آسان نمودن مشکلات
مدیر باید این هنر را داشته باشد که مشکلات را آسان وانمود کند.
خدای سبحان در سوره مبارکه آل عمران، آیه 140 میفرماید:
« إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ …»
« اگر به شما آسيبى رسيده آن قوم را نيز آسيبى نظير آن رسيد و ما اين روزها[ى شكست و پيروزى] را ميان مردم به نوبت مىگردانيم [تا آنان پند گيرند]…»
خدای سبحان میفرماید گمان نکنید تنها گرفتار مشکلات شدهاید بلکه سایر اقوام نیز گرفتار مشکلات شدهاند.
گروهی گمان میکننند تنها خود آنها هستند که گرفتار مشکلاند و به جهت آن اذیت میشوند اما باید بدانند در مشکلات نه نفر اول هستند نه نفر آخر.
- در مدیریت صحیح امور نباید سخت گرفته شود بلکه باید با القای فکر صحیح توان زیاد و عجیب و غریبی به افراد داده شود تا عمل سخت برای آنها سهل و آسان شود.
گروهی از طلاب به آیت الله قدوسی نامه نوشتند که صرف خیلی سخت است چرا اسم آن را صرف ساده را گذاشتید، ایشان فرمودند: واقعا سخت است ولی نوشتم «صرف ساده» که برایتان ساده شود.
امید دادن به مجموعه
خدای سبحان در آیه 139 سوره مبارکه آل عمران میفرماید:
«وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»
« و اگر مؤمنيد سستى مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد»
خدای سبحان در این آیه بیان میدارد: سست نشوید، غصه نخورید شما برتر هستید اما به شرط آنکه واقعاً اعتقاد داشته باشید، اعتقاد درستتان شما را در جایگاه رفیع قرار میدهد.
- در مدیریت صحیح نه تنها باید مشکلات را آسان جلوه داد بلکه توانمندیهای افراد مجموعه باید به آنها بازگو شود و آنها را امیدوار ساخت که از عهده تمام مشکلات به حول و قوه الهی برآیند.
- « وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ » توانمندی های افراد زیرمجموعه خود را بر آنان بزرگ کنید و برتریهایشان آنها را اعلام کنید، بزرگ کردن کمالات افراد به رشد آنها کمک میکنیم.
- در مدیریت صحیح آنقدر خوبی های افراد را بزرگ می کنیم تا در گذر زمان همه بدیهای آنها از بین برود.
بها دادن به سنت های درست پیشینیان
مدیر باید به سنتهای درست پیشینیان بها دهد و از آنها استقبال کند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامه 53 نهج البلاغه میفرمایند:
« وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ السُّنَنِ فَيَكُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا»
«روش خوبى را كه سران اين امّت به كار بردهاند و مايه الفت (و همبستگى مردم و امور جامعه) شده و كار مردم بدان استوار گشته است، در هم مشكن و هرگز روش تازهاى كه بدان سنتهاى (نيك) گذشته زيانى رساند پديد نياور كه پاداش آن سنّتها از آن سنّت گذارانش باشد و گناه شكستن آنها بر گردن تو افتد.»
بسیاری از امور دینی اسلام در ادیان گذشته بوده و دین بر آن صحه گذاشته است مثلاً ما چهار ماه حرام که هم در عرب جاهلیت وجود داشت و هم اسلام آن را پذیرفت، اسلام عدد چهار را تغییر نداد فقط چهار ماه را ثابت کرد.
افرادی که به سنت صالحه پیشینیان عمل میکنند به این معنا نیست که کم آوردهاند بلکه نشان قدرت آنان است که سنت صالحه گذشته را نقض نمیکنند.
بعضی از سنتهای گذشته نباید نقض شود فقط باید تدبیر کرد و آن را ساماندهی کرد. بسیاری از سنتهای گذشتگان ما درست است ، شرع ، عقلانیت و اجرای صحیح و فکری سالم پشت سر آنست.
اگر ما جرأت کنیم همه سنتهای صالح پیشینیان را نقض کنیم آیندگان به خود جرأت میدهند سنتهای صالحه ما را نقض کنند اما وقتی ما احترام بگذاریم آیندگان یاد گرفتهاند حرمت این سنتهای صالحه ما را حفظ میکنند.
مدیریت خود قبل از دیگران
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند :
«مِنْ حَقِّ الْمَلِكِ أَنْ يَسُوسَ نَفْسَهُ قَبْلَ جُنْدِهِ»[1]
« از حقّ پادشاه (يعنى از آنچه ثابت و لازم است بر او) اينست كه سياست كند نفس خود را پيش از لشكر خود (مراد به «سياست كسى» تربيت اوست و واداشتن برخوبيها و منع از بديها) »
مدیر پیش از آنکه به فکرِ اِعمال مدیریت خود در دیگران باشد باید توجه تام به خود داشته باشد.
- مدیر موفق و مقتدر کسی است که ابتدا برای خود سیاستگذاری میکند بعد برای اطرافیانش.
گاهی مدیر برای خود برنامهای ندارد و فقط برای دیگران اعمال مدیریت میکند، از دلایل ناموفقی بعضی مدیران این است که پیش از آنکه به ساخت شخصیت خود بپردازند به دیگران اهتمام داشته باشند.
- مدیر موفق کلان نگر است و در سیاستگذاریها هم برای خود و هم برای دیگران برنامهریزی میکند، خود او به سلسله بایدها و نبایدها به طور جدی پایبند است، خود را رها نمیکند و مراقبه فکری و رفتاری دارد.
- مدیری که برای خود قاعده و قانون دارد افراد زیرمجموعهاش یاد میگیرند قانونپذیر شوند نه قانون گریز.
همچنین مدیری که در اجرا مسامحه کار و سهلانگار نباشد و برای خود خط قرمزهایی را مشخص میکند اطرافیان او در چهارچوب خط قرمزهای شریعت قرار میگیرند و از سیاست گذاری این مدیر استفاده میکنند.
تاریخ جلسه: 97/5/9
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] غرر الحکم و دررالکلم، ص676