تربیت دینی ـ بخش ششم

مقدمه

 

در کلاس تربیت دینی قرار بر این بود که با بعضی از مباحث تربیتی قرآن آشنا شویم. همانطور که گفته شد تربیت به فعلیت رساندن استعدادهای نهفته انسان است، بنابراین معلوم می‌گردد تمام کمالات در انسان موجود است و از طریق تربیت ظهور پیدا می کند.

 

رفع موانع

 

اساس در تربیت فراهم کردن زمینه برای رفع موانع و ظهور رسیدن استعدادهای نهفته است بی‌آنکه ما مرتکب کاری شویم، درحالیکه یکی از اشتباهات بزرگ در امر تربیت این است که ما می‌خواهیم کاری انجام دهیم تا تربیت مطلوب‌مان محقق شود درحالیکه ما نه در ارتباط با خود نه دیگران نقش مستقیمی در امر تربیت نداریم، بلکه تنها می‌توانیم موانع تربیت را مرتفع کنیم تا بذر تربیت در شرایط و محیطی مناسب رشد کند.

یکی از علمای تربیتی می‌گوید تربیت نه علم است، نه هنر، نه فن و در عین حال هم علم است هم هنر هم فن. معنای این سخن آن است که تربیت زمانی‌که به درستی صورت گیرد هم علم است هم هنر و هم فن اما در عین حال از روی علم و هنر و فن بشر صورت نمی گیرد بلکه خودبه خود و با اراده حق محقق می شود.

 

الگوی تربیت

 

معرفی الگو در تربیت نیز امر نادرستی است در عوض معرفی الگو باید فرد نیاز به تربیت را احساس کند و پس از آن خودش به دنبال یافتن الگویی برای تربیت شدن باشد بی‌آنکه کسی او را بر این کار اجبار کند. در این صورت انسان خود به دنبال راهی برای تغییر کردن است نه آنکه کسی خواستار تغییر او باشد.

 

سوره مبارکه بقره، آیه67

 

 «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ »

«و هنگامى كه موسى به قوم خود گفت‏خدا به شما فرمان مى‌‏دهد كه ماده گاوى را سر ببريد گفتند آيا ما را به ريشخند مى‏‌گيرى گفت پناه مى‏‌برم به خدا كه [مبادا] از جاهلان باشم»

فردی به قتل رسیده بود و قاتل آن مجهول بود برای یافتن قاتل خداوند به حضرت موسی وحی کرد به قومش دستور دهد گاوی را قربانی کنند و دم آن را به مقتول بزنند تا مقتول زنده شود و قاتل را معرفی کند. بنی اسرائیل با شنیدن این فرمان آن را به سخره گرفتند حضرت موسی در پاسخ به آنان گفت از اینکه جاهل باشم به خداوند پناه می برم.

 

سر نخ کافی است

 

در تربیت باید ابتدا قوانین را عنوان کرد و بعد سررشته را نشان داد تا افراد نسبت به آن فکر و تأمل کنند و بر اساس آن به درستی عمل نمایند نه آنکه در هر امری راه را به تفصیل نشان داد و جزیئات را بیان کرد همچنانکه حضرت موسی به معرفی شخصیت جاهل اکتفا کرد.

 

ویژگی جاهلین چیست؟

 

مسخره کردن از خلقیات جاهلین است، جاهل کسی است که مقدسات دین را به سخره گیرد و اوامر الهی را اطاعت نکند. جهل به قدری ممکن است به انسان نزدیک شود که حتی پیامبر خدا حضرت موسی نیز از آن به خداوند پناه برد، حضرت موسی در پاسخ قوم گفت از اینکه جاهل باشم به خداوند پناه می برم.

 

توبیخ

در تربیت باید از توبیخ و سرزنش به صورت رسمی و مستقیم اجتناب کرد، همچنانکه حضرت موسی زمانی که قوم دستور ذبح گوساله را شنیدند نفرمود شما جاهلید بلکه فرمود از اینکه جزء جاهلین باشم به خداوند پناه می برم.

 

پناهندگی به حق

 

مربی باید برای مصون ماندن از آسیب های تربیتی‌اش و حفظ تربیتی که در پیش گرفته به خداوند پناه برد و بداند اگر شیوه تربیتی او تاثیرگذار است تنها و تنها لطف و اراده حق است و او نقشی در این میان ندارد.

 

سلیقه شخصی ممنوع

 

در تربیت باید نظر دین را مطرح کرد نه نظر شخصی خود را. اگر فرزندان‌مان نظرات ما را نمی پذیرند شاید به این دلیل است که ما نظر خود را نظر خداوند می‌دانیم، به عنوان مثال اگر وسواس در طهارت داریم آن را به دین نسبت می‌دهیم و می‌گوییم طهارت باید چنین باشد، این کار سبب فاصله گرفتن فرزندان از دین می‌شود و یا در ابتدای راه بندگی امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده‌اند واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید اما گاهی اوقات ما به قدری بر مستحبات تمرکز می‌کنیم که واجبات‌مان فوت می‌شود و همین امر سبب دین‌گریزی می‌گردد.

 

سوره مبارکه بقره، آیه85

 

«ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»

«ولى] باز همين شما هستيد كه يكديگر را مى‏‌كشيد و گروهى از خودتان را از ديارشان بيرون مى‌‏رانيد و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به يكديگر كمك مى‌‏كنيد و اگر به اسارت پيش شما آيند به [دادن] فديه آنان را آزاد مى‌‏كنيد با آنكه [نه تنها كشتن بلكه] بيرون كردن آنان بر شما حرام شده است آيا شما به پاره‏‌اى از كتاب [تورات] ايمان مى‌‏آوريد و به پاره‌‏اى كفر مى‌‏ورزيد پس جزاى هر كس از شما كه چنين كند جز خوارى در زندگى دنيا چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز ايشان را به سخت‌‏ترين عذابها باز برند و خداوند از آنچه مى‌‏كنيد غافل نيست»

 

اصول توبیخ

 

در تربیت اگر با دلیل موجهی نیاز به توبیخ باشد باید موارد زیر را رعایت کرد:

  • دلیل توبیخ را بیان کرد.
  • توبیخ را از مقیاس کم باید شروع کرد و در صورت نیاز آن را به آرامی گسترش داد.
  • آن را به صورت مجمل و سربسته بیان کرد نه به صورت مفصل و مبیّن تا افراد نسبت به آن فکر کنند. قرآن کریم می‌فرماید آیا شما بعضی از کتاب دینی خود را قبول دارید و بعضی را کتمان می‌کنید؟
  • ابتدا نکات مثبت فرد را بیان کرد و بعد به بیان نکات منفی پرداخت همچنان‌که قرآن کریم ابتدا سخن از ایمان به میان می‌آورد و سپس به کفر اشاره می‌کند و می‌فرماید:«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ » نه آنکه فقط به امور منفی پرداخت.

 

در آیه هم سخن از توبیخ دنیوی است و هم توبیخ اخروی. توبیخ با توجه به کلمه «خِزْيٌ» به معنی خواری در«فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ» برداشت می‌شود که بیانگر توبیخ دنیوی است و علاوه بر آن توبیخ اخروی نیز با عنایت به ادامه آیه وجود دارد.

 

بیان عاقبت

 

در تربیت باید عاقبت و نتیجه انتخاب صحیح و ناصحیح را (هم از لحاظ آثار دنیوی و هم از حیث آثار اخروی) قبل از تحقق آن بیان کرد تا فرد به درستی و با بصیرت کامل اقدام به تصمیم‌گیری و انتخاب کند همچنان‌که خداوند در این آیه نتیجه عملکرد ناصحیح را خواری در دنیا و عذاب آخرت عنوان کرده است و در عین حال بیان کرد که هر انتخابی در آخرت نیز تاثیر گذار است.

 

پرداختن به مثبت‌ها

 

در تربیت نکات مثبت فرد را پررنگ کنیم و توانمندی‌هایش را به او خاطر نشان کنیم تا انتخاب صحیحی داشته باشد و به موفقیت راه یابد، همانطور که قرآن کریم پیشینه مثبت این افراد را متذکر می‌شود و می‌فرماید:«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ»

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«إِذَا كَانَ فِي رَجُلٍ خَلَّةٌ رَائِقَةٌ، فَانْتَظِرُوا أَخَوَاتِهَا»

«اگر در کسی خصلتی شگفت دیدید منتظر همانند‌های آن باشید.»

 

سوره مبارکه بقره، آیه 88

 

«وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَّا يُؤْمِنُونَ »

«و گفتند دلهاى ما در غلاف است [نه چنين نيست] بلكه خدا به سزاى كفرشان لعنتشان كرده است پس آنان كه ايمان مى‏‌آورند چه اندك‏ شماره‌‏اند»

 

ناتوانی ممنوع

 

یهودیان می‌گفتند قلب‌های ما در غلاف است و بیش از این توانایی و گنجایش ندارد. قرآن کریم می‌فرماید این گفته کفران نعمتی است که سبب دوری آنان از رحمت حق شد.

در تربیت نفس یا دیگران هرگز نباید استعداد و توان خود و یا دیگران را محدود دید، محدود دیدن موجب دوری از رحمت حق (لعنت به معنی دوری از رحمت است) می‌گردد.

 

تاریخ جلسه : 98/7/22 ـ جلسه5

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *