مدیریت بحران ـ بخش پنجم

مقدمه

 

در زندگی، ناخواسته بحران‌های مختلفی پیش می‌آید؛ اما به انسان قدرت ادارۀ این بحران داده شده است، او می‌تواند به نحوی این بحران‌ها را مدیریت کند که اختلالی در گفتار و رفتار او مشاهده نشود و یا آسیبی به دیگران از طریق او وارد نشود و در نهایت با وجود بحران‌ها سِیر سالمی داشته باشد.

 

مدیریت در هنگام بحران

 

1.دیدن الطاف الهی

 

«وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّوگنَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا»[1]

«اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از كافران قصد آن داشتند كه تو را گمراه كنند؛ ولى آنان جز خود را گمراه نكنند و هيچ زيانى به تو نرسانند. و خدا بر تو كتاب و حكمت نازل كرد و چيزهايى به تو آموخت كه از اين پيش نمى‌دانسته‌اى و خدا لطف بزرگ خود را بر تو ارزانى داشت.»

خدای سبحان مستقیماً به پیامبرش خطاب می‌کند که اگر فضل و رحمت من نبود قطعاً طایفه‌ای از مشرکین و اهل کتاب تصمیم به انحراف تو داشتند؛ یعنی ای پیامبر! برای تو هم امکان وقوع بحران وجود دارد. برای تو هم امکان این که دیگران نقشه‌ای بر علیه تو بکِشند تا اختلالی در جایگاهت ایجاد کنند، ممکن بود؛ اما آن چیزی که عبور از این بحران را برای تو سهل می‌کند، فضل و رحمت خداوند است.

گاه انسان­ هنگام مواجهه با بحران و چالش‌ها، خود را بدون حامی و پشتیبان احساس می‌کند و همۀ درهای ارسال خیر، برکت و رحمت را به روی خود مسدود می‌بیند؛ اما از طرف دیگر، یقین دارد که علی‌رغم گرفتاری‌ها، سختی‌ها و موانعی که سر راه او وجود دارد، لطف و کمال خاصی از سوی خدای سبحان، پشتیبانِ اوست که آن فضل و رحمت، اجازه نمی‌دهد که او در بحران‌ها حبس و اسیر شود. باید باور داشته باشیم که عبور از بحران در زندگی انسان با توجه به الطاف  فراوان حق و کمالاتی که برای انسان در نظر گرفته شده است، با سهولت محقق می‌شود.

یکی از مهم‌ترین اموری که در بحث مدیریت بحران باید در نظر داشت آن است که مؤمن در شرایط اضطراریِ زندگی، اعتمادش بر لطف و مرحمت ویژه­‌ای است که خدای سبحان برای او در نظر گرفته است. لطف و مرحمتی که اضافه بر شرایط معمولِ زندگی اوست؛ به همین جهت در مواجهه با بحران، به جای نگرانی و اعتماد بر تدابیر خود، به رحمت خاص حق و افاضۀ فیض عجیب خدای سبحان اعتماد می‌کند؛ این اعتماد به او آرامش می‌بخشد که باعث عبور باسهولت از بحران خواهد شد.

 

2.یادآوری الطاف الهی در بحران­های سابق

 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»[2]

«اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از نعمتى كه خدا به شما ارزانى داشته است ياد كنيد: آنگاه كه گروهى قصد آن كردند تا بر شما دست يابند و خدا دست آنان را از شما كوتاه كرد. از خدا بترسيد. و مؤمنانى بر خدا توكل مى‌كنند.»

هنگامی که در بحران جدیدی واقع می­‌شویم و با چالش دیگری روبرو هستیم، باید در ذهن خودمان تورّقی نسبت به گرفتاری‌های سابق زندگی‌مان داشته باشیم و بحران­‌های گذشته را مرور کنیم. در آن هنگام متوجه خواهیم شد که در گرفتاری­های سابق خداوند حامی ما بوده و هیچ وقت ما را به حال خود رها نکرده است. در بحران‌های سابق، نه تنها خدای سبحان مانع از تسلط شیطان بر ما شده بود، بلکه امدادهای خاصی را از جانب او دریافت کردیم. با این بازبینی متوجه می­‌شویم که این گرفتاری گرچه شکلی متفاوت دارد؛ اما همانند گرفتاری‌های سابق است. خداییِ خدا، در همۀ گرفتاری‌ها یکسان جلوه‌گر می‌شود و خدا بنده را با گرفتاری رها نمی‌کند.

گروه زیادی می‌خواستند مؤمنان را تحت تأثیر قرار دهند و آنها را افسرده و شکست خورده قلمداد کنند. قصد آنها این بود که امدادهای الهی را از ذهن مؤمنان محو کنند؛ اما «فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ»«خدا دست آنان را از شما كوتاه كرد.» خدای سبحان به آن‌ها اجازۀ ورود افکار و رفتار نادرست را نداد. خداوند اجازه نداد بر مؤمنان دلسردی، افسردگی و ناامیدی حاکم شود و به موقع قدرت خود را در کمال اقتدار نشان داد.

 

ورود الطاف الهی در بحران

 

راهکار مدیریت بحران، نادیده نگرفتن لطف خدا در گرفتاری­هاست. باید به خود یادآوری کنیم که گرفتاری­‌های جدید از جنس همان گرفتاری‌های سابق است، گرچه در شکل دیگری عرضه می‌شود و همان‌طور که در گرفتاری‌های سابق، امدادهای غیبی در زندگی ما وارد شده بود، در این گرفتاری هم وارد می‌شود. برای مثال، گاه پیش می‌­آید که ما در یک گرفتاری به نحوی مقاومت کردیم که خودمان تعجب می‌کنیم که چطور توانستیم آنقدر مقاوم باشیم! مثلا فکر و تصمیم صحیحی گرفتیم یا رفتار و برخورد درستی انجام دادیم. خدای سبحان، قدرت عجیب و شگرفی به انسان می‌دهد و عجز را از ا او مرتفع می‌کند:«فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ».

نکتۀ کلیدی این آیه عبارتِ «وَاتَّقُواْ اللّهَ» است؛ یعنی «پرهیز از نادیده‌ گرفتن الطاف الهی در گرفتاری‌ها»، «پرهیز از بی‌توجهی به قدرت خدای سبحان»،«پرهیز از اعتماد نکردن به خدا». اگر این پرهیزها در زندگی فردِ گرفتار مشاهده شود، از بحران پیش آمده به سلامت عبور خواهد کرد.

 

3.مقابله به مثل نکردن

 

خداوند با اشاره به داستان هابیل و قابیل، می­فرماید:

«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»[3]

«و داستان راستين دو پسر آدم را بر ايشان بخوان، آنگاه كه قربانى كردند. از يكيشان پذيرفته آمد و از ديگرى پذيرفته نشد. گفت: تو را مى‌كشم. گفت: خدا قربانى پرهيزگاران را مى‌پذيرد.»

 

«لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لَأَقْتُلَكَ إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ»[4]

«اگر تو بر من دست گشايى و مرا بكشى، من بر تو دست نگشايم كه تو را بكشم. من از خدا كه پروردگار جهانيان است مى‌ترسم.»

در بحران‌ها از مقابله به مثل پرهیز کنیم. اولین اقدام در بحران آن است که مثل طرف مقابل ‌رفتار نکنیم. اگر کسی خواست به آبرو، مال یا حتی توان ما تعرض کند و قصد و تصمیم جدی بر صدمه زدن بر ما دارد، راه حل این است که ما از مقابله به مثل با او پرهیز کنیم. باور کنیم که این، یک صحنۀ آزمون است و اگر آن فرد نمرۀ نامناسبی آورده است، قرار نیست ما هم نمرۀ نامناسب بیاوریم. باید عزم جزم داشته باشیم برای این که شخصیت سالم خودمان را حفظ کنیم.

 

 سعۀ صدر

 

اگر طرفِ مقابل ما را تهدید مالی و جانی می‌کند یا تصمیم به رسوا کردن و شماتت ما دارد و یا به هر نوعی قصد آزار روانیِ ما را دارد، به ذهن‌مان اجازه ندهیم بر ما تأثیر بگذارد. سعۀ صدر داشتن و دعا کردن به جای مقابله به مثل در هنگام گرفتاری از راهکارهای مدیریت بحران است. در این آیه مشاهده می­کنیم که هابیل به قابیل می‌گوید: «لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لَأَقْتُلَكَ»؛ به عبارتی می­توان گفت که صرف عملکرد کافی نیست، بلکه انسان باید بازگو و بیان هم داشته باشد؛ زیرا وقتی ما حرفی را می‌زنیم، آن را می‌شنویم و این شنیدن مجدد برای ما باور قلبی ایجاد می‌کند. به عبارتی دیگر، ما دائم به خودمان یادآوری می‌کنیم که هر کس، هرچه قدر به ما صدمه وارد ‌کند، قرار نیست ما مانند او شویم.

 

4. یادآوری الطاف الهی

 

در بحران‌ها، الطافی که خداوند نصیب­مان کرده است را یادآور شویم. باور کنیم که در پشتِ پردۀ هر بحران، لطف عظیمی از جانب خدای سبحان نهفته است. ممکن است ما در بحران­ها آسیب جدی ببینیم؛ اما این آسیب، بعد از آن لطفِ خداوند است. باور کنیم که این آسیب، موقتی است اما آن لطف عظیم خدا، ماندگار خواهد بود. همانطور که در این آیه می‌­بینیم خداوند ابتدا هدیۀ هابیل را پذیرفت که این لطفِ عظیمی است.

بنابراین قبل از اینکه تحت تأثیر بحران قرار بگیریم، باید لطف عظیم خدا را مشاهده کنیم. همانگونه که همیشه در مصیبت‌ها معتقدیم: «خدا در هر مصیبتی صبرش را می‌دهد». در بحران‌ها باور کنیم که ابتدا هدیه‌ای به ما داده شده است. خدا ابتدا هدیه را داده است و سپس ظاهراً آسیبی هم وارد می‌شود. علاوه بر این، دادۀ الهی ماندگار و آسیب وارده، موقتی است. در بحران‌ها باور کنیم که خدا قبل از بحران، ظرفِ قبول این بحران را به ما  بخشیده و سعۀ وجودی نصیب ما کرده است. ابتدا خدا آمادگی لازم برای مواجهه با بحران را به بندۀ مؤمنش عطا می‌کند،سپس او را با بحران مواجه می‌سازد.

 

5.دائم‌الحضور بودن در محضر مربی

 

یکی از راهکارهای مدیریت بحران آن است که انسان خود را در حضور مربّی ببیند، در این صورت است که از صادر شدن هرگونه گفتار یا رفتار ناخوشایند در محضر مربّی نگران است: «إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ».   که مبادا از زبان  او ناشُکری خارج شود، یا بی‌مِهری نسبت به بندگان خدا صورت گیرد و رفتارش خلاف تقوا باشد!

 

خوف سازنده

 

یکی دیگر از عوامل ادارۀ بحران، خوفی است که بر فرد مصیبت­زده باید وارد شود که این خوف، خوفِ سازنده­ای است نه سوزنده. این خوف او را وادار می‌کند مراقبۀ جدی نسبت به رفتار و گفتار خود داشته باشد. در بحران‌ها یک جمله، خیلی مشکلات را حادتر و سخت‌تر می‌کند؛ اما وقتی انسان مراقبه داشته باشد و دائم خود را در محضر خدا ببیند، از هر عمل یا گفتاری که به بندگیِ او در محضر حق آسیب وارد کند، پرهیز دارد.

 

6. گذرا دانستن گرفتاری

 

«وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ»[5]

«اگر خدا به تو محنتى برساند، هيچ‌كس جز او دفعش نتواند كرد.»

گرفتاری‌ها را گذرا و ناپایدار ببینیم. این مفهوم را از کلمۀ «مسّ» به معنای «عمیق نبودن» می­توان دریافت. نگاهمان در گرفتاری‌ها باید این گونه باشد که خیلی سطحی و گذرا هستند؛ یعنی به اصطلاح از کاه، کوه نسازیم. گرفتاری‌ها ناچیز هستند. همۀ گرفتاری‌های دنیوی نسبت به گرفتاری‌های اخروی بسیار ناچیز است. گرفتاری‌های اخروی، آتش افروختۀ خداست: «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَة»[6]؛ یعنی عمق وجود انسان را می‌سوزاند. وقتی ما گذرابودن بودن گرفتاری دنیا را می‌بینیم، فقط از خدا می‌خواهیم که ما را به سلامت عبور دهد. در مشکلات نگرش‌مان این باشد که، این مشکل نسبت به مشکلات افراد دیگر ناچیز است.

 

این نیز بگذرد!

 

کلمۀ «ضُرٍّ»، با تنوین آمده است و یکی از معانی تنوین در زبان عرب تقلیل است، یعنی گرفتاری­ها را قلیل حساب کنید. گرفتاری­ها را سخت، حاد و عجیب ندانید. گرفتاریِ سخت و عجیب، گرفتاریِ پایداری است که گریبانگیر بی‌دین‌ها در دنیاست. گرفتاری‌های دنیا برای مؤمنین،خط پایان دارد. هرچقدر هم دردناک باشد گذراست.

 

 

6. زیبادیدن گرفتاری

 

شیوۀ دیگر مدیریت بحران که از این آیه مشاهده می­‌شود و شاید دردناک باشد این است که اصلا گرفتاری‌ها را خدا پیش آورده است. خدای رئوف، کریم، رحیم و قادر این گرفتاری را برای ما پیش آورده است؛ زیرا قطعاً در مسیر رشد من این گرفتاری لازم بوده است. اگر دین‌باوری قوی داریم، از طریق این گرفتاری اعتقادات دینی ما رشد می‌کند و ثمر می‌دهد. امیرالمؤمنین می­فرماید:

«الْبَلَاء لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ دَرَجَةٌ»[7]

«بلا براى ستمگر تأديب (تنبيه) است و براى مؤمن آزمايش و براى پيامبران ترفيع درجه و براى اوليا تكريم است.»

اگر گاهی در زندگی کم گذاشتیم و کم‌کاری کرده­‌ایم، خدا از طریق گرفتاری­ها، ما را تأدیب می‌کند. وقتی با این دید به گرفتاری نگاه کنیم در می‌یابیم که برای پرورش ما لازم بوده است و  نشانۀ  بی­مِهری خدای سبحان نیست. ممکن است جایی دچار کم‌کاری یا غفلت شده‌ایم؛ اما خدای سبحان از طریقِ این گرفتاری، حجلۀ وصلی برای ما فراهم کرده است که در این زمان ارتباط ما با او تقویت شود.

ممکن است گفته شود ما معتقدیم گرفتاری‌ها بازگردان عمل خودِ ماست، چرا در اینجا می‌گوییم گرفتاری را خدا ایجاد کرده است؟ در پاسخ اشاره می‌کنیم:خداوند خواسته است بازگردانِ عملم به من بازگردد. او این تدبیر را در جهت تربیت من انجام داده است که من با بازگردانِ عمل خودم مواجه شوم؛ بنابراین به جای این که نگاه نازیبا داشته باشیم و به جای اعتراض، نگاهمان این گونه باشد که: «خدایا تو من را در این کورۀ آتش قرار دادی و می‌خواستی حجلۀ وصلی برای من ایجاد کنی تا من به رشدی برسم و قربی حاصل کنم.» گرفتاری در نگاه سطحی نازیباست؛ اما در نگاه عمیق، نهایت لطف خدا به بنده است.

 

7.استمداد از قادر مطلق

 

راه ‌کار دیگری که از این آیه برای مدیریت بحران آموزش می­گیریم این است که در گرفتاری­ها به جای مراجعه به دیگران  و استمداد از آن‌ها، باید به همان فردی مراجعه کنیم که این حجلۀ وصل را برای ما فراهم کرده است. فقط به او پناهنده شویم و به اسباب مختلف برای رفع گرفتاری اعتماد نکنیم؛ زیرا فقط او گرفتاری را مرتفع می‌کند. وقتی بحران به درستی مدیریت می­شود که فرد موحد باشد. در گرفتاری­ها مشرک نشویم و دیگران را به عنوان سبب مستقل نشناسیم تا از آنها انتظار امداد و حمایت داشته باشیم.

راهکار دیگر مقابله با بحران موحد بودن است. اگر قبل از گرفتاری موحد بوده­ام و حالا به سبب این گرفتاری، وسوسه می­شوم که به دیگران برای رفع گرفتاری مراجعه کنم باید بدانم که با این مراجعه، گرفتاری تشدید می­شود. برای جلوگیری از تشدید گرفتاری باید به تقویت توحید، اقدام کنیم و تمام توجه ما به حق باشد.

 

پرده‌برداری از باطن بحران

 

گاهی اوقات قرار نیست گرفتاری رفع شود، بلکه قرار است باقی بماند تا فرد با آن، پرورش پیدا کند؛ اما لطف خدا اقتضا می‌کند پشت پردۀ گرفتاری  برای  او نمایان شود. خدا از باطنِ این گرفتاری برای ما پرده‌برداری می‌کند که به واسطۀ آن چه خطرات بیشتری را مرتفع کرده است.

پشت پردۀ این گرفتاری یا انس با خداست یا موجب رشد اخلاقیات برتر است، یا موجب استحکام اعتقادات می‌شود، یا نعیمِ جاودانه‌ای است که خدای سبحان برای این فرد تدارک دیده است.

چه بسا وقتی باطن گرفتاری را نشان ‌دهند، شما نمی‌خواهید مرتفع شود و می‌گویید: «اگر واقعا پشت پرده‌اش اینقدر لذت‌بخش است پس خدایا! فقط به من صبر بده که بتوانم در این گرفتاری خوب مدیریت داشته باشم.»

 

8.سرزنش نکردن خود

 

«وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ»[8]

«پيامبرانى را هم كه پيش از تو بودند تكذيب كردند؛ ولى آنها بر آن تكذيب و آزار صبر كردند تا يارى ما فرا رسيد. و سخنان خدا را تغييردهنده‌اى نيست و هر آينه پاره‌اى از اخبار پيامبران بر تو نازل شده است.»

خداوند در این آیه به پیغمبر می­‌فرماید: «پیامبرانِ قبل از تو هم تکذیب شدند؛ اما صبوری کردند. آن‌ها نیز اذیت شدند؛ اما در نهایت نصرت ما بر آنها وارد شد.»

گاهی در گرفتاری دچار خودسرزنشی می­‌شویم. مثلا گمان می­کنیم به علت افراط یا تفریط بوده است که دچار گرفتاری شده­ایم. این خودسرزنشی ما را دچار بیماری­های روانی می‌کند  و آسیب جدی به زندگی ما وارد می­شود؛ اما وقتی به قرآن مراجعه می­‌کنیم می‌یابیم که گاهی اوقات خوبان روزگار هم گرفتاری‌های عجیبی داشتند، در حالیکه آنها گناهی نکرده بودند. باور کنیم گرفتاری‌ها گاهی به جهتِ بدی افراد نیست. گاهی اوقات خوبان نیز گرفتار می‌شوند با وجود این که در بندگی، کوتاهی نداشتند. البته گاهی ما باید خود را سرزنش کنیم؛ اما نه به گونه­‌ای افراطی باشد که حتما همۀ مشکل را از خود بدانیم.

 

9.فراگیر دیدن گرفتاری

 

برای مدیریت بحران پیش آمده باید باور کنیم که خیلی‌ها گرفتار بحران هستند و فقط مختص ما نیست. خدا به پیامبرش می‌فرماید: «قبل از تو همۀ پیامبران تکذیب شدند»، یعنی همۀ امّت‌ها پیامبران را تکذیب می‌کردند، به آنها تهمت می­زدند و پیامبرشان را دروغگو خطاب می­کردند. همین که مشاهده کنیم که تعداد گرفتاران زیاد است، از ناراحتی ما کاسته می‌شود:«الْبَلَيَّةُ إذا عَمَّتْ طابَت»[9]«بلا هنگامى كه فراگير شود قابل تحمل خواهد بود».

 

10. باور به امداد الهی

 

راهکار دیگری که موجب مدیریت بحران می‌شود آن است که به امداد الهی باور داشته باشیم:«حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا»؛«قطعا کمک الهی در گرفتاری خواهد آمد». غیر ممکن است خدای سبحان، بندۀ دلدادۀ خود را از نصرت و امداد بی­بهره بگذارد. وقتی این غایت زیبا را در نظر می‌گیریم، بارِ مشکل برای ما سبک می‌شود، البته بایستی توجه داشت که گاهی برای رفع مشکل امداد الهی می‌رسد؛ ولی گاهی اصلا مشکل مرتفع‌شدنی نیست. مثلا وقتی فردی عزیزش را از دست داده است، نوعی گرفتاری است که اصلا مرتفع شدنی نیست؛ در این هنگام، امداد الهی، قوّتی است که به این فرد داده می‌شود، اُنسی است که نصیب او می‌شود. خدا از پشت پردۀ این مشکل پرده‌برداری می‌کند و او به مشکلش راضی می‌شود؛ بنابراین امداد فقط این نیست که مشکل برطرف شود، بلکه بسیاری از اوقات، راضی شدن به مشکل است.

در زیارت امین الله، دومین درخواست‌مان این است: «رَاضِيَةً بِقَضَائِك»«خدایا، اگر واقعا حُکم تو این است، من را راضی کن». وقتی باور کنیم که اگر در مشکلات بر تدیّن خودمان باقی بمانیم، قطعاً امداد الهی فرا می‌رسد، مشکل به نحو مطلوبی کاهش پیدا می­کند و فشار روانی به حداقل خود می‌رسد.

 

11. تضرّع در محضر حق

 

«فَلَوْلَا إِذْ جَآءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَنُ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»[10]

«پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنها رسيد زارى نكردند؟ زيرا د­­ل­هايشان را قساوت فراگرفته و شيطان اعمالشان را در نظرشان آراسته بود.»

این آیه اشاره دارد به تضرع در محضر حق که موجب می‌شود انسان در مشکلات، مدیریت و ساماندهی خوبی داشته باشد. تضرع، ظهور هوش هیجانی ماست که باعث می­‌شود ما بر مشکل مسلط شویم.

در دعای نُدبه پس از بیان مشکلات مختلفی که شیعه تحمل کرده است، می‌گوییم: «فَلْیَبْكِ الْباكُونَ. وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ»«باید گریه‌کنندگان بگریند. باید اشک­ها روان شود و فریادکنندگان فریاد زنند»؛ تضرع و ناله را تنها در محضر خدای سبحان داریم و در خود حبس نمی­‌کنیم. گمان نکنید هر چه قدر سکوت کنید و دَم بر نیاورید، مدیریت بهتری دارید، بلکه به گفتۀ قرآن باید با خدا درددل و ناله کنیم و تضرع در محضر او داشته باشیم. همانطور که خداوند در سورۀ یوسف می­‌فرماید:

«إِنَّما أَشْكُوا بَثِّی وَ حُزْنی‏ إِلَى اللَّهِ»[11]

«همانا من شرح اندوه خويش را تنها با خدا مى‌گويم.»

 تضرع داشتن در مشکلات، یک راه توانمندی است. امکان ندارد تضرع در محضر حق داشته باشیم و دیگ بخشایش او به جوش نیاید:

تا نگرید کودک حلوا فروش

دیگ بخشایش نمی‌آید به جوش

تا نگرید طفل، کی نوشد لبن

تا نگرید ابر، کی خندد چمن[12]

«ضِراع»، سینۀ مادر است. وقتی فرزند شیر می‌نوشد بسیار به سینۀ مادر نزدیک است و حاضر نیست به هیچ عنوان از آن سینه رها شود. خدای سبحان می‌فرماید: «با ناله و ضجه خود را به خدا نزدیک کرده و فضایِ قربی برای خود ایجاد کنید».

 

اهمیت تضرع

 

به ما سفارش شده است به بهانه‌های مختلف، در ادعیۀ مختلف، در زمان‌ها و مکان‌های مختلف تضرع و ناله در محضر حق داشته باشیم، حتی در زیاراتی که می­رویم اذن دخول ما اگر با اشک همراه شد؛ یعنی مجوز ورود داریم. به بیان دیگر این تضرع، این پیوست و ارتباط نزدیک، این ضجه و ناله کارساز است. حتی اگر دل از سنگ باشد، وقتی عصای موسی به آن زده ‌شود، معجزه­ای رخ می­دهد و اشکِ آن جاری می­‌شود. تضرع، موجب می‌شود فکر ما در مشکلات صحیح­تر عمل کند؛ زیرا بارِ روانی آن کم می‌شود و از قدرت تفکرِ صحیح بهره‌مند می‌شویم؛ به همین جهت در مشکلات راهکار مناسب­‌تری را اتخاذ می‌کنیم. در این صورت دیگر مشکل بر ما حاکم نیست و بر مشکل مسلط می‌شویم.

 

12. پذیرش پیشنهادات صحیح

 

«وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ»[13]

«هر كس را كه خواهد گمراه كند قلبش را چنان فرو مى‌بندد كه گويى مى‌خواهد كه به آسمان فرا رود. بدين سان خدا به آنهايى كه ايمان نمى‌آورند پليدى مى‌نهد.»

 در این آیه قرآن گروهی را معرفی می‌کند که در هنگام مواجهه با پدیده‌های خاص، «تنگدل» می‌شوند و حقیقت را پذیرا نیستند. در اینجا تنگدلی به معنای «ملالت» نیست، بلکه به معنای «نپذیرفتن حقیقت» است. این گروه، آنقدر تنگدل می‌شوند که هیچ حرف حسابی را در زمان گرفتاری و مشکلات نمی‌پذیرند.

یکی از خطراتی که ما را در بحران‌های زندگی تهدید می‌کند آن است که هنگام بحران تذکری را که به ما می‌دهند، قبول نکنیم. اگر انسان روحیۀ پذیرش انتقاد را داشته باشد، می‌تواند مشکل را به‌خوبی اداره کند؛ اما اگر پذیرش نداشته باشد، دچار بحران می‌شود. برای مثال هنگامی که دچار مشکلی شده‌ایم  و برای حل مشکل نزد مؤمنی می­‌رویم و درخواست کمک می‌کنیم، ممکن است این فرد قادر به حل مشکل ما نباشد؛ ولی می­‌گوید: «به عنوان هم‌نوع می‌توانم خدمتی به تو بکنم. من زمانی مشکلی داشتم و با گفتن این ذکر، مشکلم برطرف شد». چنانچه ما این پیشنهاد را بپذیریم و خدا را شاکر باشیم که از زبان بندۀ مؤمنی، این ذکر به ما رسیده است؛ یعنی پذیرش داشته­ایمغ اما اگر قدرت پذیرش نداشته باشیم، قطعاً دچار بحران می‌شویم.

ممکن است در هنگام گرفتاری، دوست نزدیک به شما در کمال لطافت و با نهایت مرحمت دلیل آن را برای شما بازگو ­کند که: «شاید به دلیل دلی که سوزاندی یا آسیبی که به کسی رساندی، این مشکل را پیدا کردی!»، اگر نسبت به این تذکر پذیرش داشته باشیم و پیام را جدی بگیریم و به جای انکار و توجیه، خدا را شُکر کنیم که دلیل مشکل را پیدا کرده­ایم، آنگاه می‌­توانیم مدیریت صحیحی نسبت به بحران داشته باشیم.

گاه با پذیرشِ آموزشِ یک ذکر صحیح یا پیشنهاد صحیح و حتی پذیرش تغییر رویه،‌ می‌توان بحران پیش‌آمده را به درستی مدیریت کرد. در غیر این صورت، فردی تنگ‌نظر هستیم که به خود  اجازۀ راه یافتن هیچ تذکرِ مثبتی را نمی‌دهیم و در نتیجه تبدیل به فردی پلید می­‌شویم؛ بنابراین مشکلات، موجب تطهیر ما نشده است و نجاست بر ما ماندگار می‌شود؛ در این صورت، راهِ برون‌رفت از مشکل را مسدود کرده‌­ایم.

 

تاریخ جلسه: 1400/4/28 ـ جلسه 5

«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»  

 

 


[1]. سوره نساء، آیه 113

[2]. سوره مائده، آیه 11

[3]. سوره مائده، آیه 27

[4]. سوره مائده، آیه 28

[5]. سوره انعام، آیه 17

[6]. سوره همزه، آیه 6

[7]. بحارالانوار، ج64، ص235

[8]. سوره مبارکة انعام، آیه 34

[9]. بحارالانوار، ج 32، ص 261

[10].سوره انعام، آیه 43

[11].سوره یوسف، آیه86

[12]. مولانا

[13]. سوره انعام، آیه 125

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *