امر به معروف و نهی از منکر – بخش چهاردهم

مرحوم آیتی نویسنده و اسلام شناس بزرگ معاصر دو فریضه «امر به معروف و نهی از مُنکر» را دو فضیلت فراموش شده می‌داند و یادآور می‌شود که احیای این دو امر فراموش شده به راحتی قابل اجراست.

در نظام خلقت خدای سبحان اولین آمر و به تبع آن پیامبر و حضرات معصومین علیهم‌السلام و مؤمنین آمر به معروف هستند، هر کس باید این واجب دینی را در شمار بالاترین واجبات زندگی خود قرار داده و خود را ملتزم به آن نماید که اگر چنین کند این واجب در جامعه گسترش خواهد یافت.

هر یک از این دو به پایگاه قلبی نیاز دارند، انسان باید حُسن معروف و قُبح مُنکر را قلباً پذیرفته باشد تا خود تارک مُنکر و عامل به معروف باشد.

در جلسات قبل یادآور شدیم که اگر در انتهای رساله عملیه شرایطی برای وجوب «امر به مَعروف و نهی از مُنکر» ذکر شده صرفاً «امر به مَعروف و نهی از مُنکر» «لسانی» است که فرد بخواهد درباره دیگران به این واجب عمل کند، اما در رساله عملیه برای «امر به معروف قلبی و یدی» شرایطی ذکر نشده زیرا وقتی فرد این واجب را برای خود اجرا می‌نماید کسی نمی‌تواند مانع او شود و شرایطی را برایش مقرر نماید.

قبل از آنکه موضوع را ادامه دهیم یکبار دیگر یادآوری می‌کنیم که جنس «امر به معروف و نهی از منکر» محبّت است و کسی قرار نیست در انجام این واجب مطرح شود بلکه آنچه گفته می‌شود و انجام می‌گردد باید پایگاه شرع و عقل داشته باشد. دلیل پرداختن ما به شناخت «امر به معروف و نهی از منکر» آن است که زاویه دید اکثریت مردم بر تعداد محدود و مشخصی از معروف و منکرها متمرکز شده است. گویا به اصطلاح عامیانه ذهن‌ها به روزرسانی نشده و عرصه مُنکرات را وسیع‌تر نمی‌دانند در حالیکه چنانچه قبلاً بیان شد عرصه مُنکرات بسیار گسترده است و مُنکرات فراوانی از مؤمنین و مذهبی‌ها بروز می‌کند که چون شیوه نهی کردن آن را نمی‌دانند از نهی کردنش خودداری می‌نمایند.

روایتی است از امیرالمومنین علیه‌السلام است که می‌فرماید:

«فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ»[1]

 «هرکس به نیکی توصیه کند پشت مؤمنین را تقویت می‌کند»

روایت اشاره دارد به اینکه قوّت و توان مؤمنین در جامعه‌ای که امر به معروف در آن حاکم است بیشتر می‌شود زیرا آشکار شدن معروف زیبای‌های جامعه را جلوه‌گرتر می‌کند و همین امر سبب تقویت مؤمنین می‎گردد. قوی بودن مؤمن بدان معناست که در گوشه گوشه زندگی‌اش در باب معروف عملکرد صحیحی دارد.

حضرت در باب مُنکر در نهج البلاغه می‌فرمایند:

«وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَنَاهَوْا عَنْهُ فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْيِ بَعْدَ التَّنَاهِي»[2]

«ديگران را از منكر نهى كنيد و خود نيز از ارتكاب به آن بپرهيزيد، زيرا مسئوليد اول خود از گناه كناره‏‌گيرى كنيد سپس ديگران را از آن نهى نماييد.»

«تناهی» باب تفاعل است و تفاعل دو طرفه است؛ هم نهی کنید و هم نهی‌پذیر باشید! هر کس گرفتار مُنکری است که باید آن را ترک کند، اگر کسی اهل مُنکر باشد و قصد ترک آن را نداشته باشد در حالیکه دیگران را از مُنکری باز می‌دارد گویا به اصطلاح عامیانه قصد داشته خون را با خون بشوید، در حالیکه پاک کردن خون حتماً به آب تمیز و صاف نیاز دارد حتی آب قلیل هم نمی‌تواند پاک کننده خون باشد.

«نهی از منکر» زمانی اثر خود را بجا می‌گذارد که ناهی، خود نه تنها بر انجام مُنکر اصراری نداشته و آن را انجام ندهد بلکه آراسته به انواع فضائل و نیکی‌ها باشد اگر «نهی از منکر» از چنین فردی شنیده شود به یقین اثر‌گذار خواهد بود، همچنین اگر التزام عملی به معروف داشته باشد و دعوتی از سوی او به معروف صورت گیرد مؤثر واقع می‌شود چنین فردی برای «نهی از منکر» از ابزار جدل و تحقیر استفاده نمی‌کند و چکشی برخورد نمی‌نماید، او چون ابزار صحیح عمل به خوبی‌ها را در دست دارد همین ابزار به وی کمک می‌کند تا در انجام «امر به معروف و نهی از منکر» الگو و اُسوه دیگران گردد.

قرآن در آیه 125سوره نحل به چند ابزار «امر به معروف و نهی از منکر» اشاره می‌کند و  می‌فرماید:

«ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن»

«با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به (شيوه‏‌اى) كه نيكوتر است مجادله نماى»

  1. ابزار حکمت استدلالی و عقلانیت «زیرا امر به معروف و نهی از منکر» ریشه استدلالی و عقلانی دارد.
  2. موعظه حسن، موعظه‌ای از سر رفق و مدارا و محبت.
  3. جدال احسن، بدان معنا که وقتی گفتگویی درباره امری آغاز می‌شود بحث از نقطه‌ای شروع گردد که در آن نقطه آمر و ناهی با هم مشترک باشند زیرا آنچه گفتگو را به جلو می‌برد اشتراک دو طرف است نه افتراق.

 

مصادیق امر به معروف و نهی از مُنکر

 

 نهی؛ بی‌تفاوت بودن نسبت به شنیده‌ها

 

قرآن در آیه 12 سوره مبارکه نور می‌فرماید:

«لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ»

«چرا هنگامى كه (بهتان) را شنيديد مردان و زنان مؤمن گمان نيك به خود نبردند و نگفتند اين بهتانى آشكار است»

آیه از مُنکری سخن می‌گوید که در نگاه بسیاری از مؤمنین مُنکَر محسوب نمی‌شود.

بی‌تفاوتی نسبت به شنیده‌ها مُنکری است که بسیاری از افراد گرفتار آن هستند اما هرگز آن را در شمار مُنکر به حساب نمی‌آورد.

در داستان افک (بهتان)[3] که به زنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت ناموسی داده شد گروهی از مؤمنین سکوت کردند و واکنش صحیحی نشان ندادند، بلکه جریان را شنیدید و بی‌انصافانه برای یکدیگر نقل کردند.

آیه بیان می‌دارد چرا زمانی که تهمت به همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را شنیدید از آنان دفاع نکردید؟ چرا وقتی به آنان نسبت فحشا داده شد در مقابل آن مقاومت ننمودید؟ در حالیکه افراد باید نسبت به یکدیگر مسؤول بوده و از حقوق یکدیگر دفاع کنند. اگر مؤمنین را یک فرد واحد بدانیم هرکس که گرفتار می‌شود گویا عضوی از اعضای آن فرد گرفتار شده است، به عنوان مثال اگر پای کسی درد بگیرد سایر اعضا با آن هم‌دردی می‌کنند زیرا همه به هم مربوط‌اند.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»[4]

هر کدام از شما مسؤول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش می‌دهند بازخواست خواهید شد، هیچ مؤمنی نباید به شنیده‌های خود بدون تحقیق تکیه کند و درباره آن بی‌اطلاع و بدون آگاهی سخن بگوید و یا آنکه در مقابل آن سکوت نماید. اگرمومنی در جمعی حاضر باشد که در آن جمع به مقدسات توهین شود نباید سکوت کند، اگر توانایی مقابله و گفتگو و به کار بردن ابزارهای درست «نهی از منکر» را دارد از مقدسات دفاع نموده و «نهی از منکر» نماید و چنانچه این توانایی را ندارد مجلس را به رسم اعتراض ترک کند.

 اگر یکبار دیگر مطالب را جمع‌بندی کنیم خواهیم گفت آیه به گوینده تهمت اشاره نداشته بلکه به شنونده اشاره می‌کند اینکه تهمت ناروا امری فاحش است جای سخن نیست سخن این است که چرا مؤمنین می‌شنوند و عکس‌العملی نشان نمی‌دهند.

در ادامه همین مطلب  آیه 16 سوره نور چنین می‌فرماید:

«وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ»

«و (گر نه) چرا وقتى آن را شنيديد نگفتيد براى ما سزاوار نيست كه در اين (موضوع) سخن گوييم (خداوندا) تو منزهى اين بهتانى بزرگ است»

چرا مؤمنین وقتی بهتان به زنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را شنیدند آن را برای دیگران واگو کردند و خود رسانه‌ای برای تهمت‌زنندگان شدند و نگفتند ما پخش‌کننده آن نخواهیم بود در حالیکه از بهتان بودن سخن آگاه بودند.

 کاربرد آیه

در روزگار ما چنان است که اگر کلیپ یا پیامکی به ما فرستاده ‌شود و موضوع آن درباره کسی باشد که ما اطلاع کافی و کامل از صحت پیام نداریم باید از ارسال آن به دیگران خودداری نماییم زیرا نسبت به آن مسؤول هستیم. وقتی چنین کلیپی از سوی ما بدون تحقیق به دیگران ارسال می‌شود و بعد معلوم می‌گردد که این کلیپ واقعیت نداشته و یا درباره فرد مورد نظر نبوده اثر اشتباه ما به ما باز می‌گردد و مشکلاتی را در زندگی ما پیش می‌آورد، زیرا دنیا، دنیای انرژی‌هاست چنانچه از سوی من انرژی منفی فرستاده شود به سوی من باز خواهد گشت.

مؤمنین گاهی خود رسانه دشمن می‌شوند و چون پیامی را دریافت می‌کنند بدون اطمینان از محتوای آن پیام آن را ارسال می‌کنند درحالیکه شایسته مؤمن است که ابتدا نسبت به موضوع اطلاع پیدا کند و اگر به صحّت آن یقین نداشت از ارسال آن خودداری کند.

 

 منکر، پخش کردن خطای خوبان

 

آیه 19 سوره مبارکه نور می‌فرماید:

 «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»

«كسانى كه دوست دارند، زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده‏‌اند شيوع پيدا كند براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا(ست كه) مى‌‏داند و شما نمى‌‏دانيد»

گروهی از مردم طالب آن هستند که مؤمنین رسوا و بدنام شوند گاه این رسوایی‌ها اخلاقی و فرهنگی و علمی و … است آنان دوست می‌دارند امور نامناسب در جامعه شیوع یابد.

قرآن می‌گوید: چنین افرادی در آخرت گرفتار عذابی دردناک خواهند شد زیرا خدای سبحان از نیّت‌ آنان خبردار است.

به این آیه می‌توان از دو منظر نگاه کرد اول آنکه چنانچه از سوی مؤمنین پیامی دریافت شود که آن پیام حقیقت نداشته باشد و تکذیب آن  بعد از ارسال پیام معلوم گردد عزت و اعتبار ارسال کننده‌پیام زیر سؤال خواهد رفت.

«عذاب الیم» این گروه عذاب وجدان و عدم آرامش و آسایش و امنیّت آنان در دنیا است چون آنان پخش‌‎کننده زشتی‌ها هستند و انرژی‌های منفی نهفته را آشکار کرده و خون را با خون می‌شویند.

نگاه دیگر: از مفهوم مخالف آیه در می‌آید که اگر بدی‌ها را با خوبی پاک کنیم و اگر توهین به مقدسات را با بیان شریعت حقه پاسخ گوییم انرژی‌های منفی گسترش نمی‌یابد در حالیکه خلاف این در روزگار ما به شدّت خود‌نمایی می‌کند. گروهی به ظاهر مؤمن بر گسترش زشتی‌ها در جامعه تعمّد دارند درحالیکه از آنان توقع می‌رود اگر پیامی را بر خلاف مقدسات شنیدند و یا اگر توهینی به مقدسات شد عالمانه از آن دفاع کنند.

 

منکر، قدرناشناسی

 

«وَلَا يَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُوْلِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»[5]

«آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمی‌دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!»

 آیه از مُنکر قدر ناشناسی سخن می‌گوید که بسیاری از مؤمنین گرفتار آنند. قدر ناشناسی مردم سبب می‌شود که آیه خطاب به صاحبان امتیاز و آنانکه وسعت مالی دارند بگوید نباید اینان قسم بخورند که به ذوی القربی، مساکین و مهاجرین کمک نمی‌کنند و این قَسَم نشان می‌دهد که قدرناشناسی پیشینیان خیرین را از انجام عمل خیر بازداشته و نیکوکاران را از ادامه نیکی منصرف می‌سازند.

قرآن به صاحبان امتیاز می‌گوید شما از خیرات خود دست برندارید و جهالت مردم را نادیده بگیرید.

کاربرد آیه

امروزه که گروهی از افراد برای گذران زندگی خویش مجبور به دریافت وام می‌باشند و وام‌ها باید توسط ضامنی امضاء شود؛ اگر وام گیرنده در پرداخت وام تعلل ورزد و بدهی خود را پرداخت نکند ضامن را از انجام کار خیر باز داشته و او را به ترک معروفی وادار ساخته و یا اگر طالب علمی (شاگرد، دانشجو، طلبه) به جای قدردانی از مربی خویش از ایشان بدگویی کند نه تنها خود را از آموزش و فراگیری محروم ساخته بلکه دیگران را نیز از تلمّذ در محضر وی بی‌نصیب گذاشته است. و یا اگر راننده‌ای پیاده‌ای را سوار ماشین کند و آن شخص کیف پول صاحب ماشین را بدزدد به یقین بار دیگر او از انجام چنین معروفی خودداری می‌کند.

 

مُنکر، ورود به حریم خصوصی دیگران

 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»[6]

«اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد به خانه‏‌هايى كه خانه‏‌هاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد اين براى شما بهتر است باشد كه پند گيريد»

 این مُنکر نیز مانند سایر مُنکرات در چشم بسیاری از مؤمنین مُنکر به حساب نمی‌آید، قرآن می‌گوید: هر گاه وارد حریم خصوصی دیگری شدید چون خانه خود شما نیست اجازه ورود بگیرید. ظاهرآیه جایی برای سخن گفتن ندارد اما کاربرد آیه در زندگی روزمره ما بیش از ورود به خانه و اجازه گرفتن است،

مثلاً چنانچه موبایل دوستی به دست ما می‌رسد و قرار است یک عکس از آلبوم آن را ببینیم اجازه دیدن عکس قبل و بعد را نداریم و یا اگر رمز موبایل اطرافیان را می‌دانیم ورود به فضای موبایل ایشان بدون اجازه، ورود به حریم خصوصی اوست و یا اگر کسی به مهمانی دعوت می‌شود و صاحب خانه وی را به اتاق پذیرایی راهنمایی می‌کند سرزدن به سایر اتاق‌ها بدون اجازه در شمار مصادیق آیه است و یا اگر کسی از کنار منزلی عبور می‌کند و درب آن باز است نگاه کردن به داخل منزل، ورود به حریم خصوصی است و یا اگر دو نفر با یکدیگر سخن می‌گویند نفر سوم بدون اجازه کنار آنان بایستد و از موضوع بحث سؤال ‌کند و یا اگر کتاب یا جزوه‌ایی از کسی دست دیگری باشد (البته نه به صورت امانت، بلکه جا مانده باشد) اجازه ندارد آن را ورق بزند و دل‌نوشته‌های کنار آن را بخواند.

مُنکری که آیه به وضوح به آن اشاره دارد تجسّس کردن است و معروف وارد نشدن بدون اجازه به حریم خصوصی افراد است.

چنین آموز‌ه‌ایی ازسوی قرآن نشان می‌دهد که مؤمنین قابلیت پرورش دارند و می‌دانند ارتباط اجتماعی به حفظ حریم خصوصی دیگران نیاز دارد. مصادیق حریم شکنی بسیار گسترده است از این رو مؤمن باید در حفظ آنان دقّت و توجّه بسیاری داشته باشد.

 

 

تاریخ جلسه: 98.6.22 ـ جلسه چهاردهم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] تصنیف غرر، ص 332

[2] نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص 153

 [3] این واقعه در سال ۵ هجری قمری در مدینه به وقوع پیوست که گروهی از مردم به یکی از مسلمانان که بنابر روایت  مشهور، عایشه همسر رسول خدا(ص) بود، تهمت فحشاء زدند. خداوند در این آیات، مردم را به دلیل تهمت زدن و دامن زدن به شایعات سرزنش کرده است. بر اساس روایت دیگری که در منابع شیعی نقل شده است، فردی که به او تهمت زده شده ماریه قبطیه همسر دیگر پیامبر(ص) و مادر ابراهیم بوده است.

[4] إرشاد القلوب، جلد1، صفحه 184

[5] سوره مبارکه نور، آیه 22

[6] سوره مبارکه نور، آیه 27

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *