امر به معروف و نهی از منکر ـ بخش پانزدهم

مصادیق امر به معروف و نهی از منکر

 

«یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»[1]

«اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد به خانه‏‌هايى كه خانه‏‌هاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد اين براى شما بهتر است باشد كه پند گيريد»

 

کسب اجازه

 

یکی از معروف‌ها کسب اجازه در هنگام ورود به مهمانی است. آیه می‌فرماید: هنگامی که قصد ورود به منزل دیگری را دارید از صاحب منزل اجازه بگیرید و بعد از ورود به اهل خانه سلام کنید.

 

حریم خصوصی

 

یکی دیگر از معروف‌ها این است که با اجازه به حریم خصوصی افراد وارد شد. گرچه آیه در ارتباط با ورود به منزل دیگری است اما برخی مفسرین می‌گویند: برای ورود به حریم خصوصی دیگران نیز باید با اجازه و رضایت وارد شد.

 

امنیّت

 

یکی دیگر از معروف‌ها این است که دیگران از دست و زبان ما در امان باشند.

روایت در بیان خصیصه مسلمان می‌فرماید:

«الْمُسْلِمُ‏ مَنْ‏ سَلِمَ‏ الْمُسْلِمُونَ‏ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِه‏»[2]

«مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند»

 

سلام نمادی از امنیّت است

 

منظور از «تُسَلِّمُوا» در آیه فوق تنها سلام کردن نیست بلکه در امنیّت قرار گرفتن است و سلام نمادی از امنیّت و آسایش است (سلام از ماده سلم به معنی سلامت است) به عنوان مثال زمانی‌که به مهمانی می‌رویم باید از جانب مهمان آسیبی به میزبان وارد نشود و میزبان از دست و زبان و چشم مهمان در امنیّت باشد، نه آنکه مال و منال میزبان در نظر مهمان بیاید و او را مورد چشم‌زخم قرار بدهد و یا بعد از مهمانی در غیاب میزبان به سفره اطعام او ایراد بگیرد؛ چنین رفتاری امنیّت را از میزبان سلب می‌کند و سلامت را از خصیصه مهمان حذف می‌کند و معروف محسوب نمی‌شود.

مثال دیگر: توقع داشتن از دیگران است، توقع «تُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا» محسوب نمی‌شود.

 

«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»[3]

«به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏‌تر است زيرا خدا به آنچه مى‌‏كنند آگاه است»

 

حجاب نیازمند مراعات از جانب آقایان است

 

در عین اینکه ظاهراً گمان می‌کنیم حجاب نیازمند تلاش بانوان است اما در نظر بنده حجاب نیازمند مراعات از جانب آقایان است، همچنانکه قرآن کریم ابتدا آنان را مورد خطاب قرار می‌دهد و به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» به مردان بگو چشمانشان را پایین بیندازند و به نامحرمان نگاه نکنند و آنان را ملعبه هوی و هوس خویش قرار ندهند.

 

«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[4]

«و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را (از هر نامحرمى) فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينه خويش (فرو) اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان (هم‌كيش) خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه (از زن) بى‏نيازند يا كودكانى كه بر عورت‌هاى زنان وقوف حاصل نكرده‌‏اند آشكار نكنند و پاهاى خود را (به گونه‏‌اى به زمين) نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى‏‌دارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد»

 

نگاه به نامحرم

 

یکی از منکرات نگاه به نامحرم است. خداوند خطاب به زنان مُحجبه می‌فرماید: به نحوی پایتان را بر زمین نکوبید که خلخال‌هایتان معلوم شود.

 

ظاهر کردن زینت‌های پنهان

 

یکی دیگر از منکرات ظاهر کردن زینت‌های رفتاری، گفتاری، پوششی و زیبایی است به همین جهت قرآن خطاب به زنان مومن می‌گوید: نگاه به نامحرم نکنید و زینت‌های پنهانتان را آشکار نکنید مگر مقداری که خود آشکار است.

 

سلامت جامعه

 

برای سلامت جامعه باید جاذبه‌هایی که از جانب زنان وجود دارد پنهان باشد، خواه این جاذبه گفتار با ناز و عشوه باشد یا رفتار عشوه‌گرانه یا … و این زینت‌ها و رفتار و گفتارها باید در خانه و نزد همسر باشد درحالیکه گاه بسیاری از بانوان سعی بر ظاهر کردن زینت‌هایشان دارند و گاهی در این کار سبقت بر یکدیگر می‌گیرند و آنرا با توجیهاتی مانند شیک بودن و آراسته بودن موجه جلوه می‌دهند درحالیکه قرآن امر می‌کند زینت‌های پنهانتان را آشکار نکنید.

 

«… فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون»[5]

«…پس چون به خانه‌‏هايى (كه گفته شد) درآمديد به خویشتن سلام كنيد درودى كه نزد خدا مبارك و خوش است‏خداوند آيات (خود) را اين گونه براى شما بيان مى‏‌كند اميد كه بينديشيد»

 

سلام به خود

 

یکی از معروف‌ها دعا کردن به نزدیکان است. دعا کردن به آنان مانند دعا کردن به خودمان است. قرآن می‌فرماید: زمانی‌که به خانه‌ای وارد شدید بر خودتان سلام کنید این امر بدان معناست که برکت دعا برای دیگران برای شما نیز منظور می‌شود و بازگردانش به شما است.

بسیاری اوقات نزدیکان ما به دعا محتاجند و ما غافل از این امر آنان را مورد دعا قرار نمی‌دهیم و برای دیگران دعا می‌کنیم.

 

دعا در هنگام ناراحتی

 

در ضمن آیه مطلبی تربیتی وجود دارد، بسیاری از اوقات از فرزند خود ناراضی هستیم، در این هنگام عوض آنکه زبان به شکوه و گلایه یا خدایی نکرده نفرین باز کنیم برای او دعا کنیم و بدانیم نفع این کار به خودمان باز می‌گردد.

 

اجرای فرمان خداوند

 

دعا کردن به دیگران اجرای فرمان الهی است به همین جهت هرگز نباید بابت این امر منّت گذاشت.

 

درخواست مستجاب شدن دعا به همراه عافیت و خوشی

 

بعضی تفاسیر می‌گویند: منظور از «مُبَارَكَه» درخواست دوام خیرات است، و منظور از «طَيِّبَه» گوارا و لذت بخش بودن آن است. بسیاری اوقات ما دعا می‌کنیم اما استجابت آن را همراه با راحتی و خوشی و عافیت درخواست نمی‌کنیم درحالیکه باید در هر دعایی عافیت و خوشی را قید کرد و از خداوند درخواست کرد خواسته‌مان را با خوشی و عافیت مستجاب کند.

عالمی به نام سید حسین قاضی از نجف به قم هجرت کردند، ایشان از حیث ظاهری بسیار خوش سیما بودند، بعد از آنکه در قم اقامت کردند خانمی بسیار نازیبا را به عنوان کارگر به خانه خود آوردند و بعد از مدتی ایشان را صیغه کردند و از ایشان فرزنددار شدند، مدتها بعد خانم ایشان هر روز بعد از ظهر در مقابل همگان به ایشان بی‌احترامی می‌کرد و ناسزا می‌گفت. علامه طباطبایی (ره) فرموده بودند: این اتفاق اثر دعای ایشان است، زیرا زمانی که قصد هجرت از نجف را داشتند از امیرالمومنین علیه‌السلام خواسته بودند ایشان را به کمال برساند اما قید عافیت و خیر را منضم به دعایشان نکردند.

 

 

تاریخ جلسه: 98.6.23 ـ جلسه پانزدهم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه نور، آیه 27

[2] کافی (ط – الاسلامیه)، ج 2، ص 234

[3] سوره مبارکه نور، آیه 30

[4] سوره مبارکه نور، آیه 31

[5] سوره مبارکه نور، آیه 61

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *