تربیت چیست؟
تربیت به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه و درونی انسان است.
تربیت رفع موانع است تا استعدادهای باطنی به فعلیت درآید.
تربیت شکوفا شدن است نه شکوفا کردن.
تربیت تغییر دادن افراد نیست تغییر یافتن آنان است.
تربیت فراهم کردن زمینههای رشد انسان است.
تربیت بروز جلوه خلیفة اللهی انسان است.
تربیت جانشینی پیامبران در نقش مذکر بودن است .
تربیت اظهار هویت ناشناخته انسان است؛ هویتی که تاکنون براو ناشناخته بود و به واسطه تربیت نمودار می گردد.
سوره مبارکه بقره، آیه 143
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»
«و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبلهاى را كه [چندى] بر آن بودى مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مىكند از آن كس كه از عقيده خود برمىگردد بازشناسيم هر چند [اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت[شان] كرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند؛ زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است »
امت میانه
یکی از خصایص انسان تربیت یافته اعتدال است. قرآن کریم میفرماید ما شما را امت میانه قرار دادیم، امتی که اعتدال پیشه میکنند و گرفتار افراط تفریط نمیشوند.
اعتدال، اصل اخلاقیات است
مرحوم نراقی در کتاب معراج السعاده معتقدند اصل اخلاق اعتدال است، خواه اعتدال در شهوت باشد یا غضب یا … . اعتدال سبب میشود نظر انسان برای دیگران صایب باشد و گواهی او اعتبار یابد.
اصل اخلاق اعتدال و پرهیز از هرگونه افراط و تفریطی است، قرآن کریم میفرماید ما شما را در مسیر اعتدال قرار دادیم، بنابراین اعتدال حقیقت انسان تربیت یافته است، عنصر و ماده اصلی تربیت اعتدال است چه اعتدال در غضب و چه اعتدال در شهوت و قوه واهمه و فکر، سپس در ادامه میفرماید اگر معتدل باشید نظرات شما به عنوان گواه صایب است. عبارت « عَلَى النَّاسِ» بیانگر آن است که افراد معتدل ذوب در دیگران نیستند و فکرشان بر دیگران تسلط دارد.
گرایش فطری به اعتدال
اعتدال موهبتی الهی است که خداوند در انسان قرار داده است به همین جهت انسان فطرتاً به علم و عمل گرایش دارد تا حدی که حتی در زمان کهولت نیز مایل به علم آموزی و عمل است. در حقیقت شاکله اعتدال تعادل در علم و عمل است. انسان معتدل نه فقط اهل علم است و نه فقط اهل عمل بلکه از علم و عمل توامان بهرهمند است.
پرداختن به ظاهر و باطن
در تربیت صحیح هم به ظاهر عمل پرداخته میشود و هم به باطن آن. آنکس که بیشتر به باطن عمل توجه میکند و به ظاهر آن اعتنا ندارد یا برعکس، از تربیت کافی برخوردار نیست به عنوان مثال به همان میزان که حضور قلب در نماز حائز اهمیت است کیفیت نماز نیز مهم است.
سوره مبارکه بقره، آیه 154
«وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ»
«وكسانى را كه در راه خدا كشته مىشوند مرده نخوانيد بلكه زندهاند ولى شما نمىدانيد»
نگاه دقیق
زمانی که خدا ما را پرورش میدهد دید صحیح در اختیار ما میدهد. فرزندانی که در خانواده تحت پرورش صحیحی قرار گرفته و مسائل به درستی برای آنها تبیین گردیده است، فکری فعال و دیدی صحیح نسبت به مسائل دارند. در پرورش صحیح اگر خدای سبحان افراد را به اموری امر و یا از امور دیگر نهی میکند در ضمن آن اوامر یا نواهی دلیل را بیان میکند، البته ممکن است دلایل رسماً مطرح نشده است و به صورت پنهانی باشد.
در این آیه خدای سبحان نمیفرماید به کسی که کشته شده است مرده نگویید بلکه میفرماید به کسی که در راه خدا کشته شده مرده نگویید (خدا دارد پرورشتان میدهد) او زنده است شما دقت نظر ندارید، اگر ریزبین باشید زنده بودن او را میفهمید، اگر دقیق نگاه کنید زنده بودن او را میفهمید، در تربیت وقتی میگویند به شهید در راه خدا مرده نگو دلیلش این است که در مسیر حق بوده است، در مسیر حق پدیدهای به نام مرگ منفور وجود ، وقتی انسان در مسیر است فقط زندگی است.
نیم جان بستاند و صد جان دهد
آنچه در وهم تو ناید آن دهد
این شهید جانش را برای خدا داده است نکند بگویی مرده است، زنده است، جنس زندگیاش را شما نمیفهمید، حیاتی را که او دارد دقت خاص می خواهد.
رو مجرد شو مجرد را ببین
دیدن هرچیز را شرط است این
تو ذرهای خودت از عالم ماده جدا شو میفهمی او چقدر زنده است، میفهمی شهید چطور زنده است و دستش باز است و برایت نظر دارد.
تربیت به فعلیت رسیدن کمالات باطنی است؛ یعنی خدا در درون ما این بذر را کاشته که شهید در راه خدا زنده است، اگر به ما میگوید نگو شهید مرده است یعنی در مقابل آنچه در باطن تو کاشته شده قیام و مخالفت نکن، خودت هم میفهمی زنده است و خودت توانمندی شهید را میبینی، توانمندی یک شهید با هزاران آدم زنده قابل قیاس نیست.
ما در تهران کم فساد نداریم ولی هر روز ناخودآگاه اسم شهدا را به نام میآوریم؛ بزرگراه همت، چمران و …، حتی اسم شهدا هم دفع عذاب میکند در حالی که ما اصلا حواسمان نیست.
«لاَّ تَشْعُرُونَ» شما دقت نظر لازم را ندارید خیلی گرفتار ماده شدید که نمیفهمید آنها زنده هستند آنها به شما میگویند شما مردید، واقعیتش هم همین است، « إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ»[1].
شهید زنده است مرده نیست، در رأس شهدا وجود مقدس اباعبدلله علیه السلام است و شهدایی که صد بار روزانه کنار ارباب به آنها سلام میدهیم، آنها را زنده حساب میکنیم و به ایشان سلام میدهیم وگرنه به مرده که سلام نمی دهند.
سوره مبارکه بقره، آیه 155
«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»
«و قطعا شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماييم و مژده ده شكيبايان را »
آزمون
تربیت صحیح باید همراه با آزمون باشد تا کمالات و توانمندیهای باطنی فرد نمودار گردد. خدای سبحان نمیفرماید شما را مورد ابتلا قرار میدهیم تا عاجزان و مدعیان شما معلوم گردد بلکه میفرماید شما را میآزماییم و به صابران بشارت باد. سخن از صبری که در آینده ایجاد می شود نیست بلکه خداوند به صبری که اکنون در این افراد وجود دارد اشاره میکند و بابت چنین صبری ایشان را بشارت میدهد.
عرصه ظهور استعدادها
خدای حکیم کسی را مورد آزمایش قرار میدهد که به تاب و توان او برای تحمل آزمایش یقین داشته باشد و امتحان عرصهای برای ظهور استعدادهای اوست. همانطور که بلاتشبیه کسی در آزمون دکترا شرکت میکند که از سوادی بسیار بالایی برخوردار باشد نه آنکه تحصیلات او بسیار ابتدایی و اولیه باشد.
سوره مبارکه بقره، آیه 156
«الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»
«همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مىگويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم»
اثر گفتار بر استعدادهای باطنی
گفتارهای ما میتواند استعدادهایمان را آشکار کند یا از بین ببرد. آنکس که از تربیت صحیحی برخوردار است در بحبوحه های زندگی هرگز گفتار نامناسبی بر زبان نمیآورد.
خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید صابرین کسانی هستند که هر زمان گرفتار مصیبتی شوند میگویند «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ» همچنانکه حضرت زینب سلاماللهعلیها در روز عاشورا فرمودند«و الله ما رایت الا جمیلا».
انسان تربیت یافته میداند اگر مصلحت الهی اقتضا بر سلب نعمتی کند نعمتی دیگر را جایگزین میکند و (ربوبیت و رحمت) خود را به بنده عطا میکند.
سوره مبارکه بقره، آیه 157
«أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ »
«بر ايشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهيافتگان [هم] خود ايشانند»
تشویق الهی
در ادامه آیه سابق، خدای سبحان مربوبین را علی الدوام مورد درود خود قرار میدهد و آنان را تطهیر میکند و از رشد و کمال خاصی برخوردار مینماید و میفرماید من دائماً بر افراد پرورش یافتهی خود درود میفرستم. خدا اینها را مقاوم تربیت کرده است و دائماً بر ایشان درود میفرستد. زمانی که خدا بندهای را تربیت کند او را تطهیر کرده و کمالات خاصی برای او درنظر میگیرد.
افرادی که اهل صبر نیستند، در مشکلات جزع و فزع دارند و گفتارشان نامناسب و رفتارشان مطابق شریعت نمیباشد، چنین افرادی خود را از تربیت محروم کرده و استعداد صبر و مقاومت را در درون خویش دفن کرده و به ظهور نمیرسانند.
به میزانی که افراد در بحرانها صبور و مقاوم باشند بازگردان آن به خود آنها میباشد و و دائماً الطاف الهی را بیش از پیش ادراک میکنند.
تاریخ جلسه : 98/8/20 ـ جلسه 9
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 64