواند با معصیت و خواستههای شیطان مخالفت کند علامت توانایی اوست.
یکی دیگر از مصادیق تقوا این است که انسان گرچه عمل نیک را انجام میدهد اما پرهیز کند از این که عمل نیک را به خود نسبت دهد. پس اگر از اینکه عمل صالح به نام ما ثبت نشود ناراحت میشویم گرفتار ناتوانی شدهایم. توانایی آن است که فرد عمل صالح را انجام دهد اما از اینکه آنرا به خود نسبت دهد و خود را فاعل کار خیر بداند پرهیز کند.
بهلول مسجدی را در حال ساخت مشاهده کرد؛ از سازنده مسجد پرسید: چه کسی مسجد را ساخته است؟ سازنده جواب داد: فرقی ندارد! بهلول هم نام خود را بر بالای مسجد نصب کرد! روز بعد، سازنده با عصبانیت به بهلول گفت: من زحمت کشیدم چرا نام دیگری را بر آن نصب کردی؟ بهلول گفت: خودت گفتی برای خدا است و فرقی ندارد چه اسمی داشته باشد!
تایید محاسن دیگران
یکی دیگر از علائم توانمندی آن است که انسان بتواند کمالاتی را که در اطرافیان میبیند تصدیق کند و به کمالات و فضائل اعتراضی نداشته باشد. فرد توانمند هم قدرت شناخت فضیلت را دارد و هم برای آن، امتیاز قائل است.
«حُسْنَى»: مفسرین معتقدند منظور از «حُسنَی» کلمه «لا اله الا الله» و اعتقاد به مبدا و معاد و فضائل و ایمان و اسلام است. علامت فرد توانمند آن است که میتواند کمالات را ببیند و حُسن آن را ادراک کند. چنین فردی توان زیبا دیدن فضائل را دارد او اعمال صالح دیگران اعم از انفاق، عفو و گذشت، اعتقادات صحیح و… را میبیند و فضیلت آنان را واقعاً فضیلت و ارزش میداند و فضیلتشان را تایید میکند «وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى».
عوامل توانمندی:
مشاهده نعمات
با نگاهی دوباره به این آیه مییابیم عامل توانمندی آن است که انسان همواره دارایی و نعماتش را مشاهده کند، گاهی دارایی او مالی است، گاه توانی. گاهی اشکی دارد و گاه سوز سینهای. اگر گمان میکنیم موجودی نداریم به جهت آن است که از نعماتی که خدای سبحان در اختیارمان قرار داده است بیگانهایم و با حقیقت دارایی خود آشنا نیستیم. اگر باور داشته باشیم که دارایی ما فراوان است، در این صورت اعطاء مناسبی هم خواهیم داشت. دارایی فقط دارایی مالی نیست؛ بلکه عنایات و الطافی که از قدیم خدای سبحان به بنده عطا نموده و او را مظهر همه اسماء و صفات خود قرار داده است نیز از جمله داراییهای انسان است.
مصرف کردن دارایی
پرداخت دارایی، ما را توانمند میکند اما انباشت موجودی موجب تحلیل رفتن آن میشود. به میزانی که برای خدا مال و آبرو و… را خرج کنیم و آن را به خود نسبت ندهیم توانمان افزون میشود.
«اتقی» یعنی پرهیز از مشاهده فاعلیت خود.
از علائم ناتوانی مطرح کردن خود است، نسبت دادن کار به خود، علامت ضعف و نقص است.
در روایات[1] آمده است هر زیارت امام رضا علیهالسلام، ارزش هزار حج و عمره را دارد زیرا زائر در زیارت خودش را نمیبیند و فقط لطف او را مشاهده میکند و هنگامی که کار از تعیّن و محدوده انسان خارج شود بسیار وسعت مییابد.
از مفهوم مخالف آیه فوق برداشت میشود که بخل، بینیازی از معامله با خدای سبحان و علامت ناتوانی است. انسان توانمند هم با خداوند معامله میکند و هم میداند اگر این معامله سودی دارد همه از لطف اوست.
معامله با خداوند
یکی دیگر از عوامل توانمندی پرهیز از نسبت دادن اعطاء دارایی به خود است. هر زمان امضای خود را پای عملی بگذاریم ناتوان میشویم. اما معاملهی با او ما را از تنگنای عالم ماده خارج نموده و موجودیمان را مضاعف میکند چرا که «وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ»[2]
در سوره مبارکه لیل آیات 18 تا 20 میخوانیم:
«الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى إِلَّا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى»
«همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد.»
متقی از جهنم دوری میکند و مالش را میدهد تا طاهر شود و رشد کند.
علامت توانمندی؛
شروع احسان
«وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى» علامت توانمندی آن است که انسان عطاء ابتدایی داشته و آغازگر احسان باشد. در مقایسه دو نفری که پرداختی دارند امتیاز با کسی است که شروع کننده بوده است.
توانمند کسی است که وقتی میخواهد به کسی لطف کند منتظر لطف طرف مقابل نباشد و آغازگر کار خیر باشد، و در مسابقه نفر اول باشد.
عاجز کسی است که منتظر لطف دیگران است.
عامل توانمندی؛
تقوا
عامل دیگر توانمندی «تقوا» است. به میزانی که انسان از مخالفت با حق، معصیت، ارتکاب رذائل، اقوال و رفتار ناپسند، افکار منفی و نگرانیها و… پرهیز کند، توانمند میشود.
متقی فرد توانمندی است که تنها برای جلب رضایت معبود کار میکند و چون با خدا معامله میکند منتظر لطف، دعا، احسان و انعام و خدمت دیگران نیست
متقی به جهت توفیق خدمتی که از جانب خدای سبحان دریافت کرده شاکر است. و در همه اعمال خیر، گوی سبقت را از دیگران میرُباید و به میزانی که از توانایی بیشتری بهرهمند شود، بندگی بهتر و کاملتری دارد.
در سوره مبارکه شمس آیه 9 میخوانیم:
«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا»
«به راستى رستگار شد، آن كس كه نفس خود را تزكيه كرد»
عامل توانمندی
موفقیت
یکی از عوامل توانمندی موفقیت است، قرآن توانمند را با یک عبارت معرفی میکند: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا». فرد موفق قطعاً توانمند است. چنین کسی خود را از هر نجاست و رذیله و صفات ناپسندی نظیر بخل، حرص، سوء ظن به خدای سبحان و… که موجب ناتوانی است دور کرده است.
تزکیه
قرآن کریم میفرماید: هر کس بایستی خود اقدام به تزکیه خویش کند. فرد توانمند منتظر کسی نمیماند و حتی یک لحظه را هم به جهت تطهیر از دست نمیدهد.
«تزکیه» باب تفعیل است؛ بدیها و رذائل اخلاقی به تدریج از انسان جدا میشود. انسان توانمند بدی و رذایل خود را میبیند و سعی وافر خویش را به جهت جدایی از آنها به کار میگیرد.
یکی از مفسرین میگوید: چنین فردی خود را نه تنها از ذنوب بلکه از عیوب هم تطهیر میکند. گاهی اوقات گناهی وجود ندارد اما پای عیب در میان است، عیبی که به جهت آن عقوبت نمیشود اما گرفتار نقص میشود و فرد کامل محسوب نمیشود. همانگونه که در عالم ظاهر بعضی امور نقص است، در عالم معنا هم بعضی امور نقص محسوب میگردد.
به عنوان مثال بینظمی گناه و جرم نیست. اما عیب است زیرا به انسانیت و شخصیت فرد آسیب وارد میکند.
«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا» تزکیه اختصاص به سن و مقطعی خاص ندارد و باید در هر زمانی صورت بگیرد. همان گونه که گناهان پیری و جوانی با هم متفاوت است عیوب دوره پیری و جوانی نیز با هم متفاوت است؛. اما مهم آن است که باور کنیم هر لحظه نیاز به اصلاح داریم.
تاریخ جلسه؛ 99.10.6 ـ جلسه 4
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص221
«أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ: قَرَأْتُ كِتَابَ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَبْلِغْ شِيعَتِي أَنَّ زِيَارَتِي تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ أَلْفَا حِجَّةٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ قَالَ الصَّادِقُ ع مَنْ زَارَ وَاحِداً مِنَّا كَانَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع.»
«احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطىّ گويد: در نامه حضرت رضا عليه السّلام خواندم دستور فرموده بود كه بشيعيان من بگوئيد كه زيارت قبر من در نزد خدا مطابقست با هزار حج. گويد: از روى شگفتى بفرزندش امام جواد عليه السّلام عرض كردم هزار حجّ؟ فرمود آرى بلكه بخدا سوگند يك ميليون حج براى هر كس كه عارف بحقّ آن حضرت باشد.
و امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس زيارت كند قبر يكى از ما را مانند آن باشد كه حسين عليه السّلام را زيارت كرده باشد.»
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 261