مدیریت موفق ـ بخش دوم

 

 گفتگو در مدیریت موفق نقش بسزایی دارد

 

اميرالمومنين علیه‌السلام می‌فرمايند:

 

«الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ»[1]

«غيبت كردن از كسى، تلاش شخص ناتوان است»

 

مدیر موفق و توانا نظرات خود را رو در روی افراد مطرح می‌نمايد بدون اینکه به حرمت افراد خدشه‌ای وارد شود و یا اينكه او از خودضعفی نشان دهد.

مدیر موفق باید با ادبیات مذاکره آشنا باشد و موفقیت‌هايش حتی در گفتارش نمایان باشد.

صحبت کردن پشت سر دیگران، نماد ناتوانی افراد است.

 

 

 توکل در مدیریت موفق، بسیار حائز اهمیت است

 

 «يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِیرِ حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِی التَّدْبِیرِ»[2]

 «مقدرات بر تقدیر و تدبیر (ما) غلبه می‌کند تا آن جا که (گاه) آفت به سبب تدبیر (انسان) به وجود می‌آید.»

 

 

 «یغلب المقدار …»

 

گاه تقدیر و تدبيرخداوند سبحان بر تدبیر و حسابگري  بنده غلبه می‌کند اما انسان موفق کسی است که توكل واعتماد خود را نسبت به خدا از دست نمي دهد و با خدای خویش درگیر نمی‌شود و به دلیل عدم وصول به نتیجه مطلوب دچار افسردگی و یاس نمی‌گردد.

در مدیریت موفق باید دانست که بخشی از کار مربوط به تدبیر بنده و بخش دیگر مربوط به تقدیر خداست.

به بیان دیگر تدبیر کار بنده و نتیجه، کار خداوند حکیم است.

 

 «العبد یدبر و الله یقدر»

 

انسان به عنوان عبد باید برای امور زندگی خویش برنامه‌ریزی و تدبیر داشته باشد اما اعتمادش بر خداوند حکیم باشد زیرا  اصلاح امور به دست اوست و خداوند سبحان گاه به جهت صلاح، مقدرات را به تاخیر و یا به تعجیل می‌اندازد.

یک مدیر موفق در عین تدبیر و برنامه‌ریزی، اعتماد بر تدابیر خویش نداشته و بر مدبرالامور توکل می‌کند.

به كار بردن کلمه «ان شاء الله» از روی اعتقادقلبي در تصمیم‌گیری‌ها، به جهت آن است که پیوسته برنامه‌ریزی‌های خداوند یادآوری و مطرح شود.

 سعی تو کلید قفل مشکل نشود 

تقدیر به تدبیر تو باطل نشود

 

 گر هر دو جهان خواسته باشند چه سود

چیزی که خدا نخواست حاصل نشود

 

 مدیر موفق به جای مقهور شهوات شدن بر آنها مسلط می‌شود

 

«وَ قَالَ عليه السلام مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ»[3]

«هر كه داراى نفس كريم و بزرگوار بود، خواسته‌هاى نفس در نزد او بى‌ارزش مى‌گردد»

 

آنكس كه از کرامت نفس برخوردار است بر خواهش‌های نفسانی خویش مسلط می‌شود نه آنکه در خدمت آنها قرار گيرد.

در مدیریت موفق باید خواسته‌های پست مهار گردد و بر شهوات غالب شد.

مدیر موفق به امور اساسی بها می‌دهد و توجه خود را به خواسته‌های نفسانی معطوف نمی‌دارد.

در مدیریت صحیح باید امیال و خواهش‌های نفسانی تحت کنترل قرار گيرد.

یک مدیر موفق پوشش، گفتار، رفتار، حتی خوردن و ….. خود را طبق خواهش‌های نفس رها نمی‌كند بلكه تلاش می‌نمايد تا بر تمامی این امور مسلط گردد. مدير موفق الگو و اسوه زیرمجموعه خویش است.

 

تاریخ جلسه: 94/5/11 ـ جلسه 2

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] نهج‌البلاغه، حکمت ٤٥٣

[2] نهج البلاغه (فیض الاسلام)، حکمت ٤٥۱

[3] نهج البلاغه (فیض الاسلام)، حکمت ٤٤١

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *