اشتباه بیست و هفتم: جابجا کاری
یکی از اشتباهات زندگی ما این است که بعضی از امور را جابجا انجام میدهیم.
اگر در زندگی زنانشویی به جای همسری کردن نقش مادر را برای همسر را ایفا کرده و دلسوزیهای مادرانه داشته باشیم جابجاکاری کردهایم و پس از مدتی به ناکامی منجر می گردد.
گاه اشتباه، جابجایی در “زمان” است. به عنوان مثال ابراز محبت در میان جمع به میزان زیاد مناسب نیست گرچه همین مقدار محبت در خلوت بسیار هم شایسته است. و یا کاری در دوره کودکی فرزند بایستی انجام شود اما همان کار در دوره نوجوانی و جوانی مناسب نیست. نوع خدمات در دوره کودکی و دوره جوانی با هم تفاوت دارد. اما ما آن زمان آن خدمات را انجام ندادهایم و به جای آن میخواهیم در دوره جوانی همان نوع خدمات را انجام دهیم. کیفیت الطاف در دوران مختلف متفاوت است و اگر خدمات دوران کودکی در دوران جوانی هم ادامه یابد «جابجاکاری زمانی» است. و آسیب جدی در پی خواهد داشت.
اشتباه بیست و هفتم: برای تغییر در خود، منتظر همراه بودن
یکی از اشتباهات بزرگ زندگی آن است که برای تغییر منتظر همراه هستیم، تا همراهی پیدا نکنیم تغییری در خود صورت نمیدهیم.
این انتظار نادرست است و اگر قرار است حرکت صحیحی را انجام دهیم بایستی بدون فوت وقت و بدون منتظر کسی بودن اقدام لازم را به عمل آوریم.
«أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى»[1]
«دو دو و به تنهايى براى خدا به پا خيزيد»
منتظر همراه مناسب نباشیم و بدون همراه تغییر را آغاز کنیم. مطمئناً اگر حرکت ما مناسب باشد، افراد با ما همراه میشوند.
هنگامی که دیگران، آثار مثبت تغییر را در ما مشاهده کنند آنها هم پس از مدتی تغییر کرده و با ما همراه خواهند شد. منتظرِ همراهیِ افراد شدن برای تغییر، موجب از دست رفتن فرصت و سرمایه میگردد.
اشتباه بیست و هشتم: خالصانه کار نکردن
بزرگترین اشتباه زندگی آن است که با خداوند معامله نمیکنیم، در حالی که هر معامله ی خالصانه با محبوب، بالاترین سود را نصیب انسان میکند. و بالعکس معاملهی با خلق زیانبارترین معامله است.
بزرگترین اشتباه آن است که تلاشهای ما در عرصههای مختلف خالصانه نباشد. گاه تلاش برای مدرک، مقام، محبوبیت، ثروتمند شدن و عزیز شدن است. اگر با خدای سبحان معامله کنیم همهی این امور را باهم بدست میآوریم. اوست که عزت، محبوبیت، غنا و اکرام عطا میکند. اشتباه آنجاست که معاملات را با او امضا نکردیم؛ گاهی برای دل همسرم و فرزندانم کار میکنم، علم را برای فخرفروشی به دیگران می آموزم و… غافل از آنکه اگر تمام کارها خالصانه انجام گیرد منافعش قابل شمارش نیست.
اشتباه بیست و نهم: بیهدفی
از اشتباهات زندگی ما آن است که نمیدانیم مطلوب ما در زندگی چیست؟ و بعبارتی دیگر هدف خود را گم کردهایم!
از علامه جعفری پرسیدند: هدف شما از زندگی چیست؟ فرمودند: ابتدا هدفم عالم شدن بود، پس از رسیدن به آن خواستم مجتهد شوم و پس از اجتهاد و رسیدن به آن از خدا خواستم تا عبد شوم. عبدِ معبودی که انسانها را تنها به جهت عبودیت آفریده است.
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون»[2]
«جن و انس را جز براى اينكه مرا بپرستند نيافريديم»
از آن رو که انتظار ما از خودمان مبهم است، حال خوشی نداریم. اگر در راستای تکلیف الهی سعی و تلاش داشته و با برنامهریزی صحیح حرکت کنیم قطعاً حال خوبی خواهیم داشت. فردی که در زندگی هدف دارد مال و توان و آبروی خویش را در راه صحیح مصرف نموده و از زندگی خود راضی است؛ زیرا میداند خداوند سبحان از او دستگیری نموده و در اهدافش او را یاری می نماید.
اشتباه سی ام: بخل داشتن
یکی از اشتباهات آن است که در زندگی خویش، خوب هزینه نمیکنیم.
بعنوان نمونه: چه بسیار زمینهایی که با وجود گذشت سه نسل هنوز بدون استفاده باقی مانده و هیچ نسلی از آن بهره نبرده است. در حالی که که اگر صاحب آن به درستی از آن استفاده کرده بود نسلهای متعددی از آن بهره میبردند و باقیات الصالحات و دعای خیر دیگران را به همراه داشت.
و یا در امور معنوی محبت و عاطفه ی خود را درست مصرف نمیکنیم و بخل می ورزیم.
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم»[3]
«اگر نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید»
هنگامی که امور مادی و معنوی، بجا و درست هزینه شود، این خیر در پروندهی ما ثبت و ضبط خواهد شد. و اگر صحیح مصرف نشود، زمانی خواهد رسید که حسرت درست خرج کردن بر ما باقی خواهد ماند. برای خود خرج می کنیم اما برای دیگران خرج ما توسعه ندارد.
اشتباه سی و یکم: اجازه دادن به دخالت دیگران
از اشتباهات دیگر آن است که اجازه میدهیم دیگران، در افکار و اندیشه ی ما رخنه کرده و ابزار فکر ما را در دست گیرند. بعنوان مثال فردی نذر برای اطعام زائرین اباعبدلله علیهالسلام کرده است، دیگری به او میگوید به جای آن به معلولین کهریزک کمک کن. و یا فردی واجب الحج است اما فرزندانش به او می گویند به جای حج، جهیزیه بده. و یا در انتخاب رشته، رشتهای را برای تحصیل انتخاب می کند که خوشایند دیگران باشد در حالی که بین تحصیل عاشقانه و غیر عاشقانه تفاوت زیادی وجود دارد.
باید بدانیم اگر دیگران برای ما نظری ارائه میدهند به منافع خود میاندیشند.
و البته بحث مشاوره امری متفاوت است. در مشاوره از صاحبان خرد و اندیشه نظر میخواهیم در عین اینکه خود قدرت تصمیم گیری داشته و بهترین راه را انتخاب مینماییم.
اشتباه سی و دوم: عدم تفهیم
یکی دیگر از اشتباهات زندگی آن است که گمان میکنیم همهی افراد متوجه گفتار و منظور ما میشوند. به همین جهت در تفهیم نظرات خود، هیچ تدبیری اتخاذ نمیکنیم، در حالی که اگر به خوبی منظور خود را تفهیم کنیم بسیاری از مشکلات مرتفع میشود.
تاریخ جلسه: 99/6/4 ـ جلسه 5
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه سبأ، آیه 46
[2] سوره مبارکه ذاریات آیه 56
[3] سوره مبارکه إسراء، آیه 7