دقت در ذکر عناوین
خداوند در آیه 63 سوره مبارکه نور میفرماید:
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً…»
«صدا زدن پیامبر را در میان خودتان مثل صدا زدن یکدیگر قرار ندهید»
در رفتار و گفتار باید حرمتها اظهار شود، در گفتار عناوین را ذکر کنید، بیحرمتی نشان صمیمیت نیست.
مثلاً گاهی زوج و زوجهای یکدیگر را بدون پسوند و پیشوند صدا میزنند. فکر میکنند این نشان صمیمیت است در حالی که در ادبیات گفتاری ما صحیح نیست. یا اگر کسی با یک دکتر حرف میزند باید مقام علمی او را متذکر شود. اگر واقعاً و باطناً برای فرد احترام قائلیم باید حتماً در زبان اظهار کنیم.
زمانی که امام زمان عجّل الله فرجه برای شیخ مفید نامه مینویسند میفرمایند:
«بخدمت أخ السّديد و ولىّ الرّشيد الشّيخ المجيد أبى عبد اللَّه محمّد بن النّعمان المفيد»
حضرت در این نامه ارادت خویش را اظهار میکنند، منتظر نمیمانند شیخ مفید از دنیا بروند و سپس از این الفاظ استفاده کنند.
ارائه راهکار صحیح به جای سرزنش
یکی از مهارتهای گفتاری که اسلام به ما آموزش می دهد آن است که باید گذرا اشتباه افراد را به آنها متذکر شد. خدای سبحان در آیه 89 سوره مبارکه یوسف میفرماید:
«قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ»
«(یوسف) گفت: شما (برادران یوسف) در دوران جهل و نادانی فهمیدید که با یوسف و برادرش چه کردید؟»
حضرت یوسف در مقابله با برادرانش گفت می دانید با یوسف و برادرش چه کردید؟ و بلافاصله میگوید البته جاهل بودید، یعنی اگر آدم واقعا عاقل باشد کسی را اذیت نمی کند، همه آزاری که از سوی ما به دیگران میرسد به جهت عدم علم یا جهالت است. فرد باید بفهمد اذیت کرده است در محکمه وجدان خود را محاکمه کند.
اگر از حرف یا فعل کسی ناراحت شدید به او بگویید اما متذکر شوید که شما متوجه نبودید و مطمئناً آگاهانه و عالمانه نبوده است. حال اگر کسی متوجه اشتباه خود شد، دیگر او را سرزنش نکنید بلکه راهکارهای درست را به او آموزش بدهید تا مسیر قبلی را مجدداً طی کند.
قرآن در آیه 28 سوره مبارکه قلم میفرماید:
«قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ»
« یک نفر بهترین اولاد و عادلترینشان به آنها گفت: من به شما نگفتم چرا (شکر نعمت و) تسبیح و ستایش خدا را بجا نیاورید؟»
این آیه مربوط به سه برادر باغداری است که تصمیم گرفتند مخفیانه محصول باغ خود را بچینند تا به سائل چیزی داده نشود. زمانی که به سراغ باغ آمدند دیدند همه چیز نابود شده است. قرآن عاقلانهترین راهکار را ارائه می دهد؛ راهکار تسبیح.
گناه را گردن دیگران نیاندازید، خود را مقصر بدانید. انسان عاقل بعد از اینکه مردم متوجه عیوب و خطاهای خویش میشوند بلافاصله پیشنهاد درست را ارائه میدهد، در این آیه پیشنهاد تسبیح به عنوان راهکار داده میشود.
این گروه(صاحبان باغ ) نیز در آیه 29 سوره مبارکه قلم گفتند:
«قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ»
«آنان همه گفتند: خدای ما (از ظلم) منزّه است، آری ما خود (در حق خویش) ستم کردیم.»
گاهی زمین خوردن افراد در زندگی با حرکت نادرست دیگران است، یعنی به جای آنکه در رفع اشتباهات افراد کمک کنیم آنها را سرزنش میکنیم در حالی که میتوان به جای سرزنش دائم راهکارهای صحیح به آنها ارائه داد، راهکارها میتواند فکری، ذکری و یا رفتاری باشد.
باید دانست ارائه راهکار تاکتیک نیاز دارد، در ارائه راهکار صحیح نباید از خود حرفی به میان آوریم، نباید گفته شود من فلان کار را صحیح انجام دادهام و تجربهاش را دارم، بلکه بهتر است فاعل ناشناس باشد و بگویم کسی میگفت.
پرهیز از وعدههای نازیبا
قرآن در آیه 268 سوره مبارکه بقره میفرماید:
«الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء …»
« شيطان شما را از تهيدستى بيم مىدهد و شما را به زشتى وامىدارد…»
شیطان در این آیه ابتدا آینده را در نگاه ما نامطلوب نشان میدهد، او وعید فقر را در آینده بیان میکند(الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ) و از سویی زمان حال را با انجام فحشا نابود میسازد(وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء).
برای ارائه راهکار صحیح باید در خلاف شیطان حرکت کرد. او آینده را نازیبا ترسیم میکند و ما باید آینده را خوشایند بیان کنیم.
قرآن در آیه 54 سوره مبارکه مریم از حضرت اسماعیل به عنوان کسی یاد میکند که صادقالوعد است.[1] صادق الوعد کسی است که جرأت دارد تا آینده زیبا را ترسیم کند.
در ارتباط سالم ما باید آینده را در نگاه مخاطب زیبا جلوه دهیم و وعدههای صادق به او بدهیم. گاهی به خود میگوییم من با این سن و سال آدم نشدم، از آن به بعد هم نخواهم شد! اما میتوان گفت «زدهام فالی و فریادرسی میآید». با تصمیمی که گرفتهام در این سن برکت و حرکت خاصی آغاز میکنم.
همچنین باید به خاطر داشته باشیم که وعده نازیبا به افراد ندهیم، یعنی وعده آینده نازیبا را به افراد ندهیم. اگر جوانی را در حال خطایی دیدیم بگوییم ان شاالله گناهی که مرتکب شدهای موقتی است و این حرکت نامناسب عرضی است و ذاتیِ تو نیست. ذات تو خیلی خوب است که این ذات در آینده بروز میکند.
عرض کردیم یکی از کارهای شیطان، دادن وعده و توصیههای نامناسب و توصیههای نادرست است «وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء» فحشا نوعی منیّت است. وقتی من بر قبول نظر خودم از سوی شما تأکید دارم نوعی فحشا است. میتوان گفت شرع به شما توصیه میکند و این سلیقه من نیست بلکه عقیده شرع است. اما نمیتوان گفت عقیده مرا باید بپذیری.
قرآن در آیه 55 سوره مریم میفرماید:
«وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ…»
«و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مىداد…»
توجه داشته باشیم که توصیههایمان به افراد کلیدی و اساسی باشد، مثلاً اگر دلمان برای حجاب کسی می سوزد حجاب ظاهر قضیه است و پشتوانهاش این است که فرد بیحجاب، اهل نماز و پرداخت زکات نیست و ارتباط خوبی با خدا ندارد و از توانمندیهای خودش غافل است.
به جای اینکه توصیه به نظرات خود بکنیم نظرات حق را مطرح کنیم ، اگر چنین شود آدمها جذب دین میشوند، اگر لیوان کثیف باشد کسی در آن آب نمیخورد، وقتی نظرات شخصی را به میدان میآوریم جوان ممکن است قبول نکند اما اگر بداند عقیده است با فطرتش همراهی دارد در خیلی از امور جلو میزند.
در گفتار تفأل به خیر بزنید، نه تطیّر
در گفتار تفأل به خیر داشته باشید نه تطیر. تفأل فال به خیر زدن است و تطیّر فال بد و نازیبا است. فال خیر، انرژی مثبت دارد و این انرژی در انجام امور کمک میکند و به یکدیگر انرژی مثبت میدهیم. اینکه فال خیر بزنیم حق است و محقق میشود، آنقدر انرژی مثبت به دیگران میدهیم که روند زندگیشان تغییر میکند.
ـ در ارتباطات وعده نداری و فقر و ناتوانی به یکدیگر ندهیم. باید قرارمان بر این باشد مرتب همدیگر را با وعده های خیر تقویت کنیم.
پیام دعاهایی که دستور خواندن آن به ما داده شده این است که همه اموری که در دعاها مطرح شده است شدنی است، اگر نمیشد به نمیفرمودند که درخواست کنیم.
هر روز صبح در دعای عهد از خدا با همه گستردگی از طرف شرق و غرب عالم بخواهیم سلام به امام زمان برساند. خدا میگوید با این وسعت و میزان سلام به حضرت ولی عصر علیهالسلام برسان، این توانا حساب کردن آدمها است.
تاریخ جلسه: 97/5/14
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] « وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا »؛ «و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن زيرا كه او درستوعده و فرستادهاى پيامبر بود»