اشتباهات زندگی ـ بخش ششم

اشتباه سی و سوم: گمان نادرست

 

یکی از اشتباهات افراد این است که گمان می کنند تأیید و محبوبیت آنان در گرو تخریب دیگران است. و مطرح شدن آنان با خارج شدن دیگران از صحنه است، بدان معنی که گمان می‌کنند دیگری جای آنان را گرفته است،  و اگر او برداشته شود آنان جای خود را پیدا می‌کنند، یا اینکه گمان می‌کنند با تخریب دیگران خود را  تقویت کرده‌اند.

در روانشناسی می‌گویند: اگر می‎خواهید ساختمانی که می‌سازید بلند باشد، دو راه دارید: یا همه‌ی ساختمان‌ها را خراب کنید یا  یک طبقه روی ساختمان خود بسازید.

راه محبوبیت تلاش برای رسیدن به کمالات است نه تخریب دیگران.

 

اشتباه سی و چهارم: برداشت نادرست از عزت‌مندی

 

اشتباه دیگر تعریف نادرستی است که از عزت داریم. به عنوان مثال عزت را در بی‌مسئولیتی  و کارنکردن می‌دانیم. و به همین جهت بسیاری از اموری که فی‌الواقع خوش‌آیند است از نگاه ما ناخوش‌آیند محسوب می‌شود.

عزت به معنی محترم و گرامی بودن است، نه به معنای رها بودن و بی‌مسئولیتی.

 

اشتباه سی و پنجم: سخت‌گیری‌های بیجا

 

اشتباه دیگر، سخت‌گیری‌های بی جا می‌باشد؛ سختگیری‌هایی که ضرر آن جبران ناپذیر است. به عنوان مثال سخت‌گیری‌های نابجا و بیش از اندازه درباره فرزندان و امر و نهی‌های بسیار، موجب می‌شود تا فرزند، اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و توانایی مواجهه با مشکلات را نداشته باشد. با بارش بایدها و نبایدها شخصیت او تخریب شده و موجب آسیب می‌گردد. در حالی که اگر دامنه‌ی اختیار او وسیع باشد در آینده به راحتی می‌تواند تصمیم‌های بزرگی اتخاذ کند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«الْيُمْنُ‏ مَعَ‏ الرِّفْق»[1]

«برکت با رفق و مدارا است»

 

«مَنْ عَامَلَ بِالرِّفْقِ وُفِّق‏»[2]

«هرکس مدارا کرد و نرمی داشت موفق می‌شود»

 رفق و مدارا روش مناسبی است که موفقیت‌های بسیاری در پی دارد. اما سخت‌گیری بیشترین آسیب را ابتدا  به خود شخص وارد می‌کند و سپس موجب آسیب دیگران می‌شود.

 

اشتباه سی و ششم: اضطراب بیجا

 

اشتباه دیگر اضطراب‌های بیجا است. به عنوان مثال در دوره جنینی و شیردهی، مادر مضطرب بوده و اکنون در دوران نوجوانی فرزندش مضطرب است.

اضطراب، تنها توان ما را کم می‌کند و هیچ آسایش و نتیجه مثبتی در زندگی ما ایجاد نخواهد کرد.

«لَا يَمْلِكُ إِلَّا الدُّعَاء»[3]

وظیفه‌ی ما تنها اعلام نیاز به خدای سبحان است. او راهگشاست و بهترین ها را برای ما مقدر نموده است. به همین جهت اضطراب‌ها تنها موجب آزار وآسیب خواهد شد.

کارساز ما به فکر کار ما است

فکر ما در کار ما آزار ما است

گاه خود مضطرب هستیم گاه ایجاد اضطراب می‌کنیم و گاه اضطراب دیگران را نفی نمی کنیم که هر سه وجه آسیب زاست.

«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل‏»[4]

«خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است»

 

«وَ مَنْ‏ يَتَوَكَّلْ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ فَهُوَ حَسْبُهُ‏ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً»[5]

«و كسى كه بر خدا توكل كند ، خدا برايش بس است‏، يقيناً خدا فرمان و خواسته‏اش را [ به هر كس كه بخواهد ] مى‏رساند ؛ قطعاً براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده است.»

اگر مقدّر شده است اتفاقی بیافتد با اضطراب ما مشکلی حل نمی‌شود و تنها به انجام وظیفه‌ی ما اختلال وارد می‌کند. وظیفه‌ی ما صدقه دادن است و دعا کردن.

 

 

اشتباه سی و هفتم: مهمل گذاشتن کارها

 

اشتباه دیگر مهمل گذاشتن امور و انجام ندادن وظایف در موعد مقرر است. رها کردن امر و تنها به خدا سپردن و عدم اقدام و حرکت لازم، امری اشتباه است.

اقدام و حرکت مناسب به همراه ذکر و دعا می‌تواند مؤثر باشد. حل مشکل، با تغییر روش و همراهی توکل امکان پذیر است.

بعنوان مثال فردی  به دنبال کار نمی‌رود و می‌خواهد با دعا و ذکر مشکلش حل گردد. در حالی که اولین اقدام باید تلاش و کوشش باشد سپس، همراهی دعا.

 

اشتباه سی و هشتم: شرم وحیای بی‌جا

 

اشتباه دیگر شرم و حیاهای بی‌جا در زندگی است. حیاء دو نوع است، حیاء مذموم و حیاء ممدوح.

حیاء ممدوح، حیا در مقابل خدای سبحان و اولیاء الهی و بزرگان است. حیا در مقابل خدا موجب معصیت نکردن است.

اما گاهی شرم، نادرست است، شرمی که انسان را مجبور به دروغ گویی و غیبت می کند شرم مذموم است. گاه انجام واجبی به عهده‌ی فرد است و یا باید حرامی را ترک کند اما به جهت شرم و حیای بیجا برخلاف وظیفه شرعی خود عمل می‌کند، و چه بسا همین امر مشکلات عدیده‌ای در زندگی او ایجاد می‌کند.

ویا پاسخ سؤالی را نمی‌داند اما شرم دارد از اینکه بگوید نمی‌دانم. و پاسخ غلط می‌دهد.

 

اشتباه سی و نهم: حمایت بیجا

 

اشتباه دیگر، حمایت بیجا و یا حمایتی بیش از اندازه است. بایستی به اندازه‌ای از افراد حمایت کنیم که مانع توانمندی آنها نباشد.

گاه چنان حمایت فکری از فرد می‌شود که او خود دیگر نیازی به تفکر نمی‌بیند و همین امر موجب عدم شکوفایی فکری فرد می‌گردد. در حالی که بجای حمایت کامل فکری، بایستی درست اندیشیدن را به دیگران آموخت تا با بررسی مزایا و معایب امری، اقدام به عمل کنند.

و یا گاه به میزانی حمایت مالی از افراد می شود که موجب وابستگی وی شده و ناتوان می‌گردد.

و گاه  دلسوزی و ترحم برای افراد موجب ناتوانی آنها شده و از حرکت و تلاش باز می‌مانند.

بعنوان مثال مادر به میزانی به فرزند خدمات ارائه می‌دهد که او حتی از انجام  کوچک‌ترین کار  هم ناتوان است. و بدون حضور مادر، قادر به زندگی نیست.

این اشتباه است که همواره در را  برای دیگران باز کنیم بلکه روش صحیح آن است که  به افراد کلید بدهیم تا خود، در را باز کنند.

حمایت بیش از حد از افراد اعم از حمایت  عاطفی، مالی، و… علاوه بر آن که موجب ناتوانی می‌شود  و عقل و قدرت تفکر آنها به تدریج از دست می‌رود و آنان را متوقع می‌کند.

 

اشتباه چهلم: به رخ کشیدن مادیات

 

گاه افراد با به رخ کشیدن مادیات خواستار مطرح نمودن و معرفی خود به دیگران می‌باشند.

«أَلْهیکُمُ التَّكاثُر * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر»[6]

« تفاخر به بيشترداشتن شما را غافل داشت * تا كارتان [و پايتان] به گورستان رسيد»

 

با به رخ کشیدن اموال و انساب خود می‌خواهیم کمبودهای خود را جبران نماییم در حالی که همین امر موجب به چشم آمدن و حسادت دیگران خواهد شد و عواقب سوء آن در آینده در زندگی ما اثر منفی خود را آشکار خواهد کرد.

 

اشتباه چهل و یکم: افکار نادرست

 

اجازه ی ورود افکار نامناسب یکی دیگر از اشتباهات ما است. هر تفکری اعم از درست یا نادرست در ضمیر ناخودآگاه ما ثبت شده و در آینده اثر خود را می بخشد.

«يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُول‏»[7]

«و با همديگر به [منظور] گناه و تعدى و سرپيچى از پيامبر محرمانه گفتگو مى‏كنند»

 در دل خود با خود، نجوای نازیبا نداشته باشید. اجازه ندهید افکار غلط در ذهن شما راه یابند.  نجوای نادرست حتی به شوخی هم گریبان ما را خواهد گرفت.

 

و در خاتمه:

در اشتباهات مراقب باشیم که خدای ناکرده مانند پسر نوح گمان کنیم در گرفتاری‌ها می‌توانیم روی اموری مادی اعتماد نموده و حل مشکلات را در گرو  اعتماد بر آنها بدانیم.

«سَآوي إِلى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُني‏ مِنَ الْماء» [8]

«( پسر نوح گفت:) من به زودی بر فراز کوهی روم که از خطر آب مرا نگه دارد.»

 

گاه اعتماد بر مدرک و گاه اعتماد بر انساب و گاه اعتماد بر مال و فرزند و اسباب مادی  است.

اما در زندگی روی هیچ چیز حساب نکنیم و تنها به حضرت حق اعتماد نماییم.

 

تاریخ جلسه: 99/6/5 ـ جلسه 6

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] غررالحکم و دررالکلم، ص47

[2] غرر الحکم و دررالکلم، ص 582

[3] مصباح المتهجد، ج2، ص 850

[4] سوره مبارکه آل عمران، آیه 173

[5] سوره مبارکه طلاق آیه  3

[6] سوره مبارکه تکاثر، آیات 1 و2

[7] سوره مبارکه مجادله، آیه 8

[8]  سوره مبارکه هود، آیه43

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *