مقدمه
در محضر قرآن با بعضی از عوامل توانمندی آشنا میشویم. همۀ ما از نقص و عجز، گریزان هستیم و به توانمندی علاقه داریم. نتیجۀ توانمندی صحیح، بندگی خالصانه و سرتسلیم فرود آوردن در محضر حق است؛ توانمندی نباید خدای نکرده باعث شود انسان در مقابل خداوند قرار بگیرد.
ثبات قدم در اجرای امر الهی
«فَأَوْحَینَا إِلَیهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْینِنَا وَ وَحْینَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ۙ فَاسْلُكْ فِیهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَینِ اثْنَینِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ ۖ وَ لَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا ۖ إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ»[1]
«ما هم به او وحی کردیم که در حضور ما و به وحی و دستور ما به ساختن کشتی پرداز، تا آنگاه که فرمان (طوفان از جانب) ما آمد و آب از تنور فوران کرد پس در آن کشتی با خود از هر نوع جفتی (نر و ماده) همراه بر و اهل بیت خود را هم جز آن کس که در علم ازلی ما هلاک او گذشته (یعنی زن و فرزند نااهلت را) تمام به کشتی بنشان، و به شفاعت ستمکاران با من سخن مگو، که البته آنها باید همه غرق شوند»
حضرت نوح علیهالسلام یک انسان توانمند است، چرا که ملامتها و شماتتها هیچ گونه خدشهای به مسئولیت کشتیسازی او وارد نکرد. از آنچه باعث انجام وظیفۀ حضرت نوح علیهالسلام شد، به دو عامل توانمندی پی میبریم.
1. درک حضور حق
«اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْینِنَا»: اگر انسان در هنگام انجام مسئولیت، خود را در محضر خدای سبحان ببیند، کسب فیض میکند و در نتیجه هیچ ملامتی در وی اثرگذار نخواهد بود. ادراک حضور حق، موجب قدرت است و مانع ضعف. در ارتباط با بحث ما، آقای قرائتی میگوید:«کسی که سرش را زیر آب نگه میدارد، چون میداند دیگران در حال محاسبه زمان هستند، سعی میکند تسلیم نشود و هر چه در توان دارد، به کار بگیرد.»
هنگامی که ما خود را در محضر خدای سبحان ببینیم، تسلیم نمیشویم. همۀ تسلیم شدنهای ما مربوط به هنگامی است که از خدا غافلیم. هر چه به مبدأ فیض نزدیک شویم، توانمند میشویم؛ یعنی انرژی مثبت زیادی را دریافت میکنیم، به طوری که دیگر انرژیهای منفی، تأثیرگذار نخواهد بود.
2. پرهیز از اعمال نظر خود
«وَحْینَا»: جزئیات ساختوساز کشتی توسط حضرت نوح علیهالسلام باید طبق نظر خدای سبحان باشد. هرگونه اِعمال نظر موجب ناتوانی و ضعف میشود. ما باید تمام وظایف بندگی را مطابق شریعت انجام بدهیم؛ بدون افراط و تفریط؛ در این صورت همه چیز تنظیم شده و درست است و انرژی ما هدر نمیرود.
همۀ ضعفها و عجزها مربوط به زمانی است که نظر خودمان را وارد شریعت میکنیم. شریعت برای همۀ امور ما برنامهریزی دارد، حتی میزان خوردن، خوابیدن و تلاش کردن. هنگامی که قوانین شرع را بپذیریم و اجرا کنیم توانمند هستیم؛ اما هرگاه در اجرا، قوانین شرعی را نادیده بگیریم و سلیقۀ خود را اِعمال کنیم، در مقابل ملامتها تسلیم و در نهایت گرفتار خودکم بینی میشویم.
ترس سازنده
«وَ الَّذِینَ یؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ»[2]
«و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوی پروردگارشان بازمیگردند.»
قرآن گروهی را معرفی میکند که در خیرات، سرعت و سبقت دارند؛ یعنی بسیار توانمند هستند. این افراد در عین اینکه اعمال خود را مطابق شریعت انجام میدهند، ترس سازنده دارند.
دو نوع ترس وجود دارد: 1. ترس سازنده که موجب بهتر شدن کیفیت و کمیت اعمال ما میشود؛ 2. ترس بازدارنده که مانع از انجام عمل صحیح است. خدای سبحان میفرماید: افرادی که در خیرات، سرعت و سبقت دارند، در عین اینکه خوب کار میکنند، خیالشان از خودشان راحت نیست. هرگز تصور نمیکنند اعمالشان حتماً مقبول است و پاداش خواهد داشت.
اگر از کاری که میکنیم مطمئن باشیم، ناخودآگاه آمار اعمال ما کاهش مییابد؛ اما اگر از قبولی کار خود مطمئن نباشیم، آمار کمی و کیفی اعمال ما ارتقاء مییابد؛ زیرا مدام این ترس سازنده با ما همراه است و از قبول نشدن عملمان بیم داریم و همین خوف، موجب میشود درپی انجان اعمال دیگری باشیم تا شاید مقبول حضرت حق واقع شود. حتی گاهی کار مثبتی انجام میدهیم؛ اما بعد از آن هم نگران هستیم که با «عصبانیت» یا «منت» از بین برود.
بنابراین داشتن ترس سازنده باعث میشود تا بیشتر از قبل از موجودی خود استفاده کنیم. استفاده کردن از موجودی، توانایی ما را افزایش میدهد،«کار نیکو کردن از پُر کردن است.» وقتی بدانیم کار قبلی ما مشکلی داشته است، در اعمال بعدی خود تمام تلاشمان را میکنیم تا آن اشکال وجود نداشته باشد؛ در نتیجه کاری که انجام میدهیم با کیفیتتر عرضه میشود و این نماد توانمندی فرد است.
پناهندگی به خدای سبحان
«وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیاطِینِ»[3]
«و بگو: «پروردگارا! از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم!»
یکی از عوامل توانمندی، پناهندگی دائمی به خدای سبحان است. پناهندگی «دائم»! نه گاه و بیگاه. حضور شیاطین در یک لحظه است! شیطان هم که مظهر ضعف است؛ پس هر جا وارد شود ضعف را جاری میکند، ضعف علمی، عملی، اخلاقی، فکری، اعتقادی و…؛ بنابراین انسان برای توانمند بودن باید دائماً به خدای سبحان پناهنده شود؛ یعنی یک لحظه هم روی خود یا دیگران حساب نکند. وقتی که ما به خدای «قدیر» و «غنی» پناهنده شویم، ما را قوی و بینیاز میکند.
ضرورت واقع نگری
باید باور کنیم که وجود وسوسۀ شیاطین و امکان نزدیک شدن آنها به ما واقعیت دارد. ما حق نداریم واقعیتها را کتمان کنیم. زمانی که واقعنگر باشیم، حضور خطرات مختلف را درک میکنیم. وقتی به خدای سبحان پناهنده شویم، شیاطین به ما مسلط نمیشوند. حقیقت این است که ما در معرض خطر هستیم؛ نباید خود را در یک اتاق شیشهای محفوظ، فرض کنیم.
بایستی مراقب خطراتی که ما را تهدید میکند، باشیم؛ ثروتمند از خطر بخل، عالِم از خطر عُجب و… . باید باور کنیم که خطرات وجود دارند و ما را تهدید میکنند، نباید آنها را انکار و کتمان کنیم. این باور در پناهندگی ما به خدای سبحان تأثیر جدی دارد و باعث میشود که با تمام وجود به او پناهنده شویم.
موضوع مهمی که مرتبط با بحث ماست، این است که پزشکانی داریم که در تمام سالهای کرونا در بیمارستان در کنار بیماران کرونایی بودهاند و به لطف خدای سبحان هرگز، بیمار نشدهاند؛ چون خطر را جدی گرفتند و از خود مراقبت خاصی کردند.
بنابراین یکی از عوامل توانمندی این است که واقعیتها و خطراتی را که در اطرافمان وجود دارد، جدی بگیریم تا میزان پناهندگی ما به خدای سبحان بیشتر شود. در نتیجه احتیاط میکنیم و توانمان باقی میماند و ضعف بر ما عارض نمیشود؛ زیرا این توان را خدای سبحان به ما داده است.
باور به ربوبیت خدای سبحان
«قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِیرُكُمُ الَّذِی عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِینَ. قَالُوا لَا ضَیرَ إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ. إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ»[4]
« فرعون به ساحران گفت: چرا بیاجازۀ من ایمان به موسی آوردید؟ همانا معلوم است که این استادِ بزرگ شماست که شما را ساحری آموخته! پس به زودی کیفر خود را خواهید دید، دست و پای شما را به اختلاف (دو طرف چپ و راست) قطع میکنم آن گاه همه را به دار میکشم. گفتند: «مهّم نیست، (هر کاری از دستت ساخته است بکن)! ما بسوی پروردگارمان بازمیگردیم. ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم!»
گروه توانمندی که در این آیه با آنها آشنا میشویم، سحرۀ فرعون هستند که تهدید جدی فرعون در عزم راسخ آنها هیچ تأثیری ندارد و پس از پیدا کردن راه درست، آن را انتخاب میکنند. هنگامی که انسان، وجودی را مدبّر، مُصلِح، مالک، سید( به معنای بزرگ)، رشد دهنده و… بیابد؛ هرگز احساس ضعف نمیکند، وقتی که به سمت او میرود، قوّت میگیرد. تمام تأکید خدای سبحان بر عبد بودن ما به همین جهت است. وقتی ما «عبد» باشیم به سراغ «ربّ» میرویم و همه چیز را از او آموزش میگیریم. سحرۀ فرعون به ربوبیت خدا توجه کردند و این توجه، آنها را توانمند کرد. هنگامی که ما به ربوبیت خدا توجه کنیم، ناقص نمیمانیم؛ زیرا او ما را کامل میکند، عاجز و ناتوان نمیمانیم؛ چون او مدبر و برنامهریز زندگی ماست. در همین آیات دوبار به موضوع ربوبیت خدای سبحان اشاره شد: «رَبِّنَا»و «رَبُّنَا»
امیدواری به رحمت خدا
سحرۀ فرعون، نهتنها ناامید نمیشوند، بلکه با کمال قاطعیت میگویند:«إِنَّا نَطْمَعُ» به غفاریت خدای سبحان امیدوار هستند. «امید» نیروی زیادی به انسان میبخشد؛ زیرا در امیدواری، او را میبینیم نه خودمان را! در امیدواری باور داریم که او ظرف کوچک ما را میشکند و یک ظرف بزرگ برای دریافت الطافش به ما میدهد.
پس از امیدواری به خدای سبحان، قدرت عبور از مشکلات، پیشرفت در امورات معنوی، بخشش دیگران، عبور از عالم ماده به عالم معنا و… را داریم. هر کس از ما بپرسد چگونه جرأت درخواست چنین امور والایی را دارید؟! پاسخ میدهیم که خود را هیچکاره میدانیم و او را همهکاره!
برای رفع عجز خود باید میزان امیدواری خود را به خدای سبحان تقویت کنیم. در شبهای ماه رمضان به خود اجازه میدهیم که صد بار بگوییم:«خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ»[5]«ما را از آتش برهان اى پروردگار من»؟! با این که میدانیم مستحق سوختن هستیم.
استفادۀ دائمی از امکانات
«إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَینَاهُ مِنْ كُلِّ شَیءٍ سَبَبًا. فَأَتْبَعَ سَبَبًا»[6]
«ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشتهای به دست او دادیم. او از این اسباب، (پیروی و استفاده) کرد.»
خدای سبحان میفرماید: تمام اسباب را در اختیار ذوالقرنین قرار دادیم؛ اما این موضوع دلیل توانمندی او نیست، بلکه توانایی ذوالقرنین به دلیل استفادۀ بهینه از اسبابی است که در اختیار داشت. همۀ ما انسانهای زیادی را میشناسیم که امکانات زیادی دارند؛ اما از آنها استفاده نمیکنند؛ کسانی که توانایی در سخنرانی دارند، قلم و یا حافظۀ خوبی دارند، اما آنقدر این تواناییها را بایگانی میکنند که متوقف و فراموش میشوند؛ یا حتی کسانی که ثروت زیادی دارند؛ اما به دلیل استفاده نکردن، هیچ برکتی ندارد.
یکی از عوامل توانمندی، استفادۀ دائمی از اسبابی است که خدای سبحان در اختیار ما قرار داده است. برای مثال یخچال خانهای، پُر از مواد غذایی است؛ اما غذا را از بیرون سفارش میدهند! یعنی از اسبابی که در خانه مهیاست، استفاده نمیکنند. باید باور داشته باشیم که اگر از امکاناتمان استفادۀ بهینهای داشته باشیم، سنت امداد الهی وارد میدان میشود و قدرت زیادی به ما میدهد؛ به طوری که خودمان از میزان توان خود تعجب میکنیم. اساس ما باید بر این باشد که از امکانات در دسترس خود بهترین استفاده را بکنیم.
بیتوجهی به اسباب؛ عامل ناتوانی
استفاده نکردن از اسباب، عامل ناتوانی است. همۀ ما باید از هر آن چیزی که در اختیار داریم استفاده کنیم. هر چقدر استفاده کنیم، توان و امکاناتمان افزایش مییابد؛ اما اگر این توانمندیها بلااستفاده باقی بمانند، ابتر میشوند.
پذیرش خیرات و کمالات
«وَ یزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى وَ الْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَ خَیرٌ مَرَدًّا»[7]
«کسانی که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان میافزاید؛ و آثار شایستهای که (از انسان) باقی میماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است»
این بحث را با مثال شروع میکنم. اگر مثلاً من یک عبارت نامناسب را به کار گرفتم و شما به من تذکر دادید، من در برابر این انتقاد یا پیشنهاد شما میتوانم دو نوع واکنش نشان دهم. اگر آن را قبول کنم و از شما تشکر کنم به توانمند شدن خود کمک کردهام، در واقع رفتارهای بعدی خود را اصلاح میکنم و این یعنی ضعف رفتاری من مرتفع میشود؛ اما اگر پیشنهاد شما را نپذیرم، در گذر زمان رفتار من تضعیف میشود و از توان من کاسته میشود.
مثال دیگر: وقتی کسی چند بار قصد آموختن اذکار مختلفی را به ما داشته باشد؛ اما ما آموزشهای او را نپذیریم، دیگر اذکار بعدی را آموزش نخواهد داد؛ اما اگر ما هر بار با شوق بیشتری ذکر را دریافت کنیم، قطعاً دفعات بعد، اذکار بیشتری وجود خواهد داشت.
یا مثلاً فردی از غذای ما ایراد میگیرد یا حتی برای بهتر شدن آن پیشنهادی میدهد، ممکن است قبول کنیم و در راه اصلاح و بهبود غذای خود تلاش کنیم که خود عامل توانمندی است یا آن انتقاد را نپذیریم و ضعف آشپزی ما باقی بماند و موجب ناتوانی ما شود.
پذیرش و توانمندی
«وَ یزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى»
«هر کس هدایت را بپذیرد، خدا هدایتش را افزون میکند.»
پذیرش امور صحیح، توان علمی، اجرایی، انفاقی و… را در ما افزایش میدهد. بالاترین امر در سیر انسان متعالی، میزان انعطافپذیری او است. انعطافپذیری، یعنی پیشنهادهای خیر و هشدارهای شر را بپذیریم؛ وقتی که ما خوبیها را قبول کنیم؛ یعنی در بالاترین مرحله هستیم؛ چون پذیرش خیرات نشانۀ ظرف وجودی بزرگ است.
افاضۀ فیض خدای سبحان همیشگی است؛ هرچقدر آن کمالات را بپذیریم میزان توانمندی ما در زمینههای اعتقادی، اجرایی، یادگیری و… افزایش مییابد. «لا یأْبَی الْكَرَامَةَ إِلَّا حِمَارٌ»[8]«از پذیرفتن احترام خودداری نكند جز حمار» رد کردن هدیه و خیرات، علامت نفهمی است. انسانهای ناقصالعقل، پیشنهادهای خوب را رد میکنند. وقتی که پیشنهادات چند بار تکرار شود و پذیرفته نشود، دیگران میدانند که فلانی هیچوقت هیچچیز را قبول نمیکند؛ در نتیجه بسیاری از احتیاجات او هرگز برآورده نمیشود. این موضوع در معنویات به طریق اولیٰ اتفاق میافتد؛ زیرا اگر پیشنهادات مثبت دیگران در امور معنوی را قبول نکنیم، دستهایمان برای روز محشر خالی میماند.
احساس نیاز به خدای سبحان
«اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ. قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی. وَیسِّرْ لِی أَمْرِی. وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی. یفْقَهُوا قَوْلِی»[9]
«اینک به سوی فرعون برو، که او طغیان کرده است. (موسی) گفت: «پروردگارا! سینهام را گشاده کن؛ و کار مرا برایم آسان گردان و عقده را از زبانم بگشا. تا مردم سخنم را نیکو فهم کنند.»
حضرت موسی علیهالسلام بهعنوان فرد توانمند معرفی میشود. این آیه از دو جهت قابل بررسی است؛ هم علامت توانمندی را نشان میدهد و هم عامل توانمندی! که ما به عامل توانمندی مطرح شده در این آیه میپردازیم. در هنگام اجرای هر کار و یا مأموریتی، باید نیاز خود را در محضر حضرت حق اظهار کنیم. این کار ممکن است آموزش دادن، یاد گرفتن، فرزندپروری، کسب و کار باشد، و… باشد.
برای مثال هنگامی که زوجین وارد زندگی مشترک میشوند، قرار است با بیشترین میزان تفاهم با هم زندگی کنند؛ پس باید در نادیده گرفتن خطاهای یکدیگر توانا باشند و با هم سازش داشته باشند؛ برای رسیدن به چنین امر مطلوبی باید به خدای سبحان اظهار نیاز کنند؛ به همین دلیل مستحب است در شب زفاف دو رکعت نماز بخوانند و بدین وسیله نیاز خود را به خدای سبحان اظهار کنند. ما باید در تمام زندگی خود را محتاج خدای سبحان ببینیم و دعا کنیم.
در اینجا منظور از دعا، درخواستهایی که طبق عادت از خداوند طلب میکنیم، نیست؛ بلکه دعا کردنی مدنظر است که از احتیاج حقیقی سرچشمه میگیرد! عامل توانمندی حضرت موسی علیه السلام، اعلام نیاز به درگاه خدای متعال بود که در نتیجۀ آن، در برابر فرعون تسلیم نشد. برای مثال روز عرفه، بهترین روز سال ماست و بیشترین میزان دعا را دارد. خدای سبحان در حال افاضۀ فیض است، پس توان دریافت کمالات ما باید افزایش یابد. هرچه شدت اظهار نیاز ما به خدای سبحان بیشتر شود، توانمندتر خواهیم شد.
اعتراف به خطای خود
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَ كَذَٰلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ»[10]
«و «ذوالنون» را [یاد كن] آنگاه كه خشمگین رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداریم، تا در [دل] تاریكیها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نیست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.» ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم.»
عامل توانمندی آن است که فرافکنی نکنیم و دیگری را مقصر ندانیم. حضرت یونس علیهالسلام به خداوند عرض کرد:«كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»«همیشه ظالم بودم».اگر اینگونه توبه نکنیم و معتقد باشیم که هر از گاهی کمکاری داشتهایم، نه همیشه؛ توانمند نخواهیم شد! خدای سبحان میخواهد ما به ضعف و اشتباه خود اعتراف کنیم؛ که در این صورت، خدا هم راضی نمیشود کشکول ما را خالی برگرداند.
هرگاه گناه خود را تقصیر دیگری بیاندازیم، خودمان ناتوان میشویم. اما اگر گفتیم:« سُبْحَانَكَ»، یعنی نه خدا مشکل دارد نه قوم، بلکه اشکال از خود ماست! هنگامی که خود را مقصر مشکلات زندگی بدانیم، برای اصلاح خود دعا میکنیم و در نتیجه همه چیز درست میشود. ممکن است بعضی افراد بگویند:« تکرار این جمله باعث خودکمبینی است!» در پاسخ میگوییم: به طور معمول چهارصد بار تکرار این عبارت در روز، کاملا عادی است و هیچ مشکلی ایجاد نمیکند. حتی علمای ما تا سه هزار بار تکرار آن را در روز (در سجده) مجاز میدانند. خدای سبحان اعلام کرده است که این اعتراف به گناه، راه نجات همۀ مؤمنین است: «كَذَٰلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» حتی اگر این جمله انسان را دچار خودکمبینی کند، مُصلح دارد که آن را بهعنوان عامل دیگر توانمندی بیان میکنیم.
توجه به برگزیده بودن
«وَ جَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَیكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَ فِی هَٰذَا لِیكُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَ نِعْمَ النَّصِیرُ»[11]
« و در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسّک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب، و چه یاور شایستهای!»
گاهی برای توانمندی لازم است به برگزیده بودن خود توجه کنیم. با یک محاسبۀ کوتاه متوجه میشویم که ما از چندین فیلتر گذشتهایم. از میان میلیاردها انسان، جمعیت بسیار کمی مسلماناناند و از میان این تعداد اندک مسلمان، تعداد کمی شیعهاند که محبت امیرالمؤمنین علیهالسلام در قلبشان است، الحمدلله در میان تعداد بسیار اندکی هستیم که با کلام حضرت آشنا هستند. البته این گزینش خدای سبحان اگر چه موجی از انرژی مثبت را به سمت ما روانه میکند؛ اما ابداً باعث عُجب و غرور ما نمیشود؛ بلکه موجب میشود تا وظایف خود را کاملتر و تواناتر از قبل انجام دهیم. باید بدانیم که وقتی خدای سبحان کسی را برمیگزیند، امکان ندارد برای او ضعف فکری، عملی، اخلاقی و… را بپسندد؛ بلکه انواع کمالات را به او ارزانی میدارد که یکی از این کمالاتی که مربوط به مبحث ماست، توانمندی است. بنابراین وظیفۀ ما اعتراف به کمکاری است:« إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» و کار خدای سبحان برگزیده کردن ما:« هُوَ اجْتَبَاكُمْ». البته بایستی توجه داشت که این برگزیده شدن، غرور کاذب برای ما ایجاد نکند.
تاریخ جلسه: 1400/4/29– جلسه 5
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سورۀ مؤمنون، آیۀ 27.
[2]. سوره مؤمنون، آیۀ 60
[3]. سورۀ مؤمنون، آیۀ 97
[4]. سورۀ شعراء، آیات 49 تا 51
[5]. دعای جوشن کبیر.
[6]. سورۀ کهف، آیات 84 و 85.
[7]. سورۀ مریم، آیۀ 76.
[8]. كلینی، كافی، ترجمه مصطفوی، ج4، ص 480.
[9]. سورۀ طه، آیات 24 تا .28
[10]. سورۀ انبیاء، آیات 87 و 88
[11]. سورۀ حج، آیۀ 78.