مطالب را توضیح بدهید
مهارت دیگری از مهارتهای ارتباط، توضیح دادن است، واقعاً توضیح دادن مطلب یک مهارت است. گاهی ما مردم را مستغنی از توضیح میدانیم در حالی که این نگاه در بسیاری از موارد اشتباه است، وقتی من در یک وضعیت برای دو نفر، دو شیوه تربیتی متفاوت به کار میگیرم حتماً باید توضیح بدهم که چرا شیوه ها متفاوت است، مثلاً استادی که اجازه ورود طلبه بعد از خود را به کلاس نمی دهد اگر روزی طلبه ای را اجازه داد و طلبه دیگر را اجازه ورود نداد باید توضیح بدهد دلیل طلبه اول موجّه بوده و از آزمایشگاه به کلاس آمده میتواند از کلاس بهره ببرد و طلبه دومی در اثر تنبلی و خواب آلودگی از کلاس محروم شده است، این تفاوت نحوه برخورد به توضیح نیاز دارد.
توضیحات دلها را به هم ربط می ده، مثلا اگر مادری غذای سرهم بندی شده سر میز میآورد توضیح بدهد که امروز گرفتار فلان کار بودم قانون چنین نیست که غذا وضعیت مطلوب را نداشته باشد.
در سوره مبارکه کهف در داستان موسی و خضر ، حضرت خضر یک سلسله عملیاتی انجام می دهد که مورد پسند موسی نیست زمانی که موعد جدا شدن آن دو نفر میرسد جریان کشتی و غلام و جدار را برای موسی توضیح داد.
ادبیات توضیح دادن را در نامه امیرالمؤمنین میبینیم، حضرت میفرمایند « أظهر لهم عذرك» عذرت را برای انجام هر کاری برای مردم آشکار کن، در توضیح گفته شد، آدم ها را آدم حساب کن، هرچه آدمها را آدم حساب کنیم به نفع ماست مردم نوعاً از توضیح ابا دارند. گاهی توضیح را مختصر میدهند، گاهی چون نیاز به توضیح نمی بینند توضیح نمیدهند در حالیکه غافل از آن هستند که اگر توضیح بدهند از پیش آمدن بسیاری مشکلات جلوگیری خواهند کرد.
در رابطه عروس و مادر شوهر چنین است به عنوان مثال مادر شوهری از من پرسید که عروسم همیشه ناراحت است و اخم میکند من به ایشان گفتم با ایشان حرف بزن و شما بگویید که اذیت هستید وقتی با عروس صحبت میکند متوجه میشود هر روز عروس گرفتار مشکلاتی بوده که هریک از آن مشکلات اجازه ارتباط سالم را از او سلب کرد، این توضیح رابطه آن دو را بهتر میکند. اگر این عروس برای مادر شوهر توضیح داده بود که هر روز به چه دلیلی با آنها ارتباط ندارد مادر شوهر راحتتر می پذیرفت.
اگر توضیحات کافی باشد جایی برای رابطه نادرست باقی نمیماند، زمانهای زیادی که افراد گمانهای نادرست درباره ما دارند ازآن روست که ما برای کاری که آنها را اذیت کرده توضیح نداشتهایم یا توضیح کافی نداشتهایم نباید گفته شود که توضیح لازم نیست.
تجسس نکنیم
یکی دیگر از مهارتهای ارتباط سالم آن است که در کار دیگران تجسس نکنیم، بعضی از افراد اهل تخلیه اطلاعاتی هستند، کنار هرکس بنشیند او را تخلیه اطلاعاتی می کنند مثلاً میپرسند دختر داری یا نه، نوه داری یا نه، شوهر داری یا نه، و این همه سؤال میتواند مایه جدایی شود، حال هر کس در سطح خودش.
قرآن در سوره مبارکه کهف، آیه 78 میفرماید:
«قالَ هذا فِراقُ بَيْني وَ بَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْويلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرا»
متأسفانه گاهی مردم علامت صمیمیت را پرس وجوی زیاد میدانند، البته گاهی در ارتباطات به میزانی از اطلاعات نیاز هست که باید دانسته شود اما در بسیاری از زمان ها نیازی نیست، مثلاً اگر شما در حرم یکی از حضرات معصومین هستید و کسی کنار شما نشسته و از شما سؤال میکند شما در پاسخ ایشان بگویید من زائرهستم و زمانی در خدمت حضرت هستم و مجاور نیستم یکی در حرم کنارم هست بگویم زائر هستم مجاور نیستم.
خدای سبحان در سوره مبارکه کهف، آیه 76 میفرماید:
«قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا»
«[موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى.»
از زبان تهدید استفاده نکنیم
یکی دیگر از مهارت های ارتباط استفاده نکردن از زبان تهدید است.
ادبیات تهدیدی ادبیات فرعونی است.
خدای سبحان در سوره مبارکه شعراء ، آیه 49 میفرماید:
«قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ»
«(فرعون به ساحران) گفت: چرا بیاجازه من ایمان به موسی آوردید؟ همانا معلوم است که این استاد بزرگ شماست که شما را ساحری آموخته! پس به زودی کیفر خود را خواهید دید، دست و پای شما را به اختلاف (دو طرف چپ و راست) قطع میکنم آن گاه همه را به دار میکشم.»
زمانیکه سحره ایمان آوردند فرعون تهدید کرد و گفت حال خواهید دید چه بلایی بر سر شما خواهم آورد. بسیاری از گرفتاری و مصیبهای ما در پی تهدید خودمان است. مادری که در مقابل برخوردهای فرزندش او را تهدید به خیر ندیدن میکند و میگوید انشاالله خیر نبینی، در دراز مدت وقتی درخواستش محقق میشود خودش آزار میبیند و اذیت میشود. گاهی زبان تهدید اجمالی و گاه تفصیلی است.
گاه به طور اجمالی و بدون ذکر و بیان در یک جمله کوتاه فرزند را تهدید به حذف از سفره دعا میکند و این بزرگترین خطر و آسیب برای فرزند است و گاه به تفصیل فرزند را نفرین می کند که در نهایت هر دو تا اثر خود را بر جای می گذارد. زبان تهدید رابطه اطرافیان را با ما دچار خلل می کند و گاه تا قطع ارتباط پیش میبرد، رابطه افراد خانواده گاهی با به کار گرفتن زبان تهدید به هم میریزد. مادری که فرزند را نفرین کرده نمیتواند با فرزندش رابطه خوبی داشته باشد و بالعکس همین اتفاق می افتد.
ایرادات را مستقیم مطرح نکنید
در ارتباط سالم یکی از مهارت ها آن است که اگر از کسی ایراد می بینید آنرا مستقیم مطرح نکنید. بهتر است اشکال و ایراد افراد سؤالی مطرح شود.
قرآن در سوره مبارکه شعراء، آیه70 میفرماید:
«إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ»
ارتباط حضرت ابراهیم با عمو و قوم خویش را قرآن چنین بیان می کند. عمو و قوم حضرت ابراهیم بتپرست است. اما حضرت ابراهیم سؤال می کند چه چیزی را میپرستید و آنها پاسخ می دهند بت. مجدداً ابراهیم در سوره مبارکه شعراء، آیه72« قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ » و شعراء، آیه73« أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ » و شعراء/75 « قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ» می پرسد: آیا زمانی که شما دعا می کنید آنها می شنوند؟ یا به شما سود و زیاد می رسانند؟ در آنچه می پرستید آیا تامل کرده اید؟ هیچ گاه به این معبودها فکر کردید که کارایی این معبود ها در زندگی ما تا چه اندازه است؟ غلط گیری از افراد در غالب سوال است.
گاهی میتوان ایراد را عملی بیان کرد. در روایت آمده است حسنین علیهماالسلام پیرمردی را دیدند که وضو میگیرد اما وضو گرفتن وی کامل نیست بلکه ایراداتی دارد. آنان رسماً ایراد را مطرح نکردند بلکه از ایشان خواستند تا به وضو گرفتن آنها نگاه کند و اگر اشکالی در وضو گرفتن آنها هست بیان کند و پیرمرد چون وضو گرفتن آن دو امام را دید متوجه اشکال وضوی خود شد. چنین روشی از مهارت های ارتباطات است که از خود افراد بخواهیم تا متوجه اشتباه شان شوند. اشتباه، ایراد و غلط افراد را به چالش بکشیم، آن فرد متوجه اشتباه خود می شود. اما اگر مستقیم اشتباه و ایراد او را بازگو کنیم قدرت فکر کردن و امکان حل مشکل خود را از دست میدهد.
آدم ها را آدم حساب کنید
راهکار دیگری که در رابطه صحیح باید در نظر گرفته شود آن است که افراد را آدم حساب کنیم ، از آنان نظر خواهی کنیم.
در داستان بلقیس آمده است بلقیس در عین حالی که یک سلطان مشرک میبوده اما در عرصه حاکمیتش موفق است، چون در عرصه ارتباط با اطرافیان بسیار موفق و محبوب بوده. یکی از دلایل محبوبیت بلقیس نظرخواهی کردن او از دیگران است. کاری که فرعون و حاکمیت فرعونی از آن گریزان است و همین امر سبب میشود که بلقیس محبوبالقلوب شود در حالی که مردم از فرعون گریزان بودند. باید هرکس را در جایگاهی که هست پذیرفت. اگر بر کسی عنوان طلبه بار شود نباید گمان کند او بیش از دیگران میفهمد و کسی در ترازوی علم با او برابر نیست. اگر طلبهای همسرش مهندس برق است نباید او به جهت دور بودن از فضای طلبگی متهم کند و بگوید شما از علوم حقیقی چیزی نمیدانی، بلکه به جای این برخورد بخواهد از علومی که او میداند (ریاضی، انگلیسی و…) بهره ببرد و در کنارش علوم ربّانی را به او بیاموزد. نباید در یک کلام گفته شود. زبان طلبه ها و مهندس ها با هم فرق می کند.
قرآن در سوره مبارکه نمل، آیه32 میفرماید:
«قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ»
«آنگاه گفت: ای رجال کشور، شما به کار من رأی دهید که من تاکنون بیحضور شما به هیچ کار تصمیم نگرفتهام»
تاریخ جلسه: 97/4/24
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»