تعریف شایستگی اجتماعی و ضرورت کسب آن
شایستگی اجتماعی به معنای برخوردار بودن از دانشها و مهارتها و توانمندیهایی که موجب ارتقاء فرد از سطح متوسط اجتماعی میشود؛ میباشد.
با مقدمهای به بیان ضرورت بحث درباره شایستگی اجتماعی و راهکارهای کسب آن میپردازیم:
زندگی هر انسان دارای دو جنبه فردی و اجتماعی میباشد که آمیخته با هم و تأثیرگذار بر یکدیگر بوده و امکان جدایی آنها از یکدیگر وجود ندارد. نمیشود شخصی در زندگی اجتماعی موفق و در زندگی فردی ناموفق باشد. موفقیت در روابط اجتماعی منوط به موفقیت در روابط فردی و موفقیت در روابط فردی منوط به موفقیت در روابط اجتماعی است.
انسان از آن جهت که فطرتی کمال طلب دارد خواهان موفقیت در عرصههای مختلف زندگی ازجمله روابط فردی و اجتماعی خویش است. به عبارت دیگر، هر شخص خواهان شایستگی و برتری اجتماعی میباشد و لو اجتماعی که در آن حضور دارد -مانند خانواده- کوچک باشد.
زمانی که فرد طالب شایستگی اجتماعی ست وظایف و مسئولیتهای خود را با کیفیت بیشتری انجام داده و سعی بر اصلاح روابط خود با دیگران دارد. با این کار، فرد به شایستگی اجتماعی دست یافته و بدین جهت مسرور است و منتی بر کسی نداشته و از کسی توقعی ندارد زیرا هر چه کرده به سود خودش بوده است:
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم…»[1]
«اگر (به دیگران) نیکی کنید در حقیقت به خودتان نیکی کردهاید»
اینکه اطرافیان فرد متوجه معنا و ضرورت شایستگی اجتماعی نباشند؛ از اهمیت آن چیزی نمیکاهد. آنچه مهم است فهم و درک خود فرد از این موضوع میباشد.
برای کسب شایستگی اجتماعی، باید از انجام برخی امور پرهیز کرده و انجام برخی امور دیگر را سرلوحه کار خود قرار دهیم.
در بستر نهج البلاغه و در کنار سفره معرفتی امیرالمؤمنین علیهالسلام بحث را پیگیری کرده و راهکارهای کسب شایستگی اجتماعی را بیان میکنیم:
1)طمع پیشه را رنگ و رو زرد است!
«أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ»[2]
«خود را کوچک کرد كسی كه طمع (به آنچه در دست مردم است) را روش خویش قرار داد»
إستشعر از ماده شِعار، به معنای پوشیدن لباس زیر و کنایه از روش پنهانی میباشد. کسی که پنهانی طمع دارد، به عزت خویش صدمه وارد کرده و خود را خوار و ذلیل میکند.
طمع داشتن، صرفا نسبت به مال و دارائی مطرح نمیشود؛ کسی که متوقع از دیگران است نیز طمعکار است ولو رسما این توقع را اظهار نکند و تنها در قلب خود از خانواده، دوست، همکار و… مطالبه امور مختلف را داشته باشد. این توقع و طمع پنهانی، آرام آرام بر رفتار و عملکرد او اثر گذاشته و به شایستگی اجتماعی او صدمه وارد میکند. برای مثال شخصی از فرزند خود توقع احترام، از همسر خود توقع محبت، از والدین خود توقع خدمات بیشتر، از دوست توقع هدیه بهتر و … دارد.
زمانی که توقع فرد برآورده نشده و او احساس کند که دیگران به او اهمیت نمیدهند؛ در انجام وظایف خود کوتاهی کرده و طبعا حقیر و خوار میشود.
لازمه کسب شایستگی اجتماعی انجام وظایف به بهترین شکل ممکن است و توقعات و انتظارات مانع انجام صحیح وظایف میشود؛ در نتیجه برای رسیدن به شایستگی اجتماعی باید توقعات را نابود کرد.
هر کس با خود بیندیشد:
اگر خانواده و اطرافیان وی، مانند گذشته به او احترام لازم را نمیگذارند، مانند گذشته محبت خود را نسبت به او اظهار نمیکنند و … چه بسا میزان توقعات او بسیار بالاست و همین امر موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی او شده است.
شاید این سؤال در ذهن به وجود آید که در هر حال انسان موجودی ست با نیازهای متفاوت و در ظاهر برآورده شدن آن نیازها به دست انسانهای دیگر است؛ پس چگونه –نه در ظاهر و نه پنهانی(در دل)- از دیگران انتظار و درخواست محبت، احترام، حمایت و … نداشته باشد؟
پاسخ آن است که صرف درخواست چنین اموری نامطلوب نیست؛ طلب کردن از مخلوقات که خود نیز نیازمند هستند؛ نامطلوب است. آدمی بایستی نیازهای خود را از منبعی بیپایان طلب کند و آن خدای بینیاز از هر کس و هر چیزیست:
«سُبحانَ الّذی لاتَنفَد خَزائِنُه»[3]
«منزه است خدایی که خزانههایش تمام نمیشود»
تاریخ جلسه: 98/4/11 ـ جلسه 1
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه اسراء، آیه 7
[2] نهج البلاغه، حکمت 2
[3] کامل الزیارات، النص، ص214، تسبیح منسوب به امیرالمؤمنین