اصلاح خانواده با کمک خدای سبحان
در اصلاح خانواده بعد از اصلاح نیّت باید توان خود را بررسی کنیم، هيچ كس به تنهايی توان انجام دادن كاری را ندارد، مگر به اذن حضرت حق، حتي قادر بر كشتن پشه نيست. مولوی ميگويد: این من نه منم، وقتی من منم که هيچ بن هیچم و صفر بن صفرم. از من به تنهايی کاری بر نمیآید، توان من بدون وابستگی به خدای سبحان هيچ است.
«منِ» مستقل از خدای سبحان کارایی ندارد
هر كس در امر اصلاح بايد با «من» خودش خداحافظي كند. همان «مَن»ی كه از منيّت و نفس سخن میگويد و تكيهای بر خدای سبحان ندارد، «مَن»ی كه نه تنها اصلاح خانواده از او ساخته نيست، بلكه حتی اصلاح خودش نيز كار او نيست، چنين منی براي اصلاح خانواده آب در هاون میكوبد، زيرا تلاش او هرگز به ثمر نمیرسد، چون انتهای نگاهش به خود است نه به خدا.
در اصلاح خانواده با اين «من» بايد خداحافظی كرد، چون مانند قوم موسی (ع) است كه اگر چهل سال هم دور خودش بچرخد، به جايي نمیرسد.
«منِ» منسوب به حق در اصلاح خانواده کارایی دارد
در راهكارهای اصلاح خانواده بايد منِ وابسته به حق به ميدان بيايد. «مَن»ی كه منسوب به خداوند سبحان است. «من»ی كه عبد است و از خود استقلالی ندارد. او عبد كسی است كه «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض»[1] است، اين بنده عبد خدايی است كه امكنه و ازمنه را در اختيار او قرار میدهد، مكانهای مختلف و زمانهای مختلف قلوب افراد مختلف را به تسخير او در میآورد.
یكی از اسامی خدای سبحان در دعای جوشن «مسخِّر» است. این «مسخِّر» همه چیز را تحت تسخیر قرار میدهد، هم بنده را تسخیر خود میكند و هم اگر بنده، عبد باشد، دیگران را تحت تسخیر او قرار میدهد.
شنیدهاید كه دراصطلاح عامیانه میگویند: «فلانی مهره مار دارد و همه جذب میشوند». این همان قدرتی است كه خدا به اذن حق به او میبخشد تا این فرد بتواند قلوب دیگران را به سوی خود جذب كند، البته این جذب، جذب دائم است نه جذب موقت، چون گاه اتفاق میافتد كسی عبد حضرت حق نیست امّا دیگران را جذب كند. این جذب اثری ندارد، چون كوتاه مدت و مقطعی است، چنین عبدی باید به میدان اصلاح بیاید كه فقط نگاهش به حق باشد با این نگاه «من»ی به میدان عمل وارد میشود كه منسوب به حق است و همه كار از او بر میآید حتی میتواند در نظام كائنات تصرف كند.
چرا اصلاح بايد دائمی و هميشگی باشد؟
هر گاه بحث اصلاح به میان میآید، بحث از زمان دائم و همیشگی است. چون انسان جلوهی نام «حيّ» خدای سبحان باشد و قرار است میلیاردها سال زندگی كند، نه اینكه به عمر 80-70 سال دنیا بسنده كند. زیرا اگر جسم او هم از این زمان فانی میشود، امّا اثر نیتهای سالم و افكار زیبایش، اعتقادات درست او و اعمال سنجیدهاش برای همیشه ماندگاراست. به همین دلیل سخن از اصلاح دائم نفس است.
چرا امور گاهی به نتيجه نمیرسد؟
كار مردم در بسياری اوقات به نتيجه نمیرسند، زيرا گمان میكنند خودشان از پس امری بر میآيند. امّا اگر باور كنند خدا كفايت كننده امور آنهاست، به يقين موفق میشوند. «حَسْبِيَ الرَّبُ مِنَ الْمَرْبُوبِينَ حَسْبِيَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِين»[2] با اين نگاه قدرت میيابند تا تغييرات اساسي و بنيادين ايجاد كنند. البته ممكن است تغييرات ايجاد شده سريع به ثمر نرسد، مثلاً تغييرات در نسل فعلی اثری نكند، امّا مطمئناً ابتر نخواهد ماند و در لايههای بعدی اثر خواهد كرد. يعني همان گونه كه در نظام عالم انرژي از بين نمیرود، گم نمیشود، ضايع نمیشود و فقط از شكلي به شكل ديگر درمیآيد، اين تغييرات نيز ممكن است در حال به نتيجه نرسد يا آن نتيجه مطلوب از آنها حاصل نشود ولی قطعاً روزی به نتيجه میرسد.
توانمندی برای اصلاح خانواده باید با عمل همراه باشد
در بحث راهكار اصلاح خانواده توانمندی صِرف، كافي نيست، بلكه اين توان بايد ظهور عملی پيدا كند. مثلاً ما معمولاً دوست داريم نزديكانمان اصلاح شوند، امّا اين خواستن كافی نيست. حتی توان اصلاح آنها را در خود میبينم، امّا اقدامی برای اصلاح نمیكنيم اين توانمندی نيز كفايت نمیكند. در امر اصلاح فقط بحث خواستن مطرح نيست بلكه بحث عمل است، در بحث توانمندی حتماً بايد عمل باشد. « اجْعَلْ رَفِيقَكَ عَمَلَكَ » [3]كارت را رفيق خودت قرار بده.
ما در زندگی تصمیمات زیادی میگیریم، امّا این تصمیمات در قالب عمل قرار نمیگیرد و فقط نیت و گاه حرف است، اگر جامعهشناسان معتقدند توان فردی صرفاً خواست محض نیست، ایدهپردازی نیست و آرمان گرایی نیست، بلكه یك واقعیت است « اجْعَلْ رَفِیقَكَ عَمَلَكَ ».
اميرالمؤمنين (ع) میفرمايد: « مَنْ يَعْمَلْ يَزْدَدْ قُوَّةً»[4] هر كس عمل كند، قوّتش افزون میشود. بايد در امر اصلاح كار كرد، فقط خواستن كافی نيست، اگر ما وارد ميدان عمل شويم، خداوند سبحان قوّت آن كار را به ما عطا میكند. در حقيقت يك چرخه است: عمل میكنم، قدرتم اضافه میشود، قوّتم اضافه میشود و در نهایت عملكردم بيشتر میشود.
امیرالمؤمنین (ع) در جایی دیگر میفرمایند: « مَنْ عَمِلَ اشْتَاق»[5] وقتی آدم كار كند، شوقش افزون و مشتاق میشود. اگر مشتاق شد سرحال میشود، شوقش بيشتر میشود و كار بيشتری انجام میدهد.
تاریخ جلسه: 93/5/14 – بخش سوم
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[1] . سوره مباركه لقمان ، آيه 20
[2]. کافی ، ج2،ص548، تعقیب نماز صبح
[3] . تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص151
[4] . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ،ص 152
[5] . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ، 152