مقدمه
«بهداشت روان» یکی از مباحث اثرگذار در زندگی بشر بوده که امروزه مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است. برخی از روانشناسان، بهداشت روان را اینگونه تعریف کردهاند:
«برخورداری فرد از ظرفیتها و تواناییهای خاص در جهت تطابق و سازش با تغییرات به وجود آمده در محیط پیرامون»
در محضر امام سجاد علیهالسلام و در بستر صحیفه سجادیه به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت:
نمایش صحیح احساسات
دعای شانزدهم دعاییست که حضرت هنگام طلب بخشش و عفو از خدای سبحان میخواندند. در فراز نوزدهم این دعا آمده است:
«قَدْ تَرَى یا إِلَهِی، فَیضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِكَ وَ وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیتِكَ وَ انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیبَتِك كُلُّ ذَلِكَ حَیاءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلِی…»[1]
«پروردگارا! به راستی که تو جوشش اشک مرا از خوفت و نگرانی قلبم را از بیم عظمتت و لرزش اعضایم را از هیبتت میبینی. همه اینها از شرمندگی از توست به خاطر بد رفتاریام…»
بنده در این فراز، به جهت عملکرد نامناسب خود، در محضر پروردگار شرمگین است و این شرمساری درونی، در اشک چشم و لرزش اعضاء به نمایش درمیآید.
یکی از شاخصههای بهداشت روان، نمایش به موقع احساسات درونی است؛ به عنوان مثال فرد بتواند اندوه درونی خود را با اشک و رضایت باطنی خود را با لبخند نشان دهد.
بنده در پیشگاه الهی، با مشاهده قبح و نقصان عملکرد خویش و نیز درک هیبت و عظمت الهی، خجلت زده و پشیمان است و توانایی آن را دارد که در ظاهر نیز این احساس را به نمایش گذاشته و عکسالعمل مناسبی مانند ریزش اشک داشته باشد.
نمایش احساسات در محضر باری تعالی، به نوعی رعایت ادب نیز محسوب میشود؛ زیرا بنده نشان میدهد که نسبت به جایگاه معبود خویش معرفت داشته و در پیشگاه او آداب بندگی را به جا میآورد. این رعایت ادب، موجب جلب رحمت و عنایت خدای سبحان میشود.
به بیان دیگر، بنده در این موقعیت از امتیاز «واقع نگری» برخوردار است: او بر کوتاهی خویش در انجام وظایف بندگی واقف بوده و بدون هیچ توجیهی، خطای خود را میپذیرد و بابت آن متأسف است. «پذیرش خطا و عدم توجیه آن» نیز یکی دیگر از شئون سلامت روان است.
بنابراین، فردی که از سلامت روان برخوردار نیست؛ ضمن آن که توانایی به نمایش گذاشتن احساسات خویش را ندارد، از پذیرش خطای خود سرباز زده، نه تنها احساس شرم و حیا از طرف مقابل ندارد بلکه گستاخانه آن را توجیه مینماید.
روش صحیح مقابله با مشکلات
دعای هفدهم دعاییست که حضرت هنگام استعاذه به خدای سبحان از شرّ شیطان میخواندند. در فراز اول این دعا آمده است:
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَ كَیدِهِ وَ مَكَایدِهِ…»[2]
«پروردگار! به راستی ما از وساوس شیطان رانده شده و مکر و نیرنگ او به تو پناه میبریم…»
«نزغ» به معنای کوچکترین حرکت، وسوسه.
بنده در این فراز، با تمام وجود، از وسوسه و کید شیطان به خدای سبحان پناه میبرد. شیطان، نماد «عامل نابودی آرامش و خوبیها» است.
واقعنگری، پله اول برای حل مشکلات
با تأمل در این دعا اولین نکتهای که به دست میآید آن است که فردی که از سلامت روان برخوردار است «واقع نگر» است: وجود شیطان و خطرات صادر شده از جانب او را باور داشته و از سوی دیگر به وجود خدایی توانا برای پناهندگی ایمان دارد. به بیان دیگر، او مشکلات را «میبیند»، جوانب آن را «بررسی میکند» و در عوضِ نگرانیِ صرف، برای رفع آن «راه حلی مییابد»؛ زیرا مشکلات را گذرا و قابل حل کردن میداند.
بنده در این فراز، وجود شیطان و وساوس و نیرنگهای او را نادیده نگرفته، برای مقابله با آن اقدام مینماید و به وجود بسیار قدرتمند و باعظمت پناهنده میشود. او پیش از مشاهده مشکل(شیطان)، نظارهگر وجود و قدرت خدای سبحان است(قبل از استفاده از کلمه «الشیطان»، با دو عبارت «اللّهم» و «بک» به وجود خداوند اشاره شده است)
مشکلات را آنگونه که «هست» ببینید
همچنین، فرد مشکل را آنگونه که هست نظاره میکند، نه بزرگتر و سختتر و نه کوچکتر و آسانتر از واقعیت. «بزرگنمایی» و «کوچکنمایی» مشکلات، با سلامت روان منافات دارد. البته مشاهده واقعیتها، موجب ناامیدی و ضعف فرد نمیشود؛ زیرا او به وجود «قدرت برتر» ایمان دارد.
بنده فعالیتهای مداوم و پنهانی شیطان را برای گمراه کردن خود باور داشته لکن قدرت الهی را برتر از قدرت شیطان دانسته و به آن پناه میبرد؛ یعنی مشکلات را، نه با توانایی و تدبیر خود که به حول و قوه الهی قابل رفع میداند؛ زیرا این واقعیت را پذیرفته است که توانایی او برای مقابله با شیطان کافی نیست:
«خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً»[3]
«انسان ناتوان خلق شده است»
ولو کید و مکر شیطان ناپایدار و ضعیف است:
«إِنَّ كَیدَ الشَّیطانِ كانَ ضَعیفاً»[4]
«به راستی که نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است»
در نتیجه او بر تدبیر، اعمال و… خود تکیه نکرده و بر این باور است تنها عاملی که عامل مقابله با شیطان و دفع وساوس و کید اوست، پناهندگی به خدای سبحان(قدرت برتر) است.
آرامشِ من!
ایمان داشتن به وجود حامی توانا و پناهندگی به او، موجب رفع نگرانی و ایجاد آرامش فرد خواهد شد: «الهی! تو را دارم چه کم دارم؛ پس چه غم دارم؟!»[5]
به کار بردن ضمیر مخاطب(بِکَ) در گفتگوی با خدا، نشان میدهد که بنده حضور در محضر الهی را درک کرده و این امر موجب ایجاد آرامش و شجاعت در وجود فرد برای مقابله با مشکلات خواهد شد.
گسترده دانستن توانمندیهای خود
«وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَى بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَى ضِدَّ غَوَایتِهِ»[6]
«پروردگارا! ما را به اندازه گمراهی شیطان از هدایت بهرهمند ساز و ما را خلاف گمراهى او از تقوى و پرهیزكارى توشه ده»
در این فراز بنده از خدای سبحان میخواهد به اندازه ضلالت و گمراهی شیطان، از هدایت بهرهمند شود و بر خلاف خواسته او عمل نماید.
به بیان دیگر، بنده خواستار آن است که میزان عملکرد او نه کمتر از شیطان، بلکه به اندازه او باشد یعنی همانگونه که شیطان همیشه از نهایت توان خود برای فریب و انحراف دیگران استفاده میکند؛ شخص نیز با تمام توان، همواره فعالیت مثبت و صحیح داشته باشد.
همچنین شیطان هرگز تسلیم نمیشود و در صورت عدم موفقیت، از طریق دیگری برای رسیدن به هدف خویش تلاش میکند. بنده نیز میبایست با به کارگیری خلاقیت و تلاش پی در پی در راه رسیدن به مقصود خویش از انجام هیچ عملی فروگذار نکند.
همانگونه که در گذشته بیان شد؛ یکی از علامات سلامت روان، مشاهده توانمندیهای فردی است که همراه با برنامهریزی و عملکرد صحیح مانع رکود و توقف فرد خواهد شد. بنده توانمندیهای خویش را که موهبت الهی است؛ گسترده دانسته و برای فعال کردن آن از خدای سبحان استمداد میطلبد.
تاریخ جلسه: 98/11/7 – جلسه 8
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] صحیفه سجادیه، دعای شانزدهم، فراز17
[2] صحیفه سجادیه، دعای هفدهم، فراز1
[3] سوره مبارکه نساء، آیه28
[4] سوره مبارکه نساء، آیه76
[5] علامه حسن زاده آملی
[6] صحیفه سجادیه، دعای هفدهم، فراز پنجم