امام رضا علیهالسلام در روایتی که سلسله سند را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میرسانند میفرمایند:
«إِذَا أُمَّتِی تَوَاكَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى»[1]
«هر گاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذار کنند پس به خود اجازه محاربه با خدا را بدهد.»
بررسی لغوی
«تواکل» در اين روايت به این معناست که هر کس امر به معروف و نهی از منكر را به دیگری بسپارد و نتیجهاش این است که هیچ کس آن را انجام نمیدهد.
اگر در جامعهاي هر كس امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه دیگری بداند به جنگ با خدا برخاسته است.
وقاع به دو معناست:
یک معنای آن «محاربه» است كه در اينجا محاربه با خداست.
معنای دیگر رخداد بسیار دردناک و مصیبت بار است که میتواند محاربه یکی از مصادیق آن باشد و یا مصادیق دیگری مانند جنگ و مشکلات اقتصادی و …باشد.
امنیّت و سلامت جامعه
این روایت نشان میدهد که ترك امر به معروف و نهی از منکر موجب ناامنی در جامعه و با توجه به معنای مخالف آیه
پايبندی به اين حكم الهی سبب امنیت و سلامت جامعه میگردد از اين رو نباید نسبت به آن بیتوجه بود بلکه باید آنرا در شمار امور مهم زندگی قرار داد.
مصادیق امر به معروف و نهی از منکر
منکر؛ بیتفاوت بودن و تغییر نکردن
در آیه 10 سوره مبارکه یس آمده است:
«وَسَوَاء عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ»
«برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمیآورند!»
مخاطب آیه پیامبر صلیاللهعلیهوآله است، خدای سبحان میفرماید: ای پیامبر! چه اين مردم را بیم دهی یا بیم ندهی تفاوتی به حالشان نمیکند در هر صورت به سوی تو روی نمیآورند.
درحقيقت گروهی از مردم چندان گرفتار ثبات رفتاری نامناسب شدهاند که حتی با شنيدن حرف حق، آن هم از لسان مطهر جلوه كامل خدای سبحان – وجود مقدس پيامبر صلیاللهعلیهوآله -هیچ تحولی در آنان ایجاد نمیشود.
كساني كه آيه از آنها سخن میگويد مخاطب پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند؛ حضرت هشدار الهی را به آنها اعلام کرد اما هرگز تغییری نكردند و معروف تاثيری بر آنان نگذاشت.
کاربرد آیه
آیه از دو منکر سخن میگوید:
- اول آن که گروهی از مردم چندان رفتار و کردار و اعتقادات غلط … در وجودشان رسوخ کرده و به ثبوت رسیده كه هرگز در فكر تغییر خويش نيستند، در حالیکه انسان باید دائماً خود را در معرض پرورش قرار دهد، انتقادات صحیح را بپذیرد و هشدارها و نظر صائب دیگران را بپذیرد و به خود یادآوری کند چنانچه حرف حساب شنید آن را بپذیرید.
- منکر دوم آن است که انسان پیام حق و نگاه ولی الله و انسان الهی را بیتاثیر بداند. گروهی از مردم چندان گرفتار کسالت و بیحالی شدهاند که در هیچ شرایطی متحول و منقلب نمیشوند حتی اگر با توجه به آیه، گوینده سخن حق، پیامبر صلیاللهعلیهوآله باشد اين گروه باور ندارند كه حرف حق تاثير مثبت خود را بر جاي میگذارد، حال اگر گوينده، ولی خدا -وجود مقدس پيامبر صلیاللهعلیهوآله- باشد حتما تاثير سخن حق چندين برابر میشود، سلامت فکری آن است که چون حرف حق شنیده شود اولا آن را بپذیریم و ثانیا باور کنیم اگر گوینده، ولی خدا باشد به یقین سخنش تاثیر گذار است.
انسان از آن جهت كه انسان است بايد نسبت به آنچه میشنود و يا میبيند نظری داشته باشد، اسلام عدم تفاوت را نهی میكند و در شمار منكرها قرار میدهد.
درحدیث معروفی از امام صادق علیهالسلام آمده است که حضرتش فرمودند :
«مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبةِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه.»[2]
«هرکس در مصیبت امام حسین بگرید یا بگریاند و یا (اگر گریهاش نیامد) خود را به حالت گریه بزند جسدش بر آتش حرام شده و بهشت بر او واجب میگردد» .
این روایت نشانگر آن است که بیتفاوتی و عدم تغییر شایسته انسان نیست و فرد را گرفتار منكر عدم تغيير میكند.
****
منکر؛ تطير و فال بدزدن
در آیه 18 سوره مبارکه یس آمده است:
«قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ»
«آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهایم (و وجود شما را شوم میدانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید!»
يش از آنكه به توضيح منكر بپردازيم عرض میكنيم: علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان درباره تطير میگوید: فال زدن اگر خیر باشد به آن «تفأل» و اگر شرّ باشد به آن «تطیّر» مىگویند و آن عبارت است از استدلال به یکى از حوادث به حادثهاى دیگر، که بعدا پدید مىآید، و در بسیارى از موارد مؤثر هم واقع مىشود، چیزى که هست فال بد زدن مؤثرتر از فال خیر زدن است (و این تاثیر مربوط به آن چیزى که با آن فال مىزنند نیست، مثلا صداى کلاغ و جغد نه اثر خیر دارد و نه اثر شر بلکه)، این تاثیر مربوط است به نفس فال زننده
- علت فال بد زدن نگرش منفی است
تفال یا فال به شرزدن منکری است که گروهی از مردم گرفتار آنند، مثلا گاهی شنيده میشود كه میگويند امروز فلانی را دیدم روز خوبی نداشتم یا از منزل که بیرون آمدم گربهای را دیدم و روزم خراب شد چنین سخنانی ریشه در بدبینی و نگرش منفی افراد دارد.
قرآن در آيه ١٩همين سوره میگويد:
«قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ»
«(رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید»»
اين آيه در ادامه آيه ١٨بيان میدارد؛ شومی تَطيُّر و تفال به شر ريشه در فكر خود فرد دارد.
گفته شده تطير مانند گرهای است كه اگر فرد آنرا بكشد محكم میشود و ماندگار و چون رها كند و از آن بگذرد فكر بد نيز پايان مییابد.
همچنين گروهی تطيُّر را در معناي بدشناسی و بد اقبالی به كار میبرند، اگر دست به امری بزنند كه به مطلوب خود نرسند خواهند گفت اين از بدشانسی و بد اقبالی ماست اين سخن نيز بار منفی خود را در زندگی به جای میگذارد.
تطیُّر هم بر نگاه و هم بر لسان تاثیر گذار است، سخنی که از زبان خارج میشود زاییده فکر است. مثلا اگر مهمانی بر ما وارد شود كه به محض ورود وی اتفاق ناگواری بیافتد در لحظه از ذهن میگذرد که خوش قدم نیست و سپس بد قدمی او بر زبان جاری میشود در حالیکه میتوان به جای منكر تطيُّر از معروف تفال بخير كمك گرفت و چنين گفت: شايد قرار بوده بلا و مصیبت بزرگتری بر ما نازل شود که با آمدن مهمان شدت بلا کم شده، تفال بخير فضا را فضای مثبت و پر انرژی میكند، اگر مغز اين جمله را تكرار كند كه هر مهمان 70 بلا را دور میکند لسان نيز آمدن مهمان را گرامی میدارد.
****
معروف؛ تبلیغ دین
در آیه 20 سوره مبارکه یس آمده است:
«و َجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ»
«و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید!»
آیه بیان میدارد به محض ورود فرستادگان عیسی به شهر انتاکیه، مردی دوان دوان و شتابان رسید و گفت: ای قوم من این فرستادگان را تبعیّت کنید.
آيه به سه معروف اشاره دارد:
- تلاش برای تبلیغ دین
١-برای تبلیغ دین باید تلاش کرد، دین بدون تلاش کارایی لازم را ندارد، همچنين برای کمک به پیام رسانهای الهی و اولیای حق نيز باید تلاش ممکن را انجام داد. «یسعی»
- منتقل کردن حق بدون تغییر بنیادی
٢-آیه اشاره دارد که پیام رسانان عیسی، پیام را به حبیب نجار دادند و او که قصد تبلیغ دین را داشت جملهها را به گونهای که قومش دریافت کنند به آنان منتقل کرد.
کاربرد این معروف در روزگار ما این است که جملات حق بدون تغییر بنیادی به مردم منتقل شود اما زبان و ادبیات آن به زبان و ادبیات جامعه نزدیک شود.
- تبلیغ با ادبیات لطیف
٣- تبلیغ بايد زیبا و با ادبیات لطیف و مهربان صورت گیرد.
گاه ممکن است تبلیغ رسا و کامل باشد اما ادبیات گوینده لطیف و با مهربانی نباشد، در حاليكه امر به معروف بايد بر پایه محبت صورت پذيرد. آیهای که بدان اشاره کردهایم مصداقی از این امر است: حبیب نجار به قوم خود میگوید «ای قوم من» در این کلام او محبت نهفته است، خود را چندان به قوم نزدیک میبیند که آنها را قوم خویش صدا میزند؛ نگاه او به قومش نگاه از بالا به پایین نیست بلکه خود را فردی از جمع آنان و از جنس آنان میداند مانند عضوی از اعضای بدن.
نکته مهم آن است که حبیب نجّار به مردم میگوید: «اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ»؛ «تبعیت کنید از فرستادگان» و سخن از تبعیت از شخص خودش نیست، زیرا خود را برتر از دیگران نمیبینید.
گاهی قبل از آنکه حرف حق را بیان کنیم باید زمینهسازی آن را داشته باشیم و همان سخن را به گونهای بگویم که دیگران جذب آن شوند و چون مردم پذیرای آن سخن شدند، بیان کنیم این سخن از امام صادق علیهالسلام یا امام باقر علیهالسلام … است.
حتی گاه ممکن است سخنی از یک روانشناس اروپایی بیان شود و چون شنوندگان آن را تایید کنند روایتی که پایه آن سخن بوده ذکر شود که این سخن بر پایه سخنان امام صادق علیهالسلام … می باشد.
تاریخ جلسه: 98.7.5 ـ جلسه بیست و هشتم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] کافی، ج5، ص59
[2] بحارالانوار، ج ٤٤، ص ٢٨٨