مصادیق امر به معروف و نهی از مُنکَر
«وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا»[1]
«و كسانىاند كه گواهى دروغ نمىدهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مىگذرند»
قرآن کریم میفرماید: از «زور» بپرهیزید. برای «زور» چند معنی بیان شده است.
مُنکَر؛ شهادت دروغ
یکی از معانی (الزور) کذب است. شهادت دروغ یکی از مُنکَرات است.
قرآن کریم میفرماید: از خصوصیات بندگان خاص خدای سبحان گواهی دروغ ندادن است (و طبق برخی تفاسیر حاضر نشدن در مجالس دروغ، زیرا چنین حضوری نوعی تایید محسوب می شود).
تایید کننده دروغ نباشیم
یکی از مصادیق دروغ آن است که آنچه حقیقتش نزد ما تایید نشده برای دیگران بازگو کنیم. این امر در ارتباط با فضای مجازی بسیار اتفاق میافتد، بارها شده پیامی برای ما آمده و ما بیآنکه به صدق و راستی آن یقین پیدا کنیم آنرا برای دیگران فرستادیم یا نزد آنان بازگو کردیم، غافل از آنکه با این کار دروغی را تایید کردهایم.
کلام غیر مستند
یکی دیگر از مصادیق دروغ، زمانی است که کلام بدون نقل صحیح و غیر مستند بیان میشود و تاثیر این شنیدن به سرعت وارد قلب میشود و قلب را نیز متاثر میکند.
مُنکَر؛ تعریف از خود
یکی دیگر از مُنکَرات و مصادیق دروغ تعریفهای ناصحیحی است که خودمان نسبت به خود داشتهایم و افعال مثبت خود را تمجید میکنیم درحالیکه فاعل همه آنها خدای سبحان است و ما تنها نقش بازیگر را داریم. گرچه حُبِّ تعریف امری طبیعی است ولی قرآن کریم از آن نهی کرده و میفرماید:
«فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ»[2]
«خودستایی نکنید»
مُنکَر؛ ذکر دنیا
یکی دیگر از مُنکَرات مجالسی است که محوریّت آن با امور مادی و دنیوی است و یا فخرفروشی در آن به چشم میخورد. این مجالس نه تنها خود مُنکَر محسوب میشود که حضور در آن نیز مُنکَر است و تایید مُنکَر به شمار میرود.
مُنکَر، تعاریف نابجا
یکی دیگر از معانی «زور» باطل است. بنا بر این معنا یکی از مصادیق باطل و یکی دیگر از مُنکَرات تعریفهای نابجا و ناصحیح و فرهنگسازی ناصحیح است، به عنوان مثال خانمی میگفت: شبها مسئولیت شستن ظروف با همسر من است و من به اذکار شبانهام مشغول میشوم، بیان این کار فرهنگسازی نادرست است.
مثال دیگر: خانمی حدود هفتاد سال سن داشت و میگفت من خواستگاران بسیاری داشتم و رد کردم؛ گفتن این چنین حرفهایی و گوش دادن آن هریک جداگانه مُنکَر محسوب میشود و باید خود را از آن منع کرد.
معروف؛ تکریم خود
حال به بیان معروفی بپردازیم. یکی از معروفها تکریم خویشتن است. تکریم خود به زیاد خوردن و خوب خوابیدن و … نیست، بلکه یکی از مصادیق آن توجه کردن و پرداختن به امور نافع و باقی و امتناع از امور فانی است.
معروف؛ گذر از امور فانی
یکی دیگر از معروفها گذر کردن از امور فانی و غیر نافع است. آنچه که نه منفعت دنیوی دارد و نه منفعت اخروی معروف محسوب نمیشود، به عنوان مثال غصه خوردن بابت مشکلات نه هیچ نفع دنیوی دارد و نه هیچ اجر و ثوابی، به همین جهت باید از آن دوری کرد و تنها زمانی نافع است که سبب دوراندیشی شود تا اشتباهی تکرار نشود و تجربه تلخ مرور نگردد.
معروف؛ حد ضرورت
یکی دیگر از معروفها قناعتکردن و بهرهبردن از مادیات در حد ضرورت است. بعضی از افراد بیش از حد گرفتار مادیات شده و علی الدوام به آنچه از مادیات ندارند فکر میکنند، بابت فقدان آن محزون میشوند و مرتکب لغو میشوند.
********
«وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»[3]
«و كسانىاند كه مىگويند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان (ما) باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان»
معروف؛ شناخت قابلیتها
یکی از مُنکَرات این است که انسان خود را تحقیر کند و خطاها و اشتباهات خود را ناچیز انگارد و در مقابل یکی از معروفها شناخت صحیح نسبت به خود است، هریک از ما اگر خود را به خوبی بشناسیم میدانیم خدای سبحان قابلیتی به ما عطا کرده که به قدری مورد تایید باشیم که متقین به ما اقتدا کنند و ما اُسوه آنان در خیرات و کمالات باشیم به همین جهت یکایک ما باید به قدری بر اعمال و رفتار و افکارمان نظارت کنیم که این قابلیت را داشته باشیم.
با نگاهی دیگر معروف این است که شناخت صحیحی از خود داشته باشیم و شناخت صحیح این است که بدانیم میتوانیم تا قیامت منشا بسیاری از خیرات باشیم و مُنکَر این است که گرفتار ذلتنفس و حقارت شویم و برای خودمان هیچ موجودیتی قائل نباشیم و به تبع درخواست صحیحی از خدای سبحان نداشته باشیم.
در ادعیه بعضی درخواستها به صورت شخصی عنوان شده و بعضی درخواستها به صورت جمعی، درخواستهایی که به صورت جمعی بیان میکنیم به این معناست که گرفتار خود کمبینی نباشیم و بدانیم چنان وسعت وجودی داریم که میتوانیم سفره دعایمان را به حدی وسیع کنیم که همگان را در آن جای دهیم.
معروف؛ سبقت در خیرات
یکی دیگر از معروفها پیشتازی در خیرات و افعال مثبت است.
قرآن کریم میفرماید:
« قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى…» [4]
زمانیکه میخواهید حرکت مثبتی را شروع کنید، (و یقین به درستی آن کار دارید) سعی کنید در زمره سابقین باشید و منتظر نباشید دیگران آغاز کننده آن کار باشند و شما دنبالهروی آنان باشید، بلکه حتی به تنهایی یا دو نفره یا سه نفره آنرا آغاز کنید.
********
«قَالُوا سَوَاء عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ»[5]
«گفتند خواه اندرز دهى و خواه از اندرزدهندگان نباشى براى ما يكسان است»
مُنکَر؛ تاثیر نگرفتن از موعظهها
یکی از مُنکَرات این است که خود را متاثر از شنیدن یا نشنیدن ندانیم به این معنا که موعظه تفاوت و تاثیری در ما ایجاد نکند، و برایمان تفاوتی نداشته باشد در محضر قرآن قرار بگیریم یا نگیریم، در سفره علم حاضر بشویم یا نشویم، در مجالس اباعبدالله علیهالسلام شرکت کنیم یا نکنیم و همچنان به رفتار و گفتار گذشتهامان عمل کنیم و خطا و اشتباهاتمان را تکرار کنیم، به عنوان مثال قبلاً اهل تجسس بودیم و یا به راحتی غیبت میکردیم .. بعد از آموختن و حضور در مجالس علم نیز آنرا تکرار کنیم.
منکر دیگر این است که دیگران را غیر قابل اصلاح بدانیم و به آنان این امر را متذکر بشویم، به عنوان مثال بگوییم چون متولد فلان ماه هستی فلان اخلاق را داری.
تاریخ جلسه: 98.6.25 ـ جلسه هفدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه فرقان، آیه 72
[2] سوره مبارکه نجم، آیه 32
[3] سوره مبارکه فرقان، آیه 74
[4] سوره مبارکه سبا، آیه 46
[5] سوره مبارکه شعراء، آیه136