مقدمه
در محضر قرآن موضوع مدیریت بحران را بررسی میکنیم تا راهکارها و اقداماتِ قبل از بحران، در هنگام بحران و بعد از بحران را بیاموزیم تا عوارض و آثار منفی بحرانهایی که در زندگی ما رخ میدهد به حداقل برسد و صدمهای به انسانیت، دیانت و اعتقادات ما وارد نشود. بحران، وضعیت غیر متعارف، پیچیده و دشواری است که در زندگی انسان پیش میآید و معمولا باعث تغییر رفتار میشود؛ بنابراین بررسی میکنیم که در هنگام بحران چگونه رفتار مناسبی داشته باشیم تا تخریبی در زندگی ما صورت نگیرد.
مدیریت در هنگام بحران
نقش بزرگتر و امدادهای غیبی
«إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِينَ»[1]
«آنگاه كه به مؤمنان مىگفتى كه اگر خدا سه هزار فرشته به ياریتان فروفرستد، آيا شما را كافى نخواهد بود؟»
«بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِينَ»[2]
«بلى، اگر پايدارى كنيد و پرهيزگار باشيد چون دشمنان تاخت آورند، خدا با پنج هزار از فرشتگان صاحب علامت شما را يارى كند.»
این آیات، بحران جنگ بدر و مدیریت این بحران را توسط پیامبر با یادآوری نیروهای غیبی از سوی خدای سبحان بیان میکند. حضرت یادآوری میکند که خدای سبحان شما را با سه هزار نیروی غیبی کمک کرده است، اگر در این صحنه پایدار و مسئولیتپذیر باشید، نیروهای امدادی شما بیشتر خواهد شد و خدای سبحان شما را با پنج هزار مَلک نشاندار امداد میکند. از این دو آیه نتیجه میگیریم که «بزرگتر» نقش بسیار مهم و حیاتی در مدیریت بحران دارد. بزرگتر علمی، اعتقادی، اخلاقی یا بزرگتر یک خانواده باید الطافی را که خدای سبحان قبلا بر آنها جاری کرده است، یادآوری کند؛یادوریکندیاد الطافی که با اسباب ظاهری موجود نشده است و در ظاهر قابل مشاهده نیستند؛ اما اثرش مشاهده میشود. همانطور که مؤمنین در جنگ بدر ملائک را در ظاهر نمیدیدند؛ اما شاهد اثر آن و موفقیت خود بودند.
بزرگترِ خانواده باید همواره یادآوری کند که اگر انسان در صحنۀ انجام وظایف خود، متعهدانه اقدام کند، نیروهای غیبی و امدادهای الهی وارد صحنه میشود و کفایت امور او را خواهد کرد. اگر هر یک از ما در جایگاه خودمان به عنوان بزرگتر، باور به امدادهای الهی داشته باشیم، آنگاه میتوانیم با یادآوری امدادهای الهی و سپاه نامرئی خدا، اطرافیانمان را از هر گونه تشویش، تفریق و اضطراب رها کنیم و در نتیجه خود به خود در ذهن افراد، وضعیتِ بحرانی قابل کنترل میشود.
اگر مقاومت کنید و به جای جزع و فزع، بیتابی، بیقراری و ترک صحنۀ مسئولیت از توانمندیهای خود استفادۀ بهینه ببرید و از هرگونه امور نامناسب پرهیز کنید؛ قطعاً با امدادهای بیشتری مواجه خواهید شد؛ بنابراین طبق این آیه، اولاً باید الطاف فعلی خدا را متذکر شویم و ثانیاً به الطاف و امدادهای غیبی که خدا وعده داده است، امیدوار باشیم.
سست نشدن، غصه نخورن، شناخت جایگاه متعالی
«وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»[3]
«سستى نكنيد و اندوهگين مباشيد، زيرا اگر ايمان آورده باشيد شما برترى خواهيد جست.»
خداوند سبحان در این آیه، سه راهکار برای مدیریت بحران را به ما میآموزد.
- سُست نشدن (وَلاَ تَهِنُوا): هرگز نباید به ذهن خود فرمان دهیم که مقابله با این بحران برای ما امکانپذیر نیست و از عهدۀ ما خارج است؛ زیرا ضمیر ناخودآگاهِ ما هر نظریهای را باور میکند و میپذیرد. وقتی به ذهن خود فرمان میدهیم: «نمیتوانم!» ضمیر ناخودآگاه ما این ناتوانی را در خود ثبت میکند. راهکار مقابلۀ صحیح این است که توانمندیهای خود را مشاهده کنیم و توان و قوّت خود را در عرصههای سخت زندگی به فعلیّت برسانیم.
- غصه نخوردن (وَلاَ تَحْزَنُوا):«حُزن»، غصۀ گذشته را خوردن است. وقتی بر فردبحرانزده غصه مسلط شود، توان او کاهش مییابد؛ زیرا این فرد در گذشتۀ خود زندگی میکند و به وضعیت فعلی خود بیتوجه است؛ در نتیجه مشکلات بر او غلبه میکند. برای مدیریت بحران باید گذشته را پشت سر گذاشت. برای مثال اگر فردی دچار بیماری است نباید مدام غصۀ سلامتی روزهای گذشته را داشته باشد، این کار باعث شدت یافتن روند بیماری او میشود، بلکه باید وضعیت فعلی خود را گذرا ببیند و باور کند که این وضعیتِ بیماری، ناپایدار و گذراست.
اگر فردِ بحران زده، در گذشتۀ خود زندگی کند، بحران به او آسیب جدی وارد میکند؛ ولی اگر واقعیت را درک کند و وضعیت موجود را بپذیرد، عقلانیت خود را به کار میگیرد و با تضرع و استغاثه در محضر حق میتواند از این بحران بهسلامت عبور کند؛ در این صورت، حتما توانهایِ پنهان او آشکار میشود و بهسهولت از این بحران عبور خواهد کرد.
- جایگاه متعالی (وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ): خداوند میفرماید به جایگاه متعالی خود توجه کنید. در بحران باید باور کنیم خدا ما را در جایگاه متعالی قرار داده است. بحران، سکویِ رشد و پرش افراد است. خدای سبحان میخواهد از طریق بحران، انسان را به جایگاه متعالی برساند. وقتی بنده احساس کرد جایگاهش متعالی است، هر گفتاری را به زبان نمیآورد و هر رفتاری را انجام نمیدهد.
اگر فردی در هنگام بحران، از ادبیات نامناسبی استفاده کرد، باید بلافاصله به او تذکر داد تا در گفتار و رفتار خود تجدید نظر کند. توجه به جایگاهِ متعالی، افراد را ساماندهی میکند و از بسیاری از امور ناهنجار دور نگه میدارد. وقتی انسان باور کند که از این طریق، کسبِ امتیاز میکند، دیگر جزع، شیون و شکایتی ندارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «أَلْبَلآءُ لِلْوِلاء»[4]؛«بلا ازآنِ موالیان است.» پیامبران بیشترین میزان ابتلائات را داشتند و از پیامبران پایینتر، هر کس به آنها نزدیک است ابتلائات خاص دارد؛ بنابراین در گرفتاری و بحران باید باور داشته باشیم که خداوند میخواهد تا از این طریق قربی نصیب بندگان شود. ادب قرب، جایی برای جزع و فزع، شکایت و بزرگنمایی باقی نمیگذارد. با تقویتِ جنبۀ روحی و شناخت جایگاهِ متعالی خود، از هرگونه ناهنجاری، خویشتنداری میکنیم.
صبر در هنگام بحران
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ»[5]
«آيا مىپنداريد كه به بهشت خواهيد رفت و حال آن كه هنوز خدا معلوم نداشته است كه از ميان شما چه كسانى جهاد مىكنند و چه كسانى پايدارى مىورزند؟»
برای ورود به بهشت جدّ و جهد خاص و صبر و مقاومت لازم است. این باور باعث میشود ما وضعیت پیشآمده را به دیدِ بحران نبینیم، بلکه آن را سکوی پرش به مقامات متعالی بدانیم. البته ذکر این نکته ضروری است که ما هیچوقت از خدا بحران و گرفتاری را طلب نمیکنیم. انسان باید در محضر حق، عافیتطلب باشد؛ اما خدای سبحان برای رشد بندهاش گاهی لازم میبیند بحرانهایی را ایجاد کند.
نگاه ما به بحران، ما را از جایگاه خاصی بهرهمند میکند. اگر زیبابین باشیم و بحران را آستانۀ ورود به بهشت بدانیم، بهراحتی از آن گذر میکنیم و تلاشهایمان در نظر ما ناچیز است، به گونهای که باور داریم برای رسیدن به آن جایگاه، این میزان تلاش، کافی نیست؛ ولی اگر بحران را با این دید نگاه نکنیم، حتما تخریب و آسیب خاصی را وارد میکند.
معیّت با اولیای الهی و ذکرِ خیرِ خوبان
«وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»[6]
«چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد.»
خداوند در این آیه دو راهکار برای مدیریت بحران بیان میکند:
- همراهی با اولیای الهی: برای این که از بحرانها به سلامت عبور کنیم حتما باید در معیّت اولیای الهی قرار بگیریم و همراه خوبان شویم؛ زیرا از این طریق قوّت، قدرت و نورانیّتی از طریق آنان نصیب ما میشود که عبور از بحران را برای ما سهل و آسان میکند.
«فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ غَيْرِكُم»[7]
«پس با شما هستم با شما، نه با غير شما.»
ما میخواهیم همۀ لحظات را با ائمّه عليهمالسلام سپری کنیم؛ بنابراین زیارتهای روزانۀ ما نباید جنبۀ صوری و ظاهری داشته باشد، بلکه واقعاً خود را ملازمِ رکابِ معصومین ببینیم، در این صورت بحرانها با نَفَسِ قُدسی اولیای الهی، دشوار نخواهد بود.
بار غمی که خاطر ما را خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت[8]
اگر روزانه به حالات مختلف حضرت ولیّعصر علیهالسلام در زیارت آلیس سلام میدهیم؛ به آن جهت است که خود را در معیت یک بزرگترِ معنوی میدانیم. اقتضای نقشِ بزرگتر آن است که نمیگذارد ما به عنوان کوچکتر بار را به دوش بکشیم، بلکه او به گونهای امور را ساماندهی میکند که کوچکتر احساس سنگینی نمیکند. به حضرت اعلام میکنیم که رد پایِ شما در همۀ زندگی ما مشاهده میشود؛ پس چون شما را میبینیم، مشکلات به چشمِ ما نمیآید. فردی که با بزرگتر است نگرانی و دغدغه ندارد. با دعای بزرگتر، عبورِ سالم از همۀ نگرانیها صورت میگیرد.
- ذکر خوبان: برای مدیریت صحیح بحران باید مدام ذکر خیر خوبان را داشته باشیم. خوبانی که معصوم نبودند، بلکه افراد عادی بودند؛ اما به دلیل همراهی با انبیا و اولیا، مسیر صحیح را طی کردند و هیچگونه ضعف، عجز و ترسی بر آنها حاکم نشد. با خواندن زندگینامۀ شهداء و علما، درمییابیم که گاهی اوقات مشکلات آنها بسیار سختتر و پیچیدهتر از مشکل ما بوده است و آنها با وجود این که افراد معمولی بودند؛ اما به راحتی از صحنۀ مشکلات عبور کردند. مراجعه و توجه به افرادی که بالاترین نمرهها را در آزمونهای زندگی گرفتند، موجب میشود که ما هم در روش و منش خود تغییر ایجاد کنیم و باور کنیم همان طور که آنها توانستند رتبۀ متعالی را نزد خداوند دریافت کنند، این امکان برای ما نیز فراهم است.
ذکر و دعا
«وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»[9]
«سخنشان جز اين نبود كه مىگفتند: اى پروردگار ما، گناهان ما را و زيادهرویهاى ما را در كارها بيامرز و ما را ثابتقدم گردان و در برابر كافران يارى كن.»
گفتار در حین بحران بسیار تأثیرگذار است. این که انسان در زمان بحران چه عباراتی را بر زبان بیاورد، میتواند موجب موفقیت یا شکست او در بحران شود. قرآن میفرماید، همین افراد توانمندی که رمز توان آنها همراهی با انبیا و اولیای بود، کسانی بودند که در همۀ صحنههای زندگی ذاکر بودند و در محضر حق دعا داشتند. این افراد، همواره این جملات را حین بحران بر زبان داشتند:
«ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»
خدایا، وجود ما را تحت پوشش خود قرار بده که در هنگام بحران خود را نبینیم (روی خود حساب باز نکنیم) بلکه تو و الطاف، رحمت و حکمت تو را ببینیم. خدایا، ما را از هرگونه زیادهروی منع کن. یعنی در طول دورۀ بحران، تعادل خاصی داشته باشیم و از هرگونه افراط و تفریطی بپرهیزیم. خدایا، ما نگران لغزش خود هستیم؛ زیرا افراد بسیاری در گرفتاریهای مختلف لغزیدند؛ پس عاجزانه از تو درخواست میکنیم که ما را در بندگی ثابت قدم کنی تا اعتراضی به تو نداشته باشیم. خدایا، امدادهای غیبی خود را به ما برسان و ما را یاری کن تا هم بر کفّار ظاهری و هم نفس امّارة درونمان، مسلط شویم؛ زیرا نفس امّاره در بحرانها آسیب بسیاری میرساند. در طول دورۀ بحران باید همواره ذکر داشته باشیم، نیازمان را تنها به یک مرجع اعلام و از اظهار آن برای دیگران پرهیز کنیم.
نکتۀ دیگر آنکه، در طول دورۀ بحران خود را عاری از تقصیر ندانیم و طلب مرخصی نکنیم و همیشه ثابت قدم باشیم: «وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا» میخواهیم همیشه به عنوان بنده باقی بمانیم. باور کنیم که با گذرِ صحیح از بحران، چنان قدرتی در اختیار ما قرار میگیرد که بر همۀ نیروهای غیرالهی مسلط میشویم:«وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ». اینکه از خدا طلب کنیم هیچ بحرانی در زندگی ما رخ ندهد، امکانپذیر نیست؛ زیرا انسانها در طول زندگی با گرفتاریهای مختلف مواجه میشوند؛ اما در هنگام بحران، هم ذکر و هم دعا لازم است؛ دعایی نه فقط جهت رفع بحران، بلکه دعایی به جهت عبور سلامت از بحران.
امید به رحمت خدا
«ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَآئِفَةً مِّنكُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»[10]
«آنگاه، پس از آن اندوه، خدا به شما ايمنى ارزانى داشت، چنان كه گروهى را خواب آرام فرو گرفت. اما گروهى ديگر كه چون مردم عصر جاهلى به خدا گمانى باطل داشتند، هنوز دستخوش اندوه خويش بودند و مىگفتند: آيا هرگز كار به دست ما خواهد افتاد؟ بگو: همه كارها به دست خداست. آنان در دل خود چيزى را پنهان مىدارند كه نمىخواهند براى تو آشكارش سازند. مىگويند: اگر ما را اختيارى بود اينجا كشته نمىشديم. بگو: اگر در خانههاى خود هم مى بوديد، كسانى كه كشتهشدن بر آنها مقرر شده است از خانه به قتلگاهشان بيرون مىرفتند. خدا آنچه را كه در سينه داريد مىآزمايد و دلهايتان را پاك مىگرداند و خدا به آنچه در دلهاست آگاه است.»
این آیه در مورد غمی است که بعد از جنگ اُحُد گریبانگیر مسلمانان شد. خدا بر آنها خواب سبکی عارض کرد که به ظاهر غم و اندوه نداشته باشند و نگران نباشند؛ اما گروهی که در آن بحران، غصه بر آنها مسلط شده بود، در نگرششان اثر گذاشت بهگونهای که به خدا بدبین شدند و گفتند: «خدا وعدۀ کمک و پیروزی داده بود، پس چه شد؟ آیا ممکن است ما مجدداً توانا شویم؟» شکست چنان آسیبی به این مجاهدان وارد کرده بود که برای همیشه امید پیروزی را از دست داده بودند!
باید باور داشته باشیم که اگر غصه بر ما مسلط شود، در تصورات ما اختلال ایجاد میکند به طوریکه دیگر تصورات صحیحی نخواهیم داشت و العیاذبالله، خدای سبحان را «صادقالوعد» نمیدانیم. در شرایطِ بحرانی، انسان گرفتار آفت ناامیدی میشود که ناامیدی خصلت کفار است، نه مؤمنین. خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون»[11] «و از رحمت خدا مأيوس نشويد، زيرا تنها كافران از رحمت خدا مأيوس مىشوند.» در بحرانها احتمال سقوط برای افراد وجود دارد همانطور که برای مجاهدین احتمال سقوط وجود داشت، تا آنجاکه خود را باختند.
بهانهجویی و اعتراض
خطر دیگری که در این آیه به آن اشاره شده است، خطر بهانهگیری و اعتراض است. خداوند میفرماید که گمان نکنید چون در صحنه بودید، دچار بحران شدید، حتی اگر در صحنه هم حاضر نبودید، دچار بحران میشدید.
«أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوجٍ مُشَيَّدَة»[12]
«هرجا باشید مرگ بر شما میرسد، گرچه در قلعههای خیلی محکم باشید.»
یکی از خطرات بحران این است که افراد اعتقادات خود را فراموش میکنند و آن را نادیده میگیرند و این موجب گفتار لغو و اعتراض به خدا میشود؛ بنابراین در بحرانها باید خود را مدیریت کنیم که هر فکر و کلامی بر زبان ما جاری نشود، از لغو اعراض کنیم و اجازه ندهیم اعتقادات ما صدمه ببیند.
اعتقادات صحیح
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِي الأَرْضِ أَوْ كَانُواْ غُزًّى لَّوْ كَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِيَجْعَلَ اللّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»[13]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، همانند آن كافران مباشيد كه درباره برادران خود كه به سفر يا به جنگ رفته بودند، مىگفتند: اگر نزد ما مانده بودند نمىمردند يا كشته نمىشدند. خدا اين پندار را چون حسرتى در دل آنها نهاد. و خداست كه زنده مىكند و مىميراند و اوست كه اعمال شما را مىبيند.»
داشتن اعتقادات صحیح، در بحرانهای زندگی مانع بسیار مناسبی برای پیشگیری از گفتار ناصحیح است. قرآن به ما هشدار میدهد که گاهی در بحرانها افرادِ مؤمن مانند کافران عمل میکنند، یعنی اعتقاداتشان در بحران دیده نمیشود و در نتیجه بحران به اعتقادات آنها صدمه جدی وارد میکند؛ اما قدرتِ ایمان، باعث میشود که مؤمنان در شرایط بحرانی از هر گونه فکر، گفتار و اقدام ناصحیح پرهیز کنند.
توکّل به خداوند
«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»،[14]
«كسانى كه مردم گفتندشان كه مردم براى جنگ با شما گرد آمدهاند، از آنها بترسيد، و اين سخن بر ايمانشان بيفزود و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نيكو ياورى است.»
گفتارها نقش اساسی در مدیریت بحران ایفا میکنند؛ زیرا عباراتی که بر زبان میآوریم، گوشِ ما میشنود، در قلبِ ما وارد میشود و عقیدۀ ما از آن طریق تقویت میگردد. در این آیه، قرآن گروهی را معرفی میکند که در شرایط بسیار سخت قرار گرفته بودند. به آنها خبر رسید که همۀ کفار برای مقابله با آنها اقدام کردهاند و به جای نگران شدن، اعتقادات آنها افزون شد: «فَزَادَهُمْ إِيمَانًا»، و بلافاصله گفتند: «حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ».
راهکار مقابله با بحران ذکر «حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» است. وقتی این ذکر را با اعتقاد کامل بگوییم دیگر جای نگرانی نیست. خدا ما را تأمین میکند. عزّت، عافیت و قدرت دنیوی و اخروی و همۀ امورِ ما را به عهده دارد. «حَسْبُنَا اللّهُ» ابتدا موجب آرامشی در باطن ما میشود و سپس توکل میآید: «وَنِعْمَ الْوَكِيلُ». ما بر خدایی که بهترین وکیل است اعتماد میکنیم و باور داریم که «نِعْمَ الْوَكِيل»، قطعا به ما که او را به عنوان وکیل پذیرفتهایم توجه ویژه میکند. وقتی اسم جامع« اللّه» را بر زبان میآوریم؛ یعنی خداوند برای همۀ امور ما تدبیر مناسبی را در نظر گرفته است. گویا باری از دوشِ کسی که در بحران قرار گرفته است برداشته میشود.
نگران نبودن
«إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»[15]
«آن شيطان است كه در دل دوستان خود بيم مىافكند. اگر ايمان آوردهايد از آنها نترسيد، از من بترسيد.»
«نگرانی»، از القائات شیطان است. شیطان در بحرانها نقش فعالی در ایجاد دلهره دارد؛ اما صرفاً در نزدیکانش تأثیرگذار است و در همۀ افراد نمیتواند اثربخش باشد. برای ما که در زمرۀ نزدیکان شیطان نیستیم، جای نگرانی وجود ندارد؛ اما نگران کمکاریهای خود در عرصۀ بندگی هستیم. وقتی ادب بندگی را به جا بیاوریم، خدای سبحان ساماندهی امورِ ما را در بحرانهای خاص زندگی به عهده میگیرد و به گونهای آن را سامان میدهد که موجب شگفتی ما میشود. در بحرانهایی مانند از دست دادن عزیز یا بیماریها نگران نباشیم. نگرانی در بحران، نوعی سوء ادب در محضر خداست. ما زمانی نگران میشویم که وکالت خدا را باور نداریم. اگر وکالت او را باور داشته باشیم، دیگر جای نگرانی نیست. ما فقط باید نگران ادب بندگی خود در محضر خدا باشیم تا مبادا فعل و فکری از ما صادر شود که با آداب بندگی سازگار نیست.
بحران، زمانی برای ریزش رذائل و پرورش فضائل
«مَّا كَانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»[16]
«خدا بر آن نيست كه شما مؤمنان را بدين حال كه اكنون هستيد رها كند. مىآزمايد تا ناپاك را از پاك جدا سازد. و خدا بر آن نيست كه شما را از غيب بياگاهاند، ولى برخى از پيامبرانش را كه خود بخواهد برمىگزيند. پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد. و اگر ايمان بياوريد و پرهيزگارى كنيد، اجرى عظيم يابيد.»
طبق آیه، بحرانها، زمانی برای ریزش رذائل و پرورش فضائل است. سنت خدا، رها کردن مؤمنین نیست، بلکه میخواهد خبیث را از طیب جدا کند. خدای سبحان دائم در حال غربالگری است. بحرانها نه تنها افراد خبیث را از طیب جدا میکند، بلکه در درون خودِ ما نیز رذائل غربال میشوند و فضائل باقی میمانند. رذائلی چون حرص، حسد، ناامیدی، کینه و … از طریق مشکلاتی که پیش میآید مرتفع میشود.
اگر به بحران با این دید نگاه کنیم که زمان غربالگری ماست؛ به قبح بسیاری از امور پی میبریم که در شرایط عادی متوجه نمیشدیم. در بحران، متوجه ناکارآیی رذائل اخلاقی خود میشویم که نه تنها سودی برای ما نداشته، بلکه فقط بارِ ما را سنگین کرده است. وقتی با این دیدگاه با بحران مواجه میشویم، دیگر بحران برای ما نه تنهاسخت جلوه نمیکند بلکه آن را زیبا میبینیم؛ چون باعث رشد و پرورش ما میشود.
تاریخ جلسه: 1400/4/14 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[3]. سوره آل عمران، آیه 139
[4]. بحار الانوار، ج 67، ص 239
[5]. سوره آل عمران، آیه 142
[7]. زیارت جامعه کبیره
[8]. حافظ
[9]. سوره مبارکة آل عمران آیه 147
[10]. سوره مبارکة آل عمران آیه 154
[12] . سوره نساء، آیه 78
[13]. سوره آل عمران، آیه156
[14]. سوره آل عمران، آیه173
[15]. سوره آل عمران، آیه175
[16]. سوره آل عمران، آیه179