مهارت‌‌های ارتباط ـ بخش هشتم

پرهیز از توقع جبران خیر طبق خواسته ما

 

انتظار نداشتن خیر از کسی که به او خیر رساندیم یکی دیگر از مهارت های ارتباطی است، البته باید دانست که بازگردان خیر قطعی است اما نه حتما از فردی که به او خیر رساندیم.

نباید گفته شود هر چه به آدمهایی لطف می‌کنی دیگران گمان می‌کنند وظیفه تو لطف کردن است و قدردان الطاف ما نیستند، هرچی بیشتر لطف می‌کنیم متوقع‌تر می‌شوند، این عقیده ما را وادار می‌کند که دست از لطف برداریم.

خدای سبحان در سوره مبارکه آل عمران، آیه 115 می‌فرماید:

«وَمَا يَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلَن يُكْفَرُوْهُ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ»

«و هر كار نيكى انجام دهند هرگز درباره آن ناسپاسى نبينند و خداوند به [حال] تقواپيشگان داناست»

تفکر اشتباهی بین مردم جا افتاده است که تصور می‌کنند همه چیز باید در مدار خود باشد، مثلاً گمان می‌کنند اگر من به استادم احترام می‌کنم باید شاگردم به من احترام بگذارد یا اگر من برای مادر شوهرم عروس بسیار خوبی بودم چرا عروس من خوب نیست؟!! اینکه فکر می‌کنیم همه چیز باید در مدار خود باشد این تفکر اشتباه است.

من به مادر شوهرم احترام کردم لازم نیست عروسم به من احترام کند، خدای سبحان افراد زیادی را قرار داده تا به من احترام کنند که شاید عروس شامل آنها نشود، مثلا رابطه خوبی با بچه‌ام دارم نباید گمان کنم بازگردان حتما از سوی فرزند من خواهد بود، بلکه فقط باید یقین داشته باشیم هیچ کار خیری از ما گم نمی‌شود.

خدای سبحان در این آیه می‌فرماید: «فَلَن يُكْفَرُوْهُ» ، کفر به معنای «کتمان» است، کار خیر کتمان نمی‌شود، کار خیر بسیار می‌درخشد و جلوه می‌کند؛ هیچ کار خیری در عالم از بین نمی‌رود و به زمان خودش درخشش خاصی دارد، اگر همان زمان این جلوه‌گری را نداشت به یقین روزی جلوه‌گر خواهد شد  به عنوان مثال اگر فرزند شما پیمانه محبت شما را پر نکرد نوه شما چنین کاری را خواهد کرد.

اگر یقین داشته باشیم کار خیر در همین عالم بازگردان دارد هرگز نخواهیم گفت دستمان نمک ندارد.

 

پرهیز از شوخی گرفتن امور

 

بعضی از افراد شوخ هستند  و امور جدی را با شوخی بیان می‌کنند و همین باعث می‌شود مخاطب باور نکند.

خیلی وقتها مردم متوجه نیستند که حرف جدی به شوخی بیان می‌شود. در روانشناسی می‌گویند شوخی ما ریشه‌اش جدی است چه برسد که حرف جدی باشد .

« وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ»[1]

«و هنگامى كه موسى به قوم خود گفت : ‏خدا به شما فرمان مى‏دهد كه ماده گاوى را سر ببريد گفتند آيا ما را به ريشخند مى‏گيرى گفت پناه مى‏برم به خدا كه [مبادا] از جاهلان باشم»

گاهی اوقات افراد در ارتباطات حرف جدّی را به صورت شوخی مطرح می‌کنند و طرف مقابل آن حرف را جدّی تلقی نمی‌کند و همین امر سبب دلخوری آنها می‌شود و همین دلخوری مانعی برای حرکت می‌شود.

در ارتباط باید جای جدّی و شوخی را جدا کنیم، شوخی‌ها را جدّی بگیریم چه برسد به جدّی‌هایی که شوخی گفته می‌شود.

خیلی وقتها مشکلاتی که برای ما پیش می‌آید این است که شوخی را جدّی نمی‌گیریم، قوم بنی اسرائیل قومی بودند که جدی را شوخی می‌گرفتند. حضرت موسی می‌گوید من اگر بخواهم حرف بزنم جدی می‌گویم شوخی بگیرید مشکل خودتان است.

در ارتباطات در فضای جدّی امور را شوخی نگیرید . در فضای جدّی سعی کنیم چیزی از طرف مقابل می‌شنویم مثلاً حرف دلخوری‌اش را زده است و یا وعیدی می‌دهد از کنارش راحت عبور نکنیم  و  آن را جدی بگیریم.

 

اجتناب از گفتار متشابه و دو پهلو 

 

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ »[2]

« اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد نگوييد راعنا و بگوييد انظرنا و [اين توصيه را] بشنويد و [گر نه] كافران را عذابى دردناك است »

ـ از گفتار متشابه و دوپهلو اجتناب کنیم، گاهی سخنی گفته می‌شود که گوینده منظور بدی ندارد اما شنونده با منظور بد را برداشت می‌کند، می‌توان گفت منظور من از این حرف این نبود.

قرآن می‌گوید ای مؤمنین! اصطلاحی را که یهود برای تحقیر یهود به کار می‌گیرند به کار نگیرید اصطلاحتان را عوض کنید.

نمی شود طبق میل خود واژه ها را به کار بگیریم، اگر واژه ای در اطراف شما بار منفی دارد نمی‌توان از آن استفاده کرد و بعد گفته شود من اراده قسمت مثبت واژه را کرده‌ام.

واژه «راعنا» در نزد یهود بار منفی داشت در مفهوم حماریت بکار می‌رفت ، باید توجه داشت از واژه‌ای که بار منفی دارد و ممکن است برداشت نادرستی از آن بشود نباید به کار گرفته شود، چنین جملاتی بین افراد دلخوری ایجاد می‌کند و چقدر قلوب از هم دور می‌شود.

 

اجتناب از بکار بردن الفاظ نامناسب

 

« وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ »[3]

«و يهوديان گفتند ترسايان بر حق نيستند و ترسايان گفتند يهوديان بر حق نيستند با آنكه آنان كتاب [آسمانى] را مى‏خوانند افراد نادان نيز [سخنى] همانند گفته ايشان گفتند پس خداوند روز رستاخيز در آنچه با هم اختلاف مى‌‏كردند ميان آنان داورى خواهد كرد »

 در شرایط سالم کار افراد تحقیر دیگران نیست، مثلاً منِ طلبه در جمع پزشکان بگویم علم شما علم الابدان است و علم الابدان، علم نیست، پزشکان هم بگویند شما طلبه‌ها فقط درباره مرده‌ها حرف می‌زنید، در این صورت هر گروه دیگری را رد کند صاحبان هر رشته دیگری را رد کند این ارتباط ناصحیح است.

اگر ما در ارتباطات کلام و لفظ دیگران را رد کنیم مثلا خانه‌دار شاغل را رد کند و شاغل خانه دار را رد کند و تحصیل کرده بی تحصیل کرده را رد کند و بی تحصیل تحصیل کرده را،  مردان ، زنان را و زنان، مردان را رد کنند چنین ارتباطاتی بُعد قلبی می‌آورد.

اگر در نگاه مرد زن ضعیفه‌ای بیش نباشد و در نگاه زن مرد‌ها مستبد باشند ارکان ارتباط سالم از میان می‌رود. مسلمانی آن است که ما در روابط یکدیگر را تحقیر نکنیم و الفاظ نامناسب به کار نگیریم که این امر از ادامه ارتباط می‌کاهد، البته تنها بحث الفاظ نیست بلکه حقیقتاً احترام قائل شدن برای طرف مقابل است، مثلاً سخنران برای مخاطبین خود احترام قائل باشد و بگوید اگر شما مستمعین نبودید سخنرانی من فایده‌ای نداشت.

مخاطبین آیه یا افراطی یا تفریطی هستند، یهود نماد افراط در مادیات است و نصاری نماد افراط در معنویات است و ما معتقدیم هیچ یک از این دو گروه از زندگی سالمی بهره‌مند نیستند. در زندگی سالم اساس بر تکریم افراد است، «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم‏»[4] تکریم و بزرگداشت افراد باید مدنظر قرار گیرد و دین در هیچ شرایطی  به ما اجازه تحقیر دیگران را نمی‌دهد. شریعت برای تکریم بنی‌آدم  الفاظ سخت را در قالب‌های سهل از لسان پیامبران ابلاغ کرد، پیامبران این قدرت را دارند تا الفاظ سخت را در قالب سهل به مردم بفهمانند.

 

تاریخ جلسه: 97/5/7

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]  سوره مبارکه بقره، آیه 67

[2]  سوره مبارکه بقره، آیه 104

[3]  سوره مبارکه بقره، آیه113

[4]  سوره مبارکه اسراء، آیه 70

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *