مهارتی روزمره
مهارت نه گفتن مهارتی است که تقریبا روزانه در گوشه گوشه زندگی با آن ارتباط داریم، شیطان علیالدوام گزینه های نامناسبی را به ما نشان میدهد که در برابر آن باید ایستادگی کنیم و با عزمی راسخ نسبت به آن نه بگوییم، اگر این مهارت را در برابر حربههای شیطان داشته باشیم به موفقیت راه مییابیم.
یکی از حربههای شیطان همرنگ شدن با جماعتی است که مشغول امری خلاف و ناپسند هستند، آنچنان که در عرف عام مشهور است خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. درحالیکه در دیدگاه قرآن تعاون و همراهی باید در امور خیر و مثبت باشد نه امور منفی و ناپسند. قرآن در سوره مبارکه مائده، آیه 2 میفرماید:
«…وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب»
«… و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت كيفر است»
مقاومت کردن در مقابل امور ناپسند به حدی است که حتی اگر بزرگتر مبادرت به امری ناپسند کند باید با ان مقابله کرد همچنانکه حضرت ابراهیم در برابر عموی خود ایستاد و در مقابل او مقاومت کرد و به عقیده او نه گفت بیآنکه بیادبیای رخ داده باشد بلکه تنها در برابر عقیده سوء ایستادگی کرد.
«فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ …»[1]
«و چون از آنها و [از] آنچه به جاى خدا مىپرستيدند كناره گرفت…»
فقدان مهارت نه گفتن صفت جهنمیها
عهد و پیمان با نفس باید زمانی باشد که به درستی کاری یقین داشته باشیم و پس از آن با خود عهد ببندیم. اگر عادت به نقض پیمان و ضعف اراده کنیم متخلّق به صفات جهنّمیان میشویم. جهنمیها فاقد مهارت نه گفتن هستند. قرآن در بیان وصف آنان میفرماید:
«يُريدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقيم»[2]
آنان قصد خروج از جهنم را دارند اما به جهت ضعف اراده نمیتوانند از آن خارج شوند.
توبه، مهارت نه گفتن است
توبه مهارت نه گفتن است، خداوند کسانی را که این مهارت را دارند و بسیار به خداوند رجوع میکنند را دوست دارد «إِنَ اللَّهَ يُحِبُ التَّوَّابين».
مصادیق مهارت نه گفتن
از مصادیق مهم نه گفتن در قرآن حضرت ابراهیم است، یکی دیگر از مصادیق نه گفتن سحره فرعون هستند، افرادی که تا چندی پیش به جهت نیل به پول و مقام در مقابل حضرت موسی قرار داشتند اما به مجرد آنکه حقانیت حضرت موسی برایشان آشکار شد به خدای او ایمان آوردند و با وجود تهدیدهای فرعون از ایمان خود دست برنداشتند و به دعوت فرعون نه گفتند. رمز موفقیت آنان علم و دانش و خضوعی که به تبع این علم داشتند بود، آنان با انکه از دانش سحر برخوردار بودند و در زمان حضرت موسی عالم و دانشمند زمان خود محسوب میشدند اما زمانیکه علمی را در مقابل علم خود دیدند متوجه به ربانی بودن آن شدند و فهمیدند علم موسی علمی غیر از علم مادی آنان است، علمی که منزلت ان خضوع ساحران را میطلبد.
یکی دیگر از مصادیق نه گفتن اصحاب کهف هستند. آنان افرادی صاحب مال و مقام بودند که مال و مقام شان مانع گرویدن به دنیا و دست برداشتن از حق و دفاع آن نشد تا حدی که هجرت و قرار گرفتن در شرایطی سخت را برگزیدند تا به نگفتن انان به پادشاه زمان خود آسیبی وارد نشود.
یکی دیگر از مصادیق نه گفتن، نه گفتن حضرت یوسف درمقابل زلیخا بود، با آنکه زلیخا حضرت یوسف را تهدید کرده بود که اگر نظر او را نپذیرد او را به زندان خواهد انداخت اما حضرت یوسف به خواست او نه گفت و خداوند را بر خواست و میل او برگزید و گفت:( یوسف /33)
«قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني إِلَيْه»[3]
«پروردگارم! زندان برای من دوست داشتنیتر از آنچه مرا به آن میخوانند است.»
مهارت نه گفتن از مهارت های جدی زندگی ما است که به وسیله آن خدا به ما برکت و عزت و قدرت می دهد اگر در این مهارت ناتوان باشیم گاهی انسانیت خود را از دست می دهیم. اصحاب السبت مصداق این گروهند،انان زمانی که از ماهی گیری منع شده بودند به ماهی گیری پرداختند به همین جهت مسخ شدند.
صفات فاقدین مهارت نه گفتن
کسانیکه فاقد مهارت نه گفتن هستند منافقاند و مصداق آیه «مُذَبْذَبينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ»[4] هستند.
این افراد عنوان نازیبایی دروغگویی را نیز با خود یدک میکشند، آنان در ظاهر با امری موافق هستند و باطناً از ان ابا دارند و صادق نیستند.
مهارتی همراه با هجرت و جهاد
مهارت نه گفتن نیازمند هجرت و جهاد است. زمانیکه به کسی نه میگوییم در حقیقت از فکری هجرت کردهایم.
یکی از مواردی که باید نه گفت نه گفتن به همنشینی با کسانی است که بیهوده وقت میگذرانند و عمر خود را تلف می کنند، بالاخص در میان جوانان این امر زیاد مشاهده می شود. نه گفتن به این افراد در حقیقت هجرتی از بطالت و کسالت است که گرچه سخت و دشوار است اما ثمرهای نیکو در بردارد.
جایگزینی مثبت
هر زمان نسبت به امری نه میگوییم باید فوراً جایگزینی مثبت برای آن قرار دهیم تا گرفتار تزلزل در نه گفتن نشویم، به عنوان مثال اگر امر غلط و منفیای را ترک میکنیم و به آن نه میگوییم باید جایگزین آن امری مثبت و پسندیده قرار دهیم.
حضرت نوح زمانی که فرزندش را از همراهی با کفار منع کرد او را به همراهی با خود فراخواند «وَ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ في مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرينَ»[5]
تاریخ جلسه: 98.4.16 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه مریم، آیه 49
[2] سوره مبارکه مائده، آیه 37
[3] سوره مبارکه یوسف،آیه 33
[4] سوره مبارکه نساء، آیه 143
[5] سوره مبارکه هود، آیه 42