تربیت دینی ـ بخش دوازدهم

مقدمه

 

تربیت از قوه به فعلیت درآمدن استعدادها و پرورش یافتن استعدادهاست نه پرورش دادن آنها، چون پرورش دادن معمولاً با اجبار همراه است اما در پرورش یافتن اگر موانع  کنار رود استعداد خود به خود رشد مي‌يابد و شكوفا مي‌گردد.

تربیت، تغییر دادن افراد نیست بلكه تغییر یافتن آنهاست و تغییر یافتن امري است که  اگر انسان در فضای صحیحی قرار گيرد خود آن را انتخاب می‌کند و خود را به تربيت مربي مي‌سپارد همچنين گفته شده تغییریافتن، بهتر شدن و آراستگی به انواع فضائل است.

اگر هر روز در نماز گفته می‌شود:«صِراطَ الَّذينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم » ؛«خدایا مرا به راه کسانی هدایت کن که به آنان نعمت داده‌ای!»؛ یعنی مرا به جایی برسان که پذیراي الگوی صحیح باشم و به آن پاي‌بند بمانم؛ زیرا ممکن است انسان  پذيراي الگوی درست باشد اما بعد از مدتی منحرف شود كه چنین فردی تربیت پیدا نکرده است.

در تربیت یافتن، تحریک صحیحی از درون صورت می‌گیرد تا استعدادها به فعلیت درآيد. هريك از امور تربيت به تدریج صورت می‌گیرد چون تربیت امری تدریجی است (تربیت باب تفعیل است و یکی از معانی باب تفعیل تدریج است)، به تغييراتي كه يك مرتبه و در يك زمان ايجاد مي‌شود تربيت نمي‌گويند.

مثلاً براي نوجواني كه به یکباره نمازشب خوان مي‌شود از كلمه تربيت استفاده نمي‌كنند؛ زيرا تربيت زمان‌بر است.

این تغییرات در پرونده عمل فرد به جا نمی‌ماند یا به اصطلاح امروزه در رزومه عملش نوشته نمي‌شود.

تغییرات یک باره حکایت اين مصراع است

خوش درخشید ولی دولت مستأجل بود

انسان در تمام عمر، جوانی، میان سالی یا کهن سالی به تربیت نیاز دارد. هیچ مقطعی از مقاطع زندگی نیست که به رشد نياز نداشته باشد؛ زيرا هر آنچه ارتقا یابد هنوز موانعی بر سر راه رشد وجود دارد از ا‌‎ين‌رو او هميشه به تربيت نيازمند است.

شریعت برای هدایت و تربيت بشر آمده است و انسان دين‌پذير تحت تربيت شريعت چنان پرورش مي‌‌يابد كه به اذن حق  موانع را در مسير بندگي مي‌شناسد و مي‌تواندآنها را مرتفع کند و مسیر کمال و رشدي كه بر وی هویدا و روشن شده به سهولت طي مي‌كند.

چنين فردي خود خواهان تربيت است  و به وضعیت فعلی‌اش راضی نيست ودر پي رشد و تعالي است.

ما در هر زیارت می‌گوییم: «وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ»؛« خدایا ایمان مرا به بالاترین در جه ایمان برسان!»، و یا در دعای کمیل آمده است: «وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ»؛«خدایا … مرا از بهره‏مندترين بندگانت نزد خود، و نزديك‏ترينشان در منزلت به تو و مخصوص‏ ترينشان در رتبه به پيشگاهت بگردان!»

این درخواست‌ها نشان می‌دهد که بنده به وضعیت فعلی‌اش‌ راضی نیست و خواهان رشد و تعالي بيشتري است.

اين کمال طلبی صحیح نشان مي‌دهد كه انسان خواهان تربیت دینی است و ما اين موضوع را از ابتدای قرآن شروع کرديم  وآن را دنبال می‌کنیم امروز در خدمت سوره مبارکه بقره آیه190 هستیم.

 

 

از اوامر و نواهی تجاوز نكنيد

 

«وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»[1]

«و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‌‏جنگند بجنگيد ولى از اندازه درنگذريد؛ زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‌‏دارد»

خدای سبحان در پایان آیه ما را به تجاوز نکردن امر می‌کند و می‌فرماید: از قوانینی که برای شما قرار داده شده تجاوز نکنید و دلیل آن را چنین بیان می‌کند که خدای سبحان تجاوزگران را دوست ندارد، از این امر و ثمره‌ی آن درمی‌یابیم که عنصر و مایه اصلی پرورش محبوبیت انسان نزد حضرت حق است  اینکه خدا محبّ بنده گردد.

خدای سبحان ثمره‌ی پای‌بندی به قوانین و تجاوز نکردن از آن را ورود به بهشت یا دوری از جهنم قرار نداده بلکه می‌فرماید: با این تعدّی محبوب حق نیستید، خدا با هر امر و نهی می‌خواهد بنده‌‎هایی تربیت کند که غایت برای آنان محبوبیت نزد محبوب باشد، نه ورود به بهشت یا دوری از جهنم.

پای‌بندی به قوانین الهی برای دست‌یابی به محبوبیت نزد خدای سبحان از پایه‌های اولیه تربیت است و این امری است که در عالم خلق کاملاً قابل ادراک است، مثلاً چنانچه ما قصد تربیت کسی را داشته باشیم ابتدا یادآور شویم كه تو نزد من از جايگاه والايي برخورداري و اگر فلان كار را انجام دهي از محبوبیت تو نزد من کاسته می‌شود و به یقین اعتبار قبلی‌ات را نخواهی داشت! دراین تربیت ظاهراً مجازات و پاداشی در میان نیست و تنها سخن از محبوب ماندن نزد مربي است که اين محبوبيت فرد را بر انجام کاری ترغیب می‌کند یا از آن باز می‌دارد.

تربیت‌ها گاه با جلوه جمالی و گاه با جلوه جلالی صورت می‌پذیرد، مثلاً اگر به طلبه‌ای گفته شود اگر فلان خیر را انجام دهی مورد لطف امام رضا علیه‌السلام قرار می‌گیری، از شیوه جمالی بهره جسته‌ایم و اگر دیگری را ازعقوبت فلان عمل بترسانیم به گونه‌ای که قدرت تصمیم‌گیری از وی سلب شود، این تربیت جلالی است اما تربيت در اين آيه فراتر از اين دو است.

خدای سبحان در امر تربیت در این آیه وعده بهشت یا وعید جهنم نمی‌دهد بلکه کلام را به سطح  بالاتر ارتقا می‌دهد و می‌گوید:«إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»

همه شما محبوب حضرت حق‌اید اگر مرتکب نهی شوید به محبوبیت شما صدمه وارد می‌شود، به عبارت دیگر همه محبوب و عزیز کرده خدای سبحان و اولیاء الهی هستید از این محبوبیت بالاترین بهره‌ها را دریافت کنید.

انسان دوست دارد محبوب باشد و اگر بخواهد محبوبیتش رو به فزونی رود باید سعی کند گرفتار  نواهی مولا نشود.

آیه از تربیت خدای سبحان نسبت به مؤمنین سخن می‌گوید و نحوه ارتباط آنان را با دوست و دشمن  بیان می‌دارد و می‌فرماید: بدانید خدای سبحان نشانه‌گیری خود را به سوی چه کسانی قرار داده یا به عبارتی فلش نشانه خدا به سوی چه کسانی است. خدای سبحان می‌گوید: قتال  کنید به معنای آنکه با دشمن درگیر شوید نه با دوست اما گاه مردم با کسانی درگیر می‌شوند که با آنان تنها اختلاف سلیقه دارند نه اختلاف اعتقادی و بنیادی و این امر زمانی اتفاق می‌افتد که فرد تحت تربیت شریعت نباشد و در مقابل امر مولا تسليم  نگردد.

چنین افرادی غافلند از اینکه مخاطبین آنها دوستانی هستند که فقط زاویه نگاهشان با آنان متفاوت است و دشمن نیستند، اگر لازم است مطلبی به گوش آنان برسد می‌شود با الفاظی احترام‌آمیز آن را بیان کرد.

مثلاً ملا علی همدانی بواسطه رابطی نامه‌ای به دست امام خمینی (ره) رساندند که درآن نوشته بود «ابوذر کمی آهسته تر» و امام در جواب نوشتند: «سلمان کمی تندتر»، این دو عالم‌ بودند و برای پیام رسانی به یکدیگر بهترین روش را برگزیدند، آنان فقط در مشرب با یکدیگر تفاوت داشتند از این‌رو جایی برای جدال و درگیر نیست کافی است در عین رعایت ادب مؤدبانه و محترمانه نظر خود را بیان ‌دارند.

نوع مردم غافل از آنند که درگیری و نزاع صرفاً برای کفار و دشمن دین است نه برای كسي كه با آنان اختلاف سلیقه دارند. قرآن فعل «قَاتِلُواْ» را برای «الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ» به کاربرده نه برای درگیری با دوستان.

انرژی‌ها نباید علیه دوست به کار گرفته شود  بلکه باید برای دشمن خرج شود آنهم دشمنِ فی سبیل‌الله، نه فی سبیل خود یا فی ‌سبیل خط و مشی سیاسی !

هدف از تربیت آنست که افراد در محبوبیت خود بمانند، پرورش یابند تا محبوب بمانند.

اصل اولیه در روابط انسانی آنست که همه محبوب‌اند چه محبوب حضرت حق یا محبوب دیگران اما این محبوبیت با انجام نواهی آسیب می‌پذیرد.

زمانی که دست به انجام عملی بزنیم که از آن نهی شده‌ایم نباید انتظار داشته باشیم همچنان محبوب بمانیم.

 

همه می‌توانند انفاق كنند

 

«وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ »[2]

«و در راه خدا انفاق كنيد و خود را با دست‏ خود به هلاكت مي‌فكنيد و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى‌‏دارد»

خالصانه موجودی خویش را مصرف کنید و خودتان را به دست خود به هلاکت نرسانید به عبارت دیگر اگر مصرف صحیحی از موجودی نداشته باشید هلاک می‌شوید آنگاه که دارایی خویش را مصرف می‌کنید خدا را ببینید خدا احسان کننده‌ها را دوست دارد.

«وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» زمانی که بحث از امر انفاق به میان می‌آید سخن از داشته‌های انسان و موجودی‌های اوست؛ زیرا خدای سبحان امر به محال نمی‌کند به چیزی امر می‌کند که در توان بنده  باشد فعل «انفقوا» معلوم می‌دارد که همه مردم توان انفاق دارند.

حضرت حق قدرت رسیدن به مقامات متعالی را به همگان عطا کرده است. مربی باید باور کند زیرمجموعه‌اش توان و قدرت رسیدن به انواع کمالات را دارند. نگاه به زیرمجموعه تربیتی باید نگاه به دارایی و توانمندی‌های آنان باشد نه بر ناتوانایی‌های آنان.

«انفقوا» یعنی ای انسان، تو قدرت انجام خیرات و کسب کمالات فراوانی را در درون خویش داری، زیاده و اضافه آن‌ها را انفاق کن و به دیگران برسان!

خانم موفقی می‌گفتند: زمانی که پدرم مرا به مدرسه فرستاند نگفتند مراقب باش تا از خلافکاران آسیب نبینی، بلکه گفتند: تو دختر تأثیر گذاری هستی و می‌توانی بر دوستانت تأثیر به سزایی داشته باشی، در امر نماز می‌توانی همت کنی و تعدادی از بی‌نمازها را نمازخوان کنی! این  نوع تربیت از مصادیق تربیتی انفاق است؛ یعنی نه تنها تو به نماز خویش پای‌بندخواهی بود بلکه دیگران از آن بهره خواهند برد.

اگر هریک از ما خود را واکاوی کنیم خواهیم دید توانمان برای انفاق‌های متفاوت فراوان است.

 

تاریخ جلسه : 98/9/12 ـ جلسه 12

«برگرفته از بیانات استاد بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه بقره، آیه 190

[2] سوره مبارکه بقره، آیه 195

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *