مقدمه
در قرآن گاه کلیاتی دربارۀ خانواده مطرح است، گاهی هم مصادیقی از خانوادههای موفق و ناموفق ارائه میشود. خانواده در ابتدا با زوج و زوجه معرفی میشود، بعضی اوقات این دو نفر مقام پدر و مادر را هم کسب میکنند و فرزندان هم در کنار آنان دیده میشوند.
مشغولیت بیش از اندازه به خانواده، ممنوع
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَ لَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»[1]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند.»
در این آیه، سه هشدار دربارۀ خانواده ذکر شده است. اولین هشداری که قرآن میدهد، این است که ما نباید بیش از حد مشغول خانواده شویم و از ادراک حضور و محضر حضرت حق غافل شویم.
خدای سبحان میفرماید دو چیز، شما را به خود مشغول نکند: 1. اموال؛ 2. اولاد! خانواده نباید مانع ذکر و حضور ما در محضر حق تعالی شود. در واقع خانواده، فضایی برای پرورش ما در محضر خدای سبحان است و نباید مانع تعالی ما شود. اگر خانواده برای ما اشتغالی ایجاد کرد که به جهت آن، حضور قلب در نماز از ما سلب شد، دچار خسران شدهایم. در قرآن، خانواده به عنوان یک سرمایه معرفی میشود که از طریق آن سود یا ضرر نصیب ما میشود.
اعتدال در مصرف توان برای خانواده
«وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ»[2]
«از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»
«مِن» در «مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ» بعضیه است؛ یعنی قسمتی از هزینه، وقت، توان، عاطفه، آبرو، علم و از هرچه خدای سبحان در اختیار ما قرار داده است، باید برای خانوادهمان خرج کنیم.
وقتی این دو آیه را در کنار هم بررسی میکنیم، متوجه یک هشدار جدی میشویم که در صورت رعایت نکردن آن، به فردی خاسر تبدیل میشویم. آموختیم که هدف «ذِكْرِ اللَّهِ» است نه خانواده؛ اما خانوادۀ خوب، مُعین ما برای رسیدن به هدف است. باید اعتدال را رعایت کنیم؛ نباید تمام توجه ما معطوف به خانواده باشد. بعضی افراد میگویند فکر اولاد، تمام زندگی و حتی نماز ما را مشغول به خود کرده است، این اشتباه است! ما باید خلوتی با خدای سبحان داشته باشیم تا بتوانیم از آن توشه بگیریم.
خوش رفتاری با خانواده
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ. إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»[3]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را میبخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است. اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند؛ و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.»
مخاطبین این آیات، دلدادگانِ حق هستند نه عامۀ مردم. در این آیه هم «مِن» از نوع بعضیه است. بعضی از ازواج و برخی از اولاد عداوت دارند. نکتۀ جالبی که عرض میکنم این است که قرآن نفرمود از آنها جدا شده و خود را کنار بکشیم، بلکه فرمود احتیاط کنیم. درگیری با آنان ممکن است باعث درگیری ما با خداوند شود. روایت داریم که درگیری همسر با همسر، مانع از حضور قلب آنان در نماز میشود. گاهی احساس میکنیم در نماز حال خاصی نداریم، چرا؟! چون شیوۀ ارتباط صحیح با همسر و فرزندانمان را نمیدانیم. فضای عداوت را تشدید میکنیم؛ چون راهکارهای تبدیل عداوت به محبت را نمیدانیم.
کینه، ممنوع
«عفو» به معنای محو است. وقتی متوجه شدیم که آنان با ما درگیرند، ما را نمیپذیرند و پرخاشگر هستند، آنان را عفو کنیم و در حقیقت صورت مسئله را پاک کنیم. نباید اجازه دهیم صحنۀ درگیریهای آنان با ما در ذهن و دلمان باقی بماند. «صفح» بالاتر از «عفو» است؛ یعنی این درگیری باید برای همیشه محو شود نه اینکه هر چند سال یکبار دوباره بابت اتفاقی که قبلاً افتاده بود آنها را توبیخ کنیم، باید برای همیشه دست از عتاب برداریم.
هر گلی بزنیم به سر خودمان زدهایم
امور نازیبا را نبینیم. «غفر» به معنای پرده انداختن است. اگر به جای بزرگنماییِ زشتیهای خانواده، روی آنها پرده بیندازیم و پردهدری نکنیم؛ خدای سبحان هم همینگونه با ما رفتار میکند:«فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» خداوند ما را مورد مغفرت و رحمتش قرار میدهد. بنابراین:
- در فضای خانواده نباید اجازه دهیم درگیری ایجاد شود. حتی اگر آنها با ما عداوت داشته باشند بهتر است که با دشمن خود با «عفو»، «صفح» و «غفر» برخورد کنیم.
- خدای سبحان میفرماید این خانواده را به شما عطا کردم، هر رفتاری که با آنان داشته باشید، من هم همان رفتار را با شما خواهم داشت. اگر در برابر آنان بخشش داشته باشیم، خردهگیری، سختگیری، فتنه انگیزی و… داشته باشیم؛ خداوند هم همانگونه با ما برخورد خواهد کرد. اصطلاحاً «هر گلی بزنیم به سر خودمان زدهایم».
در نهایت توجه داشته باشیم که نباید هیچ منتی بر سر اعضای خانوادهمان بگذاریم. خدای متعال میفرماید اگر آنان را بخشیدیم، در واقع وظیفۀ ما بخشش بوده است؛ چون ما بابت امور بسیاری محتاج بخشش خداوند هستیم. وقتی به اعضای خانواده خدمت میکنیم در واقع به خودمان خدمت کردهایم. از بین رفتن زشتیهای ما و دریافت کمالات؛ در گرو نیکی به اعضای خانوادهمان است.
خداوند میفرماید اگر میخواهید آبرویتان را حفظ کنم، آبروی اعضای خانوادهتان را حفظ کنید و روی زشتیهایشان پرده بیندازید: «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ». اگر بهدنبال رحمت خاص خدای سبحان هستیم(نه فقط رحمت عمومی)؛ باید با اعضای خانوادهمان رفتار خوبی داشته باشیم.
مقابله به مثل، ممنوع
حتی با بداخلاقیهای اعضای خانواده هم باید خوب رفتار کنیم. نه اینکه مقابله به مثل داشته باشیم. در خانواده، تنها عفو و بخشش اثرگذار است. گاهی به نظر ما، بخشش دیگران خیلی دشوار است و قابل اجرا نیست؛ اما خداوند میفرماید: «إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» «اموال و فرزندانتان فقط وسیلۀ آزمایش شما هستند و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.» انسان از طریق خانواده آزمایش میشود. فتنه یک کوره است که در آن عیار ما مشخص میشود؛ عیار صبر، شُکر و… . پس از ازدواج، عیار انواع اخلاقیات ما باید کامل باشد.
خانواده، عرصۀ ابتلاء
خانواده، ما را در میدان ابتلاء قرار میدهد، از این طریق یا به مقامات بالا میرسیم و یا عقوبت نصیبمان میشود. این گونه مشخص میشود که چه کسی در دینش مقاومت دارد و چه کسی از دین خود جدا شده است. یک نکتۀ بسیار جالب این است که میدانیم سعادت مرد در چند چیز است؛ یکی از آن امور زوجۀ صالحه است؛ اما من در هیچ یک از منابع، عبارتی برای اینکه سعادت زوجه در زوج صالح است، ندیدم. قاعدتاً تمام زوجها صالح هستند؛ اما ادامۀ صلاحشان به صلاح زوجه بستگی دارد. در واقع اگر زوجه، صالحه باشد؛ صلاحیت مرد باقی میماند وگرنه از بین میرود.
ما خانمها اهمیت زیادی داریم. زوجه اگر صالحه باشد، سعادت به ارمغان میآورد، اما جایی نخواندیم که صالح بودن زوج برای زوجه، سعادت به همراه دارد. خدای سبحان، زن را مقاوم آفریده است و صلاحیت نداشتن زوج، مانع سعادت او نمیشود، اما مرد، شکننده و غیرمقاوم است. خداوند، زنان را قوی، غنی و عزیز آفریده؛ اما مرد را به شدت وابسته به زن قرار داده است. زن باید مرد را تأمین کند، اما تأمین زن از طرف خود خدای متعال صورت میگیرد.
زمانی که بحث امتحان شدن پیش میآید، دختران میگویند به دلیل سخت بودن، ازدواج نمیکنیم؛ اما خدای سبحان میفرماید:«وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» هنگامی که ما خود را در این کوره قرار دهیم پاداش بسیار گستردهای نصیبمان میشود، پاداشی که محدودۀ آن فراتر از خانواده است و ذرّیّه، اطرافیان، جامعه و نسل ما را در بر میگیرد.
جلوس در مسجد یا همراهی با خانواده؟
انس بن مالک میگوید به رسول خدا عرض کردم:«نشستن با خانواده، ثوابش بیشتر است، یا نشستن در مسجد؟ فرمود: «یک ساعت نشستن در کنار خانواده، نزد من، محبوبتر از اعتکاف در این مسجد من است» «الجُلوسُ مَعَ العِیالِ أفضَلُ أمِ الجُلوسُ فِی المَسجِدِ؟ قالَ: الجُلوسُ ساعَةً عِندَ العِیالِ أحَبُّ إلَی مِنَ الاِعتِکافِ فی مَسجِدی هذا»[4] در واقع رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرماید اگر یک ساعت با کیفیت در کنار خانواده باشیم و برای بندگیِ بیشتر به یکدیگر کمک کنیم و انرژی مثبت وارد فضای خانواده کنیم، ارزش کارمان بیشتر از این است که یک ساعت در مسجدالنّبی معتکف باشیم.
بیشک فتنه، باعث آزار و اذیت ما میشود؛ اما خدای سبحان میفرماید به ازای این آزار و اذیتها مأجورید. ما بابت زحماتی که برای داشتن تدبیر امور خانواده به طور مثال برای تبدیل فضای خانواده از کسالت به نشاط یا از معصیت به طاعت میکشیم، مأجور خواهیم بود. باید بدانیم که هیچ یک از زحمات ما ضایع نخواهد شد.
بهانهجویی در انجام وظایف، ممنوع
«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا»[5]
«بزودی متخلّفان از اعراب بادیهنشین (عذرتراشی کرده) میگویند: «(حفظ) اموال و خانوادههای ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیّه تو را همراهی کنیم)، برای ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چیزی میگویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسی میتواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد، و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همۀ کارهایی که انجام میدهید آگاه است!»
موضوع دربارۀ افرادی است که در هنگام جنگ در محضر پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم قرار نگرفتند و بیعت نکردند. آموختیم که قاعده بر این است که اساس زندگی ما« ذِكْرِ اللَّهِ» باشد. اشتغال به امور خانواده نباید ما را از وظایف اصلی انسانی جدا کند. ممکن است فردی وظیفۀ شرکت در جهاد داشته باشد؛ اما به دلیل ضعف مدیریت در خانواده نتواند به وظیفۀ اصلیاش بپردازد.
طلب وساطت از پیامبر برای بخشش کوتاهیها
این گروه در نهایت نزد پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم رفتند و گفتند:« فَاسْتَغْفِرْ لَنَا» از این بخش میآموزیم که اگر خانواده، ما را از قرب و وصال به خداوند دور کرد، باید توسل خاصی داشته باشیم و به سراغ پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و خاندان مطهرشان برویم و از ایشان درخواست کنیم برای ما وساطت کنند تا اعتدال خاص و لازم بر ما حاکم شود. خدای سبحان میفرماید: اگر استغفار آنها حقیقی بود، حتماً میپذیرفتیم؛ اما ندامتشان صوری، ظاهری و زبانی بود. اگر واقعاً نزد پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم از افراط و تفریطشان ابراز پشیمانی میکردند، حتماً حضرت در زندگی آنها اعتدال را برقرار میکرد.
اگر گاهی متوجه میشویم که در نماز، حضور قلب نداریم یا در طول روزهایی که روزه هستیم با خانوادهمان از طریق حرفهای نامناسب، ناشکری، اعتراض و… درگیریم؛ این رفتارها با ماهیّت روزه سازگار نیست. حال اگر به دلیل درگیری با خانواده، عبادات ما خدشهدار شد، باید به سراغ پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله برویم و حقیقتاً خواهش کنیم که پیامبر وساطت کند تا ما بتوانیم حق همه چیز را به طور کامل پرداخت کنیم.
باید باور داشته باشیم ما همیشه در چهارچوبی هستیم که در آن آزمایش میشویم؛ یا نمره میآوریم و بالا میرویم، یا سقوط میکنیم. راهکاری که مطرح میشود این است که انسان بداند هر کاری برای خانوادهاش انجام دهد به خودش خدمت کرده است؛ در این فضا انسان توانایی رشد دارد.
انذار خانواده
«وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»[6]
«و (نخست) خویشان نزدیکت را (از خدا) بترسان.»
ظاهراً خدای سبحان با پیامبرش صحبت میکند؛ اما باطناً به تک تک ما دستور میدهد انذار و هشدار لازم را به عمل بیاوریم. برای هشدار دادن نباید از فضای خانوادۀ کوچک خود، خارج شویم. معاشرین و نزدیکان هم به قدری که در این جا منظور نظر قرآن است، به ما نزدیک نیستند.
انذار به چه معناست؟!
در قران کریم، هم آموزش از بزرگتر به کوچکتر( لقمان به پسرش) مطرح شده است و هم از کوچکتر به بزرگتر( حضرت ابراهیم علیهالسلام به عمویش) حتی گاهی زن و مرد در کنار یکدیگر برخی امور را میآموزند(آسیه و فرعون، حضرت لوط علیهالسلام و همسرش، حضرت سلیمان علیهالسلام و بلقیس)
طبق آموزههای قرآن علیرغم اینکه ما قداست زیادی برای بزرگان خانواده قائل هستیم؛ اما گاهی اوقات فرزندمان هم میتواند با رعایت ادب به ما تذکر دهد. حواسمان باشد که احترام بزرگتر و کوچکتری باید رعایت شود. انذار به معنای ترساندن نیست.
خواجه عبدالله انصاری «نذیر» را فردی معرفی میکند که توجه دیگران را نسبت به مسائل مختلف جلب میکند. برای این موضوع هم مثالی میزند: مادری که فرزندش را به مکتبخانه میفرستد، به او میگوید:«لقمهات را بخور، آن را دور نینداز، مواظب باش آن را از تو نگیرند، کامل بخور و…» به این میگویند:«نذیر». حال اگر میخواهیم در خانواده رشد کنیم و رتبۀ خوبی به دست بیاوریم، باید داراییهایمان را به یکدیگر معرفی کنیم؛ باید نعمات و تواناییهایی را که خداوند به اعضای خانواده داده است به آنها یادآوری کنیم و سپس با زبانی زیبا آنان را وادار به استفاده از آنها کنیم.
شماتت و اعتراض، ممنوع
گاهی ما برای رشد دادن دیگران به اشتباه راه شماتت و اعتراض را انتخاب میکنیم و آنقدر پیش میرویم تا آنها را از خوبی کردن منصرف کنیم؛ اما اگر در ابتدا به خوبیهای او بپردازیم، نتایج بهتری خواهیم دید. در خانواده نقش ما باید نمایش «تواناییهای» اطرافیانمان باشد نه «آفات» آنان. این طرز برخورد ما باعث رشد خودمان میشود. در خانواده، انذار به این معناست که تواناییهای یکدیگر را به هم نشان دهیم.
ویژگیهای مصلح خانواده
در سورۀ مبارکۀ مریم ویژگی خاصی برای اسماعیل صادقالوعد ذکر شده است، [منظور حضرت اسماعیل علیهالسلام،پسر حضرت ابراهیم علیهالسلام نیست.]
«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ كَانَ رَسُولًا نَبِيًّا. وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ كَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا»[7]
«و یاد کن در کتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق و رسول و پیغمبری بزرگوار بود. و همیشه اهل بیت خود را به ادای نماز و زکات امر میکرد و او نزد خدایش بندهای پسندیده بود.»
- او خود ابتدا صالح بود، سپس اقدام به نصیحت دیگران میکرد:« إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ»
- امر و نهیهای او همیشگی بود، نه اینکه در زمانهای خاصی کمرنگ یا پررنگ شود:«كَانَ يَأْمُرُ»
- او دائماً به خانوادهاش یادآوری میکند که خیلی توانا هستند و میتوانند از داراییهایشان برای دیگران خرج کنند. موفق کردن دیگران هرگز از راه تحقیر آنها پیش نمیرود. باید این باور را در آنان ایجاد کنیم که تجربه، فکر و استعداد زیادی دارند و میتوانند در حل مسائل کمک کنند. وقتی چند بار داراییهای آنان را نمایش دهیم، دیگر سراغ خلاف نمیروند؛ اما متأسفانه ما تواناییها را کور کرده و خلافها را پررنگ میکنیم؛
- امر به نماز که در آیه به آن اشاره شده است؛ یک امر قولی نیست؛ بلکه عملی است. وقتی فرزند ما نماز خواندن صحیح ما را مشاهده کند و ببیند که مقیدیم بسیاری از گناهان را مرتکب نشویم، خود به خود نمازخوان میشود.
تاریخ جلسه: 87/5/15 ـ جلسه 7
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سورۀ منافقون، آیۀ 9
[2]. سوره منافقون، آیۀ 10
[3]. سورۀ تغابن، آیات 14 و 15
[4]. دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۳، ص ۴۶۶
[5]. سورۀ فتح، آیۀ 11
[6]. سورۀ شعرا، آیۀ 214
[7]. سورۀ مریم، آیۀ 54 و 55