غيبت، نشانى از ضعف و ناتوانى
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«الْغَيْبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ»[1]
«غیبت تلاش فرد ناتوان است»
غیبت، ضد ارزشی بسیار گسترده و متداول است که بسیاری از افراد و جوامع به آن گرفتار هستند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام غیبت را به عنوان نشانهی ضعف و ناتوانی معرفی میکنند.
کسانی که در غیاب دیگران به مذمت و عیبجویی آنها میپردازند و با افشای عیوب پنهانی، به آبرو و حیثیت آنها لطمه میزنند، اشخاصی عاجز و ناتواناند.
همهی افراد باطناً از ناتوانی نفرت و گریز دارند.
از مصادیق توانمندی این است که انسان بتواند با دیگران تعاملی سازنده و ارتباطی سالم برقرار نماید.
لازمهی برقراری رابطهی صحیح، این است که هر کس در پی اصلاح عیوب اطرافیان خود باشد. شخصی که با مشاهدهی عیوب دیگران درصدد رفع آن برآید، انسانی توانمند محسوب میشود و کسی که با عیبجویی و بدگویی در غیاب افراد، به مذمت آنها میپردازد، انسانی عاجز، ضعیف و زبون است.
زندگی عرصهی تفاخر نیست
«مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ: أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ»[2]
«انسان را با فخرفروشی چه کار؟ در آغاز نطفهی بیارزشی است و سرانجام، مرداری (گندیده). نه میتواند خود را روزی دهد و نه مرگ را از خویش دور سازد.»
فخرفروشی از امور نادرستی است که گاه به عنوان عرف یک جامعه، دامنگیر افراد میشود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام با اشاره به کوچکی و حقارت انسان، چه در آغاز و پایان زندگی، چه در دفع مرگ و جلب روزی، مخاطبان را از گرفتار شدن به رذیلهی اخلاقی فخرفروشی منع میکنند.
ممکن است هر انسانی نسبت به دیگری دارای امتیازات خاصی باشد. (برتری از نظر مال، جمال، جاه، مقام، کمالات معنوی، شرافت خانوادگی و قدرت جسمانی.)
ولی این امتیازات نباید موجب شود انسان موقعیت خود را فراموش نماید، به خویش ببالد و گرفتار صفت رذیلهای شود که مردم را از او و او را از خداوند دور کند.
لازمهی متنعم بودن، شکر است نه فخر
نعمات خاصی که در زندگی از آنها برخورداریم به جهت لطف خداست، نه شایستگی و لیاقت ما.
بنابراین امتیازات هر فرد باید موجب شکر باشد، نه فخر.
«… هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ …»[3]
«این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا میآورم یا نه؟»
راه و رسم موحدان خالص این است که نعمات زندگیشان را از فضل خدا میدانند و با همهی وجود در مقام شکر آن برمیآیند، چه شکر زبانی و چه شکر عملی.
ولی دنیاطلبان مغرور و کمظرفیت، هنگام برخورداری از نعمتها، الطاف الهی را فراموش کرده و امکانات و امتیازات را از ناحیهی خود میبینند، از این رو به آن امور مباهات کرده و به دیگران فخر میفروشند.
دیدگاه صحیح در زندگی، این است که انسان باور داشتهباشد نعمتها به جهت آزمایش و امتحان اوست.
چه امکانات مادی و چه امتیازات معنوی، اموری هستند که مسئولیت فرد را بیشتر میکنند و به میزانی که انسان، آنها را مورد حسناستفاده یا سوءاستفاده قرار دهد، جایگاه و منزلت خود را نزد خداوند رقم میزند.
علم، پیشنیاز عمل
«مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا»[4]
«کسی که بدون آگاهی (از احکام اسلامی) به تجارت بپردازد، در رباخواری غوطهور میشود.»
امام علی علیهالسلام هشدار میدهند که افراد، احکام فقهی را بیاموزند تا در معاملات، گرفتار ربا نشده و مال حرام وارد زندگیشان نشود.
روشن است که ورود به هر کاری بدون آگاهی از مسائل مربوط به آن، مشکلآفرین خواهد بود.
لازم است هر شخص، در هر جایگاه و با هر شغل و حرفهای، احکام مرتبط با مسؤولیت خویش را بیاموزد تا به خود و دیگران لطمه نزند.
ولی متأسفانه این امر در عرف جامعهی ما مهجور مانده و عموم افراد در پی یادگیری قوانین شرعی مربوط به مشاغل یا وظایف خود نیستند.
در مصائب دو راه در پیش رو است
«مَنْ صَبَرَ صَبْرَ الْأَحْرَارِ وَ إِلَّا سَلَا سُلُوَّ الْأَغْمَارِ»[5]
«کسی که همچون آزادگان شکیبا بود. ( به اجر و پاداش صابران خواهد رسید ) و اگر صبر نکرد، مانند فراموش کردن نادانان از یاد میبرد.»
به نظر میرسد امیرالمؤمنین علیهالسلام این جمله را به هنگام تسلیت به یک فرد مصیبتزده بیان فرموده و او را به صبوری دعوت کردهاند.
در عرف جامعهی ما، اگر شخصی همراه با بیتابی و جزع و فزع عزاداری کند، دیگران به جهت سوگوار بودن او، کارش را مذموم نمیدانند.
در صورتی که انسان در مصیبتها، برای تخفیف آلام و رنجهایش دو راه در پیش رو دارد، راهی را آزادگان برمیگزینند و راهی را جاهلان.
شیوهی برخورد صحیح با مشکلات
زندگی بدون مشکل و درد و رنج نیست. پارهای از مشکلات قابل اجتناب است، انسان میتواند با توجه و هوشیاری از آنها پیشگیری کند و اگر مشکلی دامان او را گرفت، راهی برای رهایی از آن بیابد.
ولی پارهای از گرفتاریها چنین نیست و هیچکس قادر به دفع آنها نمیباشد. فقدان عزیزان نمونهای از مشکلات اجتنابناپذیر زندگی است.
افراد آزاده و بزرگوار، بهترین راه را برای کاستن از فشار و سنگینی مصیبت انتخاب میکنند، که همان توجه به پاداش صابران نزد خداوند است.
آزادگان از این طریق، آثار سوء حوادث ناگوار را از خود دور کرده و با صبوری و آرامش به استقبال آیندهای روشن میروند.
اما جاهلان این راه و روش پرافتخار را نادیده میگیرند و برای کاستن از درد مصیبتها، بیتابی و جزع و فزع میکنند و زبان به ناشکری و شکایت از خداوند میگشایند.
به هرحال با گذشت زمان، از فشار مصیبت این افراد کاسته میشود، ولی نه اجر صابران را دارند، نه افتخارات آنها را.
تاریخ جلسه: 96/5/17 ـ جلسه 3
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهجالبلاغه (مرحوم فیض الإسلام)، حکمت 453
[2] نهجالبلاغه (مرحوم فیض الإسلام)، حکمت 445
[3] سوره مبارکه نمل، آیه40
[4] نهجالبلاغه (مرحوم فیض الإسلام)، حکمت 439
[5] نهجالبلاغه (مرحوم فیض الإسلام)، حکمت 405