سنّت الهیِ غربالگری انسانها
«مَّا كَانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ مَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»[1]
«خداوند بر آن نيست كه (شما) مؤمنان را بر آن حالى كه اكنون هستيد رها كند، مگر اينكه (با پيش آوردن آزمايشهاى پى در پى،) ناپاك را از پاك جدا كند. و خداوند بر آن نيست كه شما را بر غيب آگاه سازد، ولى از پيامرانش، هر كه را بخواهد (براى آگاهى از غيب) بر مىگزيند، پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد و (بدانيد) اگر ايمان آورده و تقوا پيشه كنيد، پس براى شما پاداش بزرگى خواهد بود.»
در این آیه به یکی از سنّتهای الهی اشاره شده است؛ سنّتی که بر اساس آن، خداوند انسانها را مورد غربالگری قرار میدهد تا مؤمنان و منافقان از یکدیگر شناخته شوند. خداوند اجازه نمیدهد مؤمنان در میان دیگران ناشناخته بمانند، بلکه با آزمایشهای گوناگون، حقیقت و باطن افراد را آشکار میسازد. تشخیص این حقیقت برای همگان ممکن نیست؛ زیرا ورود به باطن دلها تنها در توان خدای حکیم است. گزینشهای خداوند بر پایه حکمت اوست، نه بر معیارهای ظاهری و انسانی.
آزمایش اصلی ما زمانی است که باید گزینشهای الهی را بپذیریم. برای نمونه، خداوند برای والدین کرامتی خاص قائل شده است؛ حتی اگر فرزندان از نظر علمی، اخلاقی یا ایمانی در مرتبهای بالاتر باشند، باز هم اکرام والدین واجب است. همچنین خداوند اولیای الهی را در میان ما قرار داده است؛ آنان از جنس انساناند و همچون دیگران زندگی میکنند؛ اما چون ما از علم غیب بیبهرهایم، در ظاهر به مقام و حقیقت آنان پی نمیبریم. همانگونه که پیامبر اکرم در چهلسالگی به رسالت برگزیده شد و مردم مأمور به پذیرش او به عنوان رسول خدا بودند. پس اگر پذیرش گزینشهای الهی برای ما دشوار باشد، در آزمون الهی مردود شدهایم؛ اما اگر با تسلیم و ایمان، انتخابهای خدا را بپذیریم، در این آزمایش نمره قبولی خواهیم گرفت.
آزمون بخشش در برابر فضل الهی
«وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِلّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ اللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»[2]
«و كسانى كه نسبت به (انفاق) آنچه خداوند از فضلش به آنان داده، بخل مىورزند، گمان نكنند كه (اين بخل) براى آنان بهتر است، بلكه آن برايشان بدتر است. به زودى آنچه را كه بخل كردهاند در روز قيامت، (به صورت) طوقى بر گردنشان آويخته مىشود. و ميراث آسمانها و زمين مخصوص خداست و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.»
گاه خداوند نعمتهایی به ما عطا میکند که ما گمان میبریم استحقاق آن را داشتهایم؛ از اینرو آن نعمت را حق انحصاری خود میپنداریم و از دیگران دریغ میکنیم. چنین تصوری سبب میشود که نعمت الهی را در خود حبس کنیم و گمان بریم دیگران به سبب نداشتن ظرفیت یا شایستگی، از آن محروم ماندهاند! این نعمتها ممکن است مال، مقام، علم یا حتی حال خوش و لحظهی اجابت دعا باشد که ما آن را نیز تنها برای خود میخواهیم. در این موقعیت، انسان در برابر دو آزمون الهی قرار میگیرد:
1. آزمون فهم منبع نعمت
ما معمولاً میپنداریم هر آنچه در اختیار داریم، نتیجۀ عدالت الهی است؛ یعنی به اندازۀ شایستگیمان به ما داده شده است. اما قرآن میفرماید:
«مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ»
«هر آنچه خدا به شما داده، از فضل و بخشش اوست، نه از استحقاق شما.»
هیچ نعمتی به سبب شایستگی ذاتی ما نیست؛ بلکه نشانهای از جود و کرم الهی است.
2. آزمون بخشش و امانتداری
اگر انسان نسبت به نعمتهای خداوند بخیل شود و آنها را تنها برای خود نگاه دارد، در آزمون الهی مردود میشود؛ زیرا از جریان فضل در مسیر آفرینش جلوگیری کرده است؛ اما اگر نعمت را امانت و مأموریتی الهی بداند که باید به دست دیگران نیز برسد، در این آزمایش موفق خواهد شد و در زمرۀ اهل انفاق و کرامت قرار میگیرد. در حقیقت، راز قبولی در این آزمون آن است که بدانیم نعمتهای الهی برای جریان یافتن عطا شدهاند، نه برای انحصار.
آزمایش با شنیدهها
«لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَ إِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ»[3]
«قطعاً شما در اموال وجانهاى خويش آزمايش خواهيد شد و از كسانى كه پيش از شما كتاب (آسمانى) داده شدهاند و از كسانى كه شرك ورزيدهاند، آزار بسيارى مىشنويد و اگر صبورى و پرهيزکارى پيشه كنيد، پس قطعاً آن (صبر، نشانۀ) عزم استوار شما در كارهاست.»
در این آیه، خداوند یادآور میشود که انسانها تنها با جان و مال خود مورد آزمایش قرار نمیگیرند، بلکه از طریق دو گروه اجتماعی و اعتقادی نیز امتحان میشوند؛ گروههایی که هر یک میتوانند ایمان انسان را به چالش بکشند و میزان پایداری او را در مسیر توحید آشکار سازند.
- گروه «أُوتُواْ الْكِتَاب»:اینان کسانیاند که در برههای از تاریخ، حاملان نور و هدایت الهی بودند؛ اما در مسیر کمال توقف کردند. آنان در نقطهای از ایمان ایستادند و حرکت به سوی پیامبر خاتم را نپذیرفتند. دینشان ناقص ماند و از احکام الهی تنها بخشی را برگزیدند. این گروه غالباً زبان نیشدار دارند و دیگران را از طلب کمال باز میدارند. نسبت به کسانی که در پی دین کاملاند، تحقیر، تمسخر و آسیب روا میدارند. آزمون ما در برابر آنان، آزمون پایداری در مسیر حق است. اگر در برابر طعنهها و فشارهای فکری و فرهنگی این گروه ایستادگی کنیم و از حرکت در مسیر ایمان بازنایستیم، در امتحان الهی موفق خواهیم بود؛ اما اگر با شنیدن سخنان آنان عقبنشینی کنیم، از این آزمون سربلند بیرون نخواهیم آمد.
- گروه مشرکان: این گروه زندگی را صرفاً در چارچوب دنیا میبینند و برای خدا شریک قائلاند. در نگاه آنان، اسباب مادی چون دارو، علم یا ثروت، مستقل از اراده الهی عمل میکنند. ازاینرو، به جای توکل به خدا، به عوامل ظاهری تکیه و روح توحید را در زندگی تضعیف میکنند.
در زندگی توحیدی، گاه خداوند از طریق شنیدهها ما را میآزماید. سخن، نیش زبان، یا واکنش دیگران میتواند پیام الهی باشد تا درون ایمان ما آشکار شود. اگر در برابر سرزنشها و تمسخرها صبر پیشه کنیم و از مسیر حق منحرف نشویم، در این آزمون الهی نمرۀ قبولی خواهیم گرفت؛ چراکه ایمان راستین در میدان شنیدن و صبر سنجیده میشود، نه تنها در گفتار و ادعا.
آزمون خودستایی در اعمال
«لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّ يُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ يَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»[4]
«گمان مبر كسانى كه به آنچه كردهاند، شادمانى مىكنند و دوست دارند براى آنچه نكردهاند ستايش شوند، مپندار كه آنها از عذاب الهى رستهاند، (زيرا) براى آنها عذابى دردناك است.»
در این آیه، خداوند به دو نوع آزمایش مهم اشاره میکند که به باطن انسان و نیت او مربوط میشود؛ آزمونهایی که ظاهر آنها ممکن است دینی و پسندیده باشد؛ اما حقیقتشان در نیت و انگیزه آشکار میشود.
1. آزمون توجه به ظاهر و غفلت از باطن عمل
«يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ»
برخی از انسانها به صرف انجام ظاهر کار نیک خوشحالاند؛ گمان میبرند چون نماز خواندهاند، صدقه دادهاند یا کاری شرعی انجام دادهاند، مأموریت خود را بهدرستی انجام دادهاند؛ اما در واقع، روح و باطن کار را نادیده گرفتهاند.
نماز آنها «معراج المؤمن» نشده و نتوانسته است آنان را از «فحشاء و منکر» بازدارد؛ چراکه عملشان تنها در سطح ظاهر مانده است. در این آزمایش، انسان زمانی مردود میشود که تنها به صورت کار بسنده کند و دغدغهای نسبت به حقیقت و اثر درونی عمل نداشته باشد. عبادتِ بیروح، گرچه در ظاهر درست است، اما در باطن تهی از معنا و اثر است.
2. آزمون میل به تمجید و خودستایی
«يُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ يَفْعَلُواْ»
گروهی دیگر دوست دارند برای کارهای نیکی که انجام دادهاند، مورد تعریف و تمجید قرار گیرند، در حالی که فاعل حقیقی آن اعمال، خدای سبحان است. هر موفقیتی، از جمله نظم، دقت، یا پرهیز از خطا، تنها زمانی رخ میدهد که خدا بخواهد. حتی اگر انسان به زبان نگوید که خواهان ستایش است، ولی در دلش میل به تمجید داشته باشد، در این آزمون شکست خورده است؛ زیرا خداوند چنین نیتی را میبیند و میفرماید که برای اینان عذابی دردناک خواهد بود.
بنابراین، راه قبولی در این دو آزمایش آن است که انسان باور داشته باشد تمام حسنات از جانب خداست، و خود تنها محل ظهور فضل الهی است. عمل نیک، وقتی پذیرفته است که از ظاهر به باطن برسد و از خود به خدا منتقل شود.
تاریخ جلسه: 1393/9/13 – جلسه چهاردهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره آل عمران، آیه 179.
[2]. سوره آل عمران، آیه 180.
[3]. سوره آل عمران، آیه 186.
[4]. سوره آل عمران، آیه 188.