روانشناسی در قرآن ـ بخش دوم

مقدمه

 

موضوع مورد بحث، بررسی هوش اجتماعی (EQU)، از منظر آیات قرآن کریم است. مهم‌ترین اثر برخورداری از هوش اجتماعی، برقراری روابط سالم و مستمر با دیگران است؛ بنابراین افرادی که از هوش اجتماعی برخوردارند، دارای خصوصیات ویژه‌ای هستند. قابل ذکر است که این ویژگی‌ها اکتسابی است و همگان قادرند از هوش اجتماعی برخوردار شوند.

 

ویژگی‌های افراد برخوردار از هوش اجتماعی

 

انتظار تأیید نداشتن از دیگران

 

صاحبان هوش اجتماعی، به خاطر کار مثبتی که انجام می دهند، انتظار تأیید دیگران را ندارند. چنین نیست که اگر مورد تأیید و تحسین دیگران قرار بگیرند، کار را ادامه دهند و اگر مورد تکذیب دیگران قرار بگیرند، کار را رها کنند. ایشان از منظر روانشناسی طالب «تأیید درونی» و از منظر روانشناسی اسلامی طالب «تأیید حق» هستند. از خود می پرسند که آیا فلان امر با فطرت و انسانیت‌ام سازگار و از این جهت قابل تأیید است یا  خیر؟!

خداوند سبحان در آیه 173 سورۀ آل عمران، افرادی را که از نظر قرآن ممدوح‌اند، معرفی می‌کند:

«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل»

«اينها كسانى بودند كه (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [لشكر دشمن‏] براى (حمله به) شما اجتماع كرده‌‏اند؛ از آنها بترسيد!» اما اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست.»

افراد برخوردار از هوش اجتماعی، کسانی هستند که وقتی به آنها گفته می‌شود: فلان کار مثبت، موقعیت اجتماعی شما را به خطر می‌اندازد و موجب می‌شود که مردم علیه شما موضع‌گیری کنند؛ هیچ عکس‌العملی دربارۀ تقاضای نابجای مردم نشان نمی‌دهند، حتی ارادۀ خود را در انجام کار مثبت خود تقویت می‌کنند؛ چرا که طالب تأیید دیگران نیستند، بلکه طالب تأیید حق‌اند و ندای درونی‌شان «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل» است. از آرامش درونی خود نتیجه می‌گیرند که کارشان مورد قبول خداوند است.

بنابراین افرادی که با تأیید مردم، بهتر و بیشتر کار می‌کنند و با تأیید نشدن از سوی مردم، خود را سرزنش می‌کنند و کار را کاهش می‌دهند یا رها می‌کنند، از هوش اجتماعی برخوردار نیستند.‌

 

امتحان اهل حق به وجود سرزنش‌کنندگان

 

در آیه 186 سورۀ آل عمران نیز به نحو دیگری به این مطلب اشاره می‌شود:

«لَتُبْلَوُنَّ فىِ أَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشرْكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَ إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَالِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور»

«به يقين (همه شما) در اموال و جانهاى خود، آزمايش مى‏‌شويد! و از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب (آسمانى) داده شده [يهود]، و (همچنين) از مشركان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهيد شنيد! و اگر استقامت كنيد و تقوا پيشه سازيد، (شايسته‌‏تر است؛ زيرا) اين از كارهاى مهم و قابل اطمينان است.‏»

 

هرگاه بخواهیم کار مثبتی انجام دهیم، حتماً افراد بسیاری هستند که آن کار مثبت را زیر سؤال می‌برند و موجب آزرده‌شدن ما می‌شوند. این افراد گاهی «أُوتُواْ الْكِتَابَ» هستند که در آن زمان یهود و نصارا بودند و  در زمان فعلی «متخصصین بی‌تعهد» هستند و گاهی مشرکین هستند که با سخنانشان شما را می‌آزارند؛ اما اگر فردی از هوش اجتماعی برخوردار باشد، در مقابل شنیده‌ها یا عملکردهای نامناسب دیگران مقاومت می‌کند و از تغییر جهت می‌پرهیزد: «إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور».

تنها چنین افرادی هستند که به قول روانشناسی امروز، «تأیید درونی» را کافی می‌دانند و طالب تأیید دیگران نیستند. «تأیید درونی» یعنی آنچه با «فطرت» انسان سازگار است. چنین افرادی می‌دانند که نمایش فعل خود، نزد مردمی که اکثراً ریاکار، دروغگو، حرام خوار و… هستند، با فطرتشان سازگار نیست.

 

نگران نبودن  از سرزنش

 

در آیه 54 سورۀ مائده آنگاه که خدای سبحان خوبان آخر‌الزمان را معرفی می‌کند، یکی از ویژگی‌های ایشان را  نگران نبودن از سرزنش سرزنش کنندگان، بر می‌شمارد: «وَ لَا يخَافُونَ لَوْمَةَ لَائم»؛«و از سرزنش هيچ ملامت‌گرى هراسى ندارند.» ایشان آنقدر از جهت تأیید درونی تأمین هستند که سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای در جهت‌گیری آن‌ها اختلال ایجاد نمی‌کند.

چنانچه این ویژگی در آیۀ ۳۴ سورۀ انعام دربارۀ همۀ فرستادگان الهی بیان شده است. چرا که وقتی ایشان سخن حقی بیان می‌کردند، اکثریت مردم سخن آنان را به‌راحتی نمی‌پذیرفتند؛ اما پیامبران الهی بر تکذیب دیگران صبوری می کردند: «فَصَبرَواْ عَلىَ‏ مَا كُذِّبُواْ وَ أُوذُواْ حَتىَّ أَتَئهُمْ نَصرْنَا»؛«و در برابر تكذيب‌ها، صبر و استقامت كردند و (در اين راه،) آزار ديدند، تا هنگامى كه يارى ما به آن‌ها رسيد.»

بنابراین کسانی که از هوش اجتماعی برخوردارند، نه تنها انتظار تأیید دیگران را ندارند، بلکه بر تکذیب‌ها صبوری هم می‌کنند؛ اذیت می‌شوند؛ اما از حرکت صحیح جدا نمی‌شوند، حتی اگر هنوز به مقامات الهی خاصی هم نرسیده باشند که ملامت‌ها موجب آزارشان نشود؛ اما مهم این است که در مسیر ایشان، توقف ایجاد نمی‌شود.

همچنین در سورۀ حشر اشاره شده است که ایشان کسانی هستند که از خدا می‌ترسند نه از مردم؛ به همین جهت طالب تأیید دیگران نیستند و فقط طالب تأیید حق‌اند.[1]

 

ترس نداشتن از شکست

 

افرادی که از هوش اجتماعی برخوردارند، هرگز از شکست نمی‌هراسند. ترس از شکست، مشکلات بسیاری را ایجاد می‌کند. بطور مثال کم نبودند افرادی که بعد از کنکور، تنها به دلیل شدت اضطراب و ترس از شکست، چندین سال متحمل بیماری روانی شدند.

وقتی شخصی از شکست نمی‌ترسد، فرد بسیار موفقی به شمار می‌آید؛ اما وقتی از شکست بترسد منزوی می‌شود و بسیاری از کارهای خیر را به خاطر ترس از شکست ترک می‌کند. افرادی که دارای هوش اجتماعی هستند، وارد بسیاری از کارهای خیر می‌شوند و نگران شکست نیستند؛ چرا که باور دارند که اگر بار اول موفق نشدند، دفعۀ بعد حتماً موفق می‌شوند و جای نگرانی نیست.

خدای سبحان در آیه 100 سورۀ نساء فرموده است:

«وَ مَن يهُاجِرْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ يجَدْ فىِ الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَ سَعَةً وَ مَن يخَرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلىَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ المْوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلىَ اللَّهِ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»

«كسى كه در راه خدا هجرت كند، جاهاى امنِ فراوان و گسترده‌‏اى در زمين مى‏يابد. و هر كس بعنوان مهاجرت به سوى خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»

طبق آیۀ فوق، اولاً هر کس در راه خدا حرکت مثبت انجام دهد، قطعاً راه پیش روی او، راه وسیعی است؛ زیرا وقتی انسان به سمت واسع حرکت می‌کند، واسع برای او توسعه ایجاد می‌کند: «يجَدْ فىِ الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَ سَعَةً»

ثانیاً حتی اگر حرکت مثبت فرد به نتیجه نرسید، ممکن است از نظر دیگران کار او ابتر مانده باشد؛ اما او هرگز احساس شکست نمی‌کند؛ زیرا می‌داند که خود این حرکت مثبت، دارای اهمیت بسیار زیادی است. همچنین آگاه است که هر چند هنوز حرکت او به جایی نرسیده است؛ اما خدای سبحان پاداش خاصی را برای او در نظر گرفته است:

«وَ مَن يخَرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلىَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ المْوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلىَ اللَّهِ»

قطعاً میان فردی که وارد مسیر صحیح می‌شود و فردی که به خود اجازۀ ورود به مسیر صحیح را نمی‌دهد، تفاوت بسیاری است. آنچه برای «مهاجر فی سبیل الله» مهم است، انتخاب مسیر صحیح است؛ حال چه هجرتش ظاهراً برای او نتیجه‌بخش باشد و چه ابتر باشد. او چون مسیر درست را انتخاب کرده است، می‌داند که نزد خداوند مأجور است.

امام خمینی (ره) فرمودند: ما مأمور به وظیفه هستیم نه مأمور به نتیجه[2]. ایشان یقین داشتند که اگر انسان حرکتی انجام دهد که ابتر بماند یا حتی شکست بخورد و یا رسماً علیه او تمام شود، آنچه مهم است، آن است که انسان با توانایی های خود آشنا می‌شود و باور دارد که این امر، شدنی است که انسان از موجودی فعلی، حصار را بشکند و وارد صحنۀ بزرگتر شود. این همان موضوعی است که در قرآن به «إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ»[3] تعبیر شده  است. کسی که به جهاد برود چه کشته شود و چه بکشد پیروز است. ظاهراً وقتی کشته شود، شکست خورده است؛ اما هرگز از شکست ترسی ندارد؛ زیرا به نظر او در عمق شکست، پیروزی است.

 

نداشتن احساس عجز

 

خداوند در آیه 146 سورۀ آل عمران فرمود:

«وَ كَأَيِّن مِّن نَّبىِ‏ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَكاَنُواْ وَ اللَّهُ يحُبُّ الصَّابرِين»

«چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! آنها هيچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏‌رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند)؛ و خداوند استقامت‏‌كنندگان را دوست دارد.»

از جمله خصوصیات تربیت شدگان و همراهان پیامبران این است که هرگز در مسیر حرکت صحیح خود، هر چند دچار آسیب شوند؛ اما ضعیف نمی‌شوند. احساس عجز، ناتوانی و زمین‌گیر‌شدن نمی‌کنند و در مقابل دشمن تضرع ندارند:«فَمَا وَهَنُواْ… وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَكاَنُواْ…»

ایشان می‌دانند همیشه بر روی حرکت‌های درست، تأییدات الهی وجود دارد. هر چند ممکن است در آن زمان ثمر ندهد؛ اما حتما در نسل بعدی ثمر خواهد داد. حرکت درست باقی است و هرگز فانی نمی‌شود؛ بنابراین هرگز از شکست‌ها نمی‌ترسند.

 

برخورداری از ویژگی بخشش‌

 

خصوصیت دیگر افرادی که دارای هوش اجتماعی هستند، بخشش‌های اجتماعی است. این بخشش‌ها در فرهنگ دینی ما به دو بخش تقسیم می‌شود:

  1. دیگران را بخشیدن که همان عفو و صفح و گذشت از دیگران است. مانند عفو پیامبر افرادی را که بر سر مبارک‌شان زباله می‌ریختند. چنان که در آیه 109 سورۀ بقره می‌خوانیم: «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا»؛ «آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد.» حتما یک دسته‌ای را ببخش؛ نه تنها ببخش، بلکه اشتباه ایشان را خط بزن و اجازه نده که در کارنامه‌شان این قضیه مطرح شود. در جای دیگری چنین بیان می دارد که آنان را عفو کن و دعا کن که دیگر مرتکب اشتباهات نشوند. این بخشش اجتماعی است. بطور مثال افرادی که از هوش اجتماعی برخوردارند، اشتباهات گذشتۀ دیگران را در حافظۀ خود نگه ‌نمی‌دارند. شایان ذکر است که توهین به شرع، قابل بخشش نیست. مثلا اگر فردی یک عالِم را اذیت کند و قصد او زیر سوال‌بردن علما باشد، نه تنها نباید مورد بخشش قرار بگیرد، بلکه باید بداند که این رفتار، عقوبت در پی دارد؛ اما زمانی که شخص، مورد آزار قرار گرفت، باید بخشش اجتماعی داشته باشد.
  2. به دیگران بخشیدن که همان انفاق است. خدای سبحان در آیه 7 سورۀ حدید می‌فرماید:

«وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَكمُ مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ‏ وَ أَنفَقُواْ لهَمْ أَجْرٌ كَبِير»

«و از آنچه شما را جانشين و نماينده (خود) در آن قرار داده انفاق كنيد؛ (زيرا) كسانى كه از شما ايمان بياورند و انفاق كنند، اجر بزرگى دارند!»

صاحبان هوش اجتماعی از آن رو که احساس توانمندی دارند، از دارایی‌های خود خرج می‌کنند. ایشان احساس می‌کنند از موجودی زیادی برخوردارند؛ به همین جهت از موجودی مالی، آبرویی، اعتباری و عاطفی خود در اختیار دیگران قرار می‌دهند. در نتیجه نه‌تنها هرگز از دیگران توقعی ندارند، بلکه دارایی‌هایشان را در اختیار دیگران قرار می‌دهند.

 

پرداخت بیش از دریافت

 

«وَ إِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنهْا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلىَ‏ كلُ‏ شىَ‏ءٍ حَسِيبًا»[4]

«هر گاه به شما تحيّت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد؛ يا (لا اقل) به همان‌گونه پاسخ گوييد! خداوند حساب همه چيز را دارد.»

 صاحبان هوش اجتماعی تمایل ندارند که فقط خیرات دیگران را دریافت کنند. خیرات برایشان یک طرفه نیست؛ زیرا احساس توانمندی می‌کنند؛بنابراین اگر خیری از دیگران به آن ها رسید، یا بهتر از آن و یا مثل آن را بر می‌گردانند.

 

«إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيم»[5]

«مردان و زنان انفاق كننده، و آنها كه (از اين راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (اين قرض الحسنه) براى آنان مضاعف مى‏‌شود و پاداش پرارزشى دارند!»

اگر دیگری واقعاً نیازمند و محتاج حقیقی باشد؛ در این‌صورت خیر‌رسانی عنوان صدقه دارد و اگر نیازمند و محتاج مقطعی باشد که در اینصورت خیررسانی عنوان قرض پیدا می‌کند. انسان هر چقدر که به دیگران خیر برساند؛ موجودی خودش چند برابر و توانمندی‌هایش زیاد می‌شود؛ بنابراین اگر انسان توانمندی‌ها را بطور صحیح خرج کند، نه‌تنها متضرر نمی‌شود، بلکه موجودی‌اش افزون و شخصیت انسانی‌اش شکوفاتر می‌شود: «يُضَاعَفُ لَهُم» و در غیر اینصورت آرام آرام احساس ناتوانی و عجز بر وجود فرد وارد می‌شود. مانند اینکه اگر مالی را راکد بگذارند؛ در دراز مدت با تورم، قیمت و ارزش مال کاهش می‌یابد؛ اما اگر با آن کار کنند، دائماً بر ارزش آن افزوده می‌شود.

قرآن کریم در آیات 24 و25 سورۀ معارج، آنگاه که به معرفی مصلین می‌پردازد، چنین بیان می‌کند:

«وَ الَّذِينَ فىِ أَمْوَالهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ. لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُوم‏»

«و آنها كه در اموالشان حق معلومى است.براى تقاضاكننده و محروم»

در اموال ایشان حق مشخصی هم برای کسانی که تقاضا می‌کنند و هم برای کسانی که اهل تقاضا نیستند، وجود دارد. ایشان بخشش اجتماعی دارند. ایشان کسانی هستند که هرگز در گرفتاری‌ها شاکی نیستند. می‌دانند که مشکلات به ایشان قدرت می‌دهد. وقتی انسان در قبض قرار می‌گیرد، به او قدرت زیادی داده می‌شود تا در زمان بسط، آن را مصرف کند. زمان مشکلات، زمان اندوختن قدرت است.

«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا»[6]

«و غذاى (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» مى‌‏دهند!»

این آیه تنها دربارۀ خمسۀ طیبه نیست، بلکه فضۀ غیرمعصوم نیز در این گروه جای دارد. خلأ دیگران شامل خلأ مالی، عاطفی و اعتباری را پر می‌کنند. این در حالی است که نوع جامعه منتظرند که ابتدا دیگران برایشان کاری انجام دهند تا سپس ایشان کاری کنند.

 

رفتار جمعی مثبت

 

خصوصیت دیگری که برای افراد برخوردار از هوش اجتماعی لحاظ شده است، آن است که ایشان سازماندهی گروهی دارند. نه تنها اهل عزلت نیستند، بلکه سعی می‌کنند وقتی در جمع قرار می‌گیرند، برای یک حرکت خیر، جمع را موافق و همراه کنند. ایشان آنقدر این حرکت را زیبا انجام می‌دهند که جمعی سالم و بدون هرگونه دل‌زدگی، با ایشان همراه می‌شود. خداوند در آیه 103 سورۀ آل عمران فرموده است که قرارتان بر حرکت جمعی باشد:

«وَ اعْتَصِمُواْ بحِبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا»

«و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت‏]، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد!»

در حرکت‌های جمعی قدرت و انرژی مثبت بسیاری وجود دارد. کاری که در شرایط معمولی و به‌صورت فردی، انجام‌شدنی نیست، در جمع باسهولت انجام می‌شود؛ در نتیجه هیچ وقت کار خوبشان را نیز از دیگران پنهان نمی‌کنند. کار مثبت را نه برای نمایش، بلکه برای قوّت کار انجام می‌دهند و جمع را با خود همراه می‌کنند، که در اینصورت توانمندی خودشان نیز افزون می‌شود. مشابه آیۀ فوق، را در سورۀ آل عمران آیه 31 نیز مشاهده می‌کنیم:

«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونىِ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»

«بگو: اگر خدا را دوست مى‏‌داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد.»

 پیامبر می‌فرماید که همه پشت سر ایشان حرکت کنند. در گروه می بایست یک نفر را قبول داشت و پشت سر او حرکت کرد. وقتی گروهی بخواهند کار مثبتی انجام دهند، چنانچه همه به‌دنبال شریعت باشند، با هم اصطکاک ندارند و نظراتشان با هم درگیر نیست. کسی که با جمع‌های سالم سازش دارد، از انرژی مثبت و هوش اجتماعی برخوردار است.

در قرآن کریم در آیه 120 سورۀ توبه چنین بیان شده است که اهل مدینه و اطرافیان مدینه به هیچ عنوان حق ندارند از پیامبر عقب‌نشینی کنند:

«مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلهَم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللَّهِ»

«سزاوار نيست كه اهل مدينه، و باديه‏نشينانى كه اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلّف جويند.»

 هر حرکتی که پیامبر دستور می‌دهد را باید به‌صورت جمعی و در عین حال بدون اختلاف، نزاع و جدل اجرا کنند.

شایان ذکر است که علت اصلی نبود اختلاف در جمع، آن است که همگان بزرگتر جمع را بپذیرند و پشت سر آن بزرگتر حرکت کنند.

 

خوش‌رویی و تبسم ناشی از رضایت

 

از دیگر ویژگی‌های صاحبان هوش اجتماعی آن است که اهل لبخند زدن به دیگران هستند، البته در اینجا منظور افرادی نیستند که رفتارشان صوری و ظاهری است (که این افراد از هوش اجتماعی برخوردار نیستند)، بلکه منظور افرادی هستند که نگاهشان به زندگی، زیباست. ایشان واقعاً راضی هستند و نگاهشان بالاتر از عالم ماده است.

در دعای بعد از زیارت می گوییم: «خدایا چقدر به من نعمت دادی! من شکر کدامین نعمت تو را به جا آورم؟!» این در حالی است که بسیاری از زائران، مشکلات فراوانی دارند؛ اما صاحبان هوش اجتماعی کم‌لطفی نمی‌بینند؛ زیرا که می‌دانند که پشت پردۀ همۀ کم‌لطفی‌ها، مِهر است. خدای سبحان در آیات 21 و 22 سورۀ حاقه می‌فرماید:

«فَهُوَ فىِ عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ . فىِ جَنَّةٍ عَالِيَة»

«در بهشتى عالى، كه ميوه هايش در دسترس است!»

در این آیات گروهی معرفی می‌شوند که نامۀ عمل‌شان به دست راست‌شان داده می‌شود و در یک زندگی عالی به‌سر می‌برند. خود را در جایگاهی بلند که همۀ خیرات و کمالات در دسترس است، می‌بینند ایشان می‌دانند که خدایی حکیم دارند که همه کارهای او بر مبنای مصلحت است. بین خود و کمالات فاصله‌ای نمی‌بینند. با این نگاه، زندگی زیبا می‌شود. در آیه 24 سورۀ مطففین می‌خوانیم:

«تَعْرِفُ فىِ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيم»

«در چهره‏‌هايشان طراوت و نشاط نعمت را مى‏‌بينى و مى‏‌شناسى‏!»

هرگاه به چهرۀ بهشتیان نگاه کنی، خوشی را در چهره‌شان می‌بینی.

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

وقتی که ما با امیرالمؤمنین و اولاد ایشان در ارتباطیم، غصه خوردن روا نیست. ما قرار است در عالم کار کنیم، نه آنکه غصه بخوریم. صاحبان هوش اجتماعی، از آن رو که به جهت پیوست به اولیاء الهی، رضایت باطنی دارند، خوشی با ولایت بودن در چهرۀ ایشان هویداست:

«وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاعِمَةٌ .لِّسَعْيهِا رَاضِيَةٌ . فىِ جَنَّةٍ عَالِيَة»[7]

«چهره‏‌ها‌يى در آن روز شاداب و با طراوتند و از سعى و تلاش خود خشنودند، در بهشتى عالى جاى دارند.»

دنیا را هر طور که بگذرانید، قیامت ادامۀ دنیاست. علت آنکه این افراد می‌توانند به دیگران لبخند بزنند آن است که در مکان بالایی قرار دارند: «فىِ جَنَّةٍ عَالِيَة». اگر ایشان پایین قرار بگیرند و گرفتار ماده و زرق و برق دنیا شوند، طبیعتاً هر روز کمبودی در زندگی مشاهده می‌کنند و در نتیجه چهره‌ای عبوس خواهند داشت.

خداوند در آیه 9 سورۀ انشقاق می‌فرماید: «وَ يَنقَلِبُ إِلىَ أَهْلِهِ مَسْرُورًا» (و خوشحال به اهل و خانواده‌‏اش بازمى‏‌گردد.)فرد برخوردار از هوش اجتماعی، نگاه زیبایی دارد و در خانواده سرور ایجاد می‌کند. ایشان چون اهل سِرّ هستند، مسرورند و مشکلات خدشه‌ای به رضایت‌شان وارد نمی‌کند.

بسیاری از ناراحتی‌های ما به این دلیل است که از پشت پردۀ کارها بی‌خبریم. وقتی مسروریم که اجمالاً از پشت پردۀ کار مطلع باشیم. نمی‌دانیم پشت پردۀ ندادن و گرفتن خدا چیست! اما می‌دانیم که با حکیمی سر و کار داریم که کار بی‌ربط انجام نمی‌دهد و همه کارهای او بر مبنای لطف، رأفت و رحمت است.

 

دوست‌یابی صحیح و ماندگار

 

از ویژگی‌های دیگر صاحبان هوش اجتماعی این است که ایشان به راحتی دوست پیدا می‌کنند و دوستی‌هایشان ماندگار است، البته این بدان معنا نیست که ایشان با هر کسی دوست می‌شوند، بلکه به نحوی ارتباط برقرار می‌کنند که هیچ وقت از ارتباطشان پشیمان نمی‌شوند:

«الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات‏»[8]

«و زنان پاك براى مردان پاكند، و مردان پاك براى زنان پاك‏.»

 ایشان با کسی رابطۀ صمیمانه برقرار می‌کنند که بتوانند با او رابطه‌ای ماندگار داشته باشند. همۀ اهل بهشت دارای این خصوصیت هستند.

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَاوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُوْلَئكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ  وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يهُاجِرُواْ مَا لَكمُ مِّن وَلَيَتهِم مِّن شىَ‏ءٍ حَتىَ‏ يهُاجِرُواْ  وَ إِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فىِ الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلىَ‏ قَوْمِ  بَيْنَكُمْ وَ بَيْنهَم مِّيثَاقٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير»[9]

«كسانى كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنها ياران يكديگرند؛ و آنها كه ايمان آوردند و مهاجرت نكردند، هيچ گونه ولايت [دوستى و تعهّدى‏] در برابر آنها نداريد تا هجرت كنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دين (خود) از شما يارى طلبند، بر شماست كه آنها را يارى كنيد، جز بر ضدّ گروهى كه ميان شما و آنها، پيمان (ترك مخاصمه) است؛ و خداوند به آنچه عمل مى‏‌كنيد، بيناست!»

این آیه آموزش می‌دهد که اگر می‌خواهید دوستی‌هایتان ماندگار باشد، خدمات‌رسانی کنید. به دوست خود پناه دهید و هرکای از دستتان بر می‌آید برای او انجام دهید.

همچنین در آیۀ دیگری خدای سبحان رمز تداوم دوستی و علت ماندگاری آن را انتظار نداشتن از طرف مقابل می‌داند و می‌فرماید نه‌تنها انتظاری را بر زبان نمی‌آورند، بلکه در دل هم انتظاری ندارند.

«وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الْايمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يحُبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهْمْ وَ لَا يجَدُونَ فىِ صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُواْ وَ يُؤْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كاَنَ بهِمْ خَصَاصَةٌ  وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏»[10]

«و براى كسانى است كه در اين سرا [سرزمين مدينه‏] و در سراى ايمان پيش از مهاجران مسكن گزيدند و كسانى را كه به سويشان هجرت كنند دوست مى‌‏دارند، و در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى‏‌كنند و آنها را بر خود مقدّم مى‌‏دارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند؛ كسانى كه از بخل و حرص نفس خويش باز داشته شده‏‌اند رستگارانند!»

 بنابراین زمانی دوستی تداوم پیدا می‌کند که خدمات‌رسانی به دوست، بیست و انتظار از او، صفر باشد!

 

تاریخ جلسه: 89/4/8 ـ جلسه 2

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1].سوره حشر، آیه 8: «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا»  (در حالى كه فضل الهى و رضاى او را مى‏‌طلبند.)

[2]. صحیفه امام خمینی، ج21، ص284

[3]. سوره توبه، آیه 52

[4].سوره نساء، آیه 86

[5].سوره حدید، آیه 18

[6].سوره انسان، آیه 8

[7].سوره غاشیه، آیات 8 تا 10

[8].سوره نور، آیه 26 ؛ (و زنان پاك براى مردان پاكند، و مردان پاك براى زنان پاك‏)

[9].سوره انفال، آیه 72

[10].سوره حشر، آیه 9

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *