مقدمه
«بهداشت روان» یکی از مباحث اثرگذار در زندگی بشر بوده که امروزه مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است. برخی از روانشناسان، بهداشت روان را اینگونه تعریف کردهاند:
«برخورداری فرد از ظرفیتها و تواناییهای خاص در جهت تطابق و سازش با تغییرات به وجود آمده در محیط پیرامون»
در بستر نهجالبلاغه این موضوع را پیگیری میکنیم:
مشاهده توانمندیها و استفاده از آن در مسیر صحیح
«افْعَلُوا الْخَیرَ وَ لَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَیئاً فَإِنَّ صَغِیرَهُ كَبِیرٌ وَ قَلِیلَهُ كَثِیرٌ. وَ لَا یقُولَنَّ أَحَدُكُمْ إِنَّ أَحَداً أَوْلَى بِفِعْلِ الْخَیرِ مِنِّی فَیكُونَ وَ اللَّهِ كَذَلِكَ إِنَّ لِلْخَیرِ وَ الشَّرِّ أَهْلًا فَمَهْمَا تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ»[1]
«كار نیك را به جا آورید و آن را -هر مقدار كه باشد- كوچك نشمارید؛ زیرا كوچك آن بزرگ و اندك آن فراوان است.
و كسى از شما نگوید كه: دیگرى در انجام كار نیك از من سزاوارتر است زیرا سوگند به خدا كه چنین خواهد شد. به راستی که برای (انجام) خیر و شر افرادی وجود كه هر گاه هر كدام از آن دو را واگذارید؛ انجامشان خواهند داد»
امیرالمؤمنین در این فراز به همه افراد توصیه مینمایند که کار صحیح را به هر میزان که میتوانند؛ انجام دهند؛ زیرا آنچه مهم است انجام کار خیر میباشد. حقیقت کار خیر کثیر و عظیم است؛ هر چند در ظاهر اندک و کوچک انجام شده باشد.
در ادامه به افراد توصیه میفرمایند که هیچگاه دیگری را در انجام کار خیر؛ سزاوارتر از خود ندانسته و با این دیدگاه خود را از انجام خیرات محروم ننمایند. زیرا، داشتن چنین عقیدهای و ابراز آن موجب میشود که انسان حقیقتا توانایی و توفیق انجام کار خیر را از دست بدهد.
پیش از این در بیان ویژگی فردی که دارای سلامت روان است بیان شد که:
او توانایی خود را ـ همان گونه که وجود دارد ـ باور داشته و از استعدادهای خویش در مسیر صحیح استفاده میکند. به بیان دیگر، او توانمندیهای خدادادی خویش را مشاهده کرده و خود را خودکارآمد و مؤثر میداند و از معضل «خودکمبینی» به دور است. به همین جهت، زمانی که پیشنهاد انجام عمل صحیحی به او داده میشود؛ با اتکاء به حول و قوه الهی، برای تحقق آن اقدام مینماید.
سلامت روان یعنی مشاهده توانمندیها و تلاش برای بهرهبرداری از آن در مسیر صحیح
فردی که خود را ناتوان از انجام امور صحیح دانسته و این دیدگاه را اظهار میکند؛ روان او از سلامت کامل برخوردار نیست. در حقیقت این دیدگاه او نشان میدهد که او در عوض مشاهده توانایی و قدرت خدادادی خویش، خود را عاجز و نالایق در انجام خیرات میداند. این دیدگاه موجب میشود که در گذر زمان، فرد تواناییهای خویش را از دست داده و حقیقتا به یک فرد نالایق و عاجز تبدیل شود.
میزان اثرگذاری کلام در شخصیت انسان
عبارت «وَ لَا یقُولَنَّ» نشان میدهد که گفتار، در میزان توانمندی فرد بسیار مؤثر است. کلام اثر دارد و زمانی که انسان، بر اساس فکری، سخنی را بر زبان میآورد، گوش آن را شنیده و آن دیدگاه بار دیگر وارد وجود فرد میشود. رفته رفته شخصیت انسان، توسط کلامش، تغییر خواهد کرد.
انتخاب با توست!
امیرالمؤمنین در قسمت پایانی کلام خود یادآور میشوند که همانگونه که عمل قبیح و ناشایست سرانجام به وقوع میپیوندد؛ کار صحیح و عمل خیر نیز بر زمین نمانده و در صورتی که فردی از انجام آن سرباز زند؛ دیگری عهده دار آن خواهد شد. بنابراین کسی که خود را ناتوان از انجام آن دانسته و به این بهانه از اجرای آن سرباز زند؛ تنها به ضرر خویش عمل نموده است. واگذاری فرصت انجام کار خیر به معنای «شکسته نفسی» و «ایثار» نمیباشد.
عدم اثرگذاری شرایط محیطی بر شخصیت فرد
«…وَ مَنْ لَمْ یعْطَ قَاعِداً لَمْ یعْطَ قَائِماً…»[2]
«…و هر که به او در حالت نشسته عطا نمیشود؛ در حالت ایستاده هم چیزی به او داده نخواهد شد»
امیرالمؤمنین میفرمایند میزان دریافت و قابلیت افراد به ارزش وجودی خودشان بستگی داشته و تغییر شرایط محیطی و ظاهری بر این امر اثر ندارد. قعود نماد ضعف و ناتوانی ظاهری و قیام نماد توانایی میباشد؛ فردی که در شرایط نامساعد قابلیت دریافت مناسب از دیگران را نداشته در شرایط توانمندی نیز فاقد قابلیت خواهد بود.
به بیان دیگر، از آن جا که «دریافت»، معمولا با «پرداختی» همراه است؛ میتواند نشانه تعامل و ارتباطی دوجانبه باشد. بنابراین کلام حضرت را میتوان اینگونه تعبیر نمود:
«اگر فرد در شرایط نامساعد، سازگاری و ارتباط شایستهای با دیگران نداشته باشد؛ در شرایط مطلوب نیز این ویژگی را نخواهد داشت!»
فردی که از سلامت روان برخوردار است؛ توانایی سازگار شدن با هر شرایطی را داشته و اجازه نمیدهد تغییرات خارجی، بر نحوه عملکرد و ارتباطات او اثر بگذارد. به عنوان مثال، فقر مانع خوش اخلاقی او نبوده و یا به هنگام بیماری، به خود مجوز پرخاشگری نخواهد داد.
به عبارت دیگر، فردی که کیفیت منش و روش او، وابسته به محیط پیرامون است و به عوامل خارجی اجازه تأثیرگذاری در شخصیت خویش را میدهد؛ از سلامت روان برخوردار نمیباشد. او همواره دیگران را مقصر در ناکامیهای خود دانسته و هیچگاه مسئولیت خطاهای انجام شده را بر عهده نمیگیرد. او توانایی خود را برای رسیدن به اهداف مطلوب خویش ناکافی دیده و منتظر یاری دیگران است. بنابراین در بهداشت روان، فرد در عوض تمرکز بر بر شرایط محیطی، بر تواناییها خویش توجه دارد.
به عنوان مثال، جوان مجردی که در برقراری ارتباط با دیگران ناموفق است؛ گمان میکند که با ازدواج کردن و تأهل این معضل برطرف خواهد شد؛ در صورتی که پس از ازدواج نیز این امر(چه بسا با شدت بیشتر) ادامه پیدا میکند.
مجهول آمدن افعال در کلام امیرالمؤمنین نشان میدهد آن چه اهمیت دارد شخصیت گیرنده است نه فیوضات و عنایات. انسان در هر شرایطی میبایست قابلیت دریافت کمالات را در خود حفظ نماید زیرا میزان دریافتها فقط و فقط به انتخاب و قابلیت فرد بستگی دارد.
تاریخ جلسه: 98/11/28 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، حکمت 414
[2] نهج البلاغه(فیض الاسلام)، حکمت 390