مثبت اندیشی ـ بخش دوم

یکی از ضروریات زندگی سالم، نگاه صحیح به خود و اطرافیان است، نگاهی که نمایانگر تفکر ما است و در تعامل ما با خود، خداوند و دیگران بسیار موثر است؛ اکثر افراد ضرورت این امر را درک نمی‌کنند و در عوض آنکه تهذیبی نسبت به افکار داشته باشند تمرکز بر اعمال دارند در حالیکه اعمال انسان بازتاب افکار اوست، اگر فکر صحیح باشد و اندیشه مثبت، خود به خود عمل تحت الشعاع قرار می‌گیرد و فرد با سهولت بیشتری اعمال مثبت را انجام می‌دهد.

مولوی در معرفی ضرورت مثبت اندیشی می‌گوید:

از یک اندیشه که آید در درون

صد جهان گردد به یک دم سرنگون

فکر ناصحیح می‌تواند عالمی را نابود کند، همچنان‌که فکر صحیح می‌تواند بنیاد زندگی لذت‌بخش را ایجاد نماید و نگاه فرد را به عالم ماده و خوشی و ناخوشی آن دگرگون کند.

فقدان مثبت‌اندیشی آتش به زندگی دنیوی و اخروی انسان می‌زند همچنانکه وجودش باعث آبادانی دنیا و اخرت او می شود.

 

مثبت نگری در بیماری

 

یکی از مواقعی که نیازمند مثبت‌نگری هستیم بیماری است، بیماری امری عدمی و به معنای فقدان عافیت است.

حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام در ملاقات با یکی از اصحابشان فرمودند:

«فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ‏ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق»[1]

 بیماری هیچ اجری ندارد (زیرا اجر مربوط به افعال اختیاری است و بیماری فعلی اختیاری نیست بلکه خود به خود ایجاد می‌شود) اما موجب کاهش سیئات می‌شود و آنان را همچو برگ درختان می‌ریزد.

 

  • بیماری نردبان ترقی نیست

 

بیماری نردبان ترقی نیست بلکه موانع رشد را مرتفع می‌کند به عنوان مثال کبر، حسد و بخل سیئاتی است که با بیماری از عقوبت آن کاسته می‌شود.

به بیماری با دیدی زیبا می‌توان نگریست، در شرایط عادی برای از بین بردن گناهان باید تلاش بسیاری کرد، گاه نیاز به توسل است، گاه نیاز به صرف هزینه، گاه مراقبه، گاه استغفار و… تا در نهایت تطهیراز آن سیئه حاصل شود اما با بیماری این امر با سهولت بیشتری محقق می‌گردد و تهذیب از سیئه صورت می‌گیرد؛ این نگاه دیدگاه ما را نسبت به بیماری تغییر می‌دهد و مانع بدخلقی و ناامیدی در هنگام بیماری می‌شود.

عامل بسیاری از ناراحتی‌ها عدم مراعات ادب در محضر حق است. بیماری به درخواست فرد ایجاد نشده بلکه یک پیش آمد است، به این پیش آمد با این دید باید نگریست که بسیاری از ناراحتی‌ها به واسطه آن از بین می‌رود.

 

نماد مثبت اندیشی

 

استغفار نماد مثبت‌اندیشی است. انسان مثبت‌نگر باور دارد اگر مرتکب خلافی شود امکان رجوع به خداوند برایش وجود دارد و به رحمت خداوند امیدوار است، چنین فردی نه تنها خود را قادر به ترک خلاف می‌بیند بلکه می‌داند قادر است در عوض افعال نادرست انجام دهنده اعمال صحیح باشد.

 

استغفار و ناامیدی؟!

 

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«عَجِبْتُ لِمَنْ‏ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ‏ الِاسْتِغْفَار»[2]

«تعجب می‌کنم از کسیکه ناامید می‌شود درحالیکه استغفار با اوست»

استغفار به معنای پذیرفتن نقصان و عیب است. بنده هنگامی به استغفار رو می‌آورد که به نقصان و عیوبش پی ببرد و نسبت به آن نادم باشد.

در قیامت افعال بندگان با وجود مبارک امیرالمومنین علیه‌السلام سنجیده می‌شود و میزان وجود مبارک ایشان است، قطعا افعال همگان در مقایسه با وجود مبارک ایشان ناقص و معیوب است از همین رو حتی هنگامی‌که انسان توفیق انجام خیری را دارد نیازمند استغفار است.

نسبت به استغفار با این دید باید نگریست که خدای سبحان به استغفار کننده توفیق داده در این عالم متوجه نقصان و عیوبش شود و اکنون که امکان جبران وجود دارد آنرا جبران نماید.

دیدگاه دیگر نسبت به استغفار می‌تواند این باشد که استغفار از «غفر» به معنای مستور کردن و پرده انداختن است؛ با استغفار انسان به عیوب خود پی می‌برد و از خداوند درخواست می‌کند بر روی آن پرده بیندازد.

مثبت نگری با شعار صورت نمی‌گیرد بلکه در بطن آن عمل‌گرایی وجود دارد، عملی صحیح و به دور از هرگونه عیب و نقص؛ عملی که عمل صالح نام دارد.

 

مثبت نگری هنگام مواجه شدن با قدرناشناسی افراد

 

انسان مثبت‌اندیش به قدردانی دیگران از خود اهمیت نمی‌دهد و در هرحال از انجام معروف دست بر نمی‌دارد و آنرا انجام می‌دهد، چنین فردی نشاط مضاعف دارد و توانی پایان نیافتنی.

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«لَا يُزَهِّدَنَّكَ‏ فِي‏ الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[3]

«ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند کسانی‌که بى آن كه از تو سودى ببرند تو را مى‌ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد. (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد)»

به یقین در هر کار صحیحی خداوند خود از بنده تشکر می‌کند، این شکر از بین نمی‌رود بلکه از هیئاتی به هیئات دیگر تبدیل می‌شود.

بسیاری از بی‌حالی‌ها و بی‌نشاطی‌ها به دلیل منفی‌نگری است؛ منفی‌نگری موجب می‌شود انسان گرفتار سستی شود و این سستی او را از انجام خیر باز دارد، زیرا هیچ‌کس را قدردان الطافی که می‌کند نمی‌داند، غافل از آنکه خدای سبحان خود خیر الشاکرین است و از بنده به احسن وجه قدردانی می کند.

 

مثبت نگری در ناملایمات زندگی

 

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«أَغْضِ‏ عَلَى‏ الْقَذَى وَإلّا َلَمِ تَرْضَ أَبَدا»[4]

«بر ناملایمات و خاشاک زندگی چشم بپوش، در غیر این صورت هرگز خشنود نخواهی شد»

حضرت در این حکمت ضرورت مثبت‌نگری را متذکر می‌شوند و عوارض منفی‌نگری را خاطر نشان می‌کنند، ناخوشی از عوارض منفی‌نگری است و بیش از همه به خود فرد آسیب وارد می‌کند.

آنکس که منفی‌نگر است و همواره شاهد آزار و اذیت‌هایی است که از دیگران به او می‌رسد علی‌الدوام در سختی و اذیت قرار دارد، در عوض دیدن خار و خاشاک‌ها باید گل و بستان زندگی را دید، و باور کرد تمام مشکلات در مقابل الطاف خدای سبحان مانند خاشاکی است نسبت به گلستان.

 

برکت استغفار

 

استغفار موجب برکت می‌شود، برکتی که برای دیگران نیز جریان دارد و باغی از حسنات و صالحات را نصیب فرد می‌کند.

قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید:

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا»[5]

«به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد!»

 

کسی‌که صاحب باغی از اعمال صالح است بی‌منّت به دیگران می‌بخشد و از اینکه دیگران میوه‌های باغ او را می‌پذیرند خوشحال می‌شود و بابت این پذیرش نه تنها منّتی بر آنها نمی‌گذارد بلکه منّت می‌پذیرد؛ دعا کردن علما و صلحا در حق دیگران مصداقی از این امر است، دعا کردن آنان در حقیقت صادرات برکاتی است که به آنان رسیده است.

 

 

تاریخ جلسه: 96.5.8 ـ جلسه 2

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  نهج البلاغه، حکمت 40

[2]  نهج البلاغه، حکمت 48

[3]  نهج البلاغه، حکمت 95

[4]  نهج البلاغه، حکمت 204

[5]  سوره مبارکه نوح، آیات 10 تا 12

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *