مدیریت در زندگی ـ بخش دوم

شرح صدر

 

یکی دیگر از اموری که لازمه مدیریت صحیح می‌باشد، شرح صدر است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرمایند:

«آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْر»

«وسیله بزرگی و برتری، سعه صدر است.»

سعه صدر را دو نحو معنا می کنیم:

  1. یک معنا که متبادر به ذهن است اینکه در مقابله با مشکلات صبور باشیم،
  2. معنی دیگر اینکه وسعت وجودی داشته باشیم و حریم‌شناس باشیم و به تعبیری زود خود را گم نکنیم، به عنوان مثال با تعریف و تمجید دیگران جایگاه خود را فراموش نکنیم و مغرور نشویم.

در ارتباط با مدیریت خود نیز سعه صدر بسیار مهم و حایز اهمیت است. به عنوان مثال اگر قصد رسیدن به کمالی را داریم و موانع زیادی را می‌بینیم وسعت صدر داشته باشیم و همچنان همت خود را برای رسیدن به کمال داشته باشیم.

برای مدیریت مشکلات زندگی نیز باید بدانیم نه ما اولین نفری هستیم که گرفتار مشکل شده‌ایم و نه آخرین نفر. این تفکر سبب سعه صدر و به تبع مدیریت موفق می شود. ضیق صدر سبب می شود کاه را کوه ببنید و کمترین مشکل را بزرگترین مشکل بداند. در این صورت فرد نگاه جامعی به اطراف ندارد و سررشته امور بسیار راحت از اختیار او خارج می‌شود و امکان مدیریت موفق را از دست می‌دهد.

قرآن نیز در بیان جریان مقابله حضرت موسی با فرعون  به سعه صدر در امر مدیریت اشاره می‌کند و از زبان حضرت موسی می گوید:

 

« قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري‏»[1]

«(موسی) گفت پروردگارا سينه‏ام را گشاده گردان.»

 

در وجود وسیع، انسان نه گرفتار خوبی‌هایش می شود نه در بدی‌ها توقف می‌کند .

یکی از آثار سعه صدر این است که انسان اگر مرتکب خطایی شود با توبه آن را تدارک و جبران می‌کند زیرا سعه وجودی مانند آب کری می‌ماند که نجاست از آن عبور می‌کند و در آن باقی نمی‌ماند اما ضیق صدر مانند آب قلیلی است که نجاست در آن باقی می‌ماند.

 

آسان دیدن امور

 

سومین امر برای مدیریت صحیح، آسان دیدن کارها است. کسی که علی الدوام امور را تنگ و دشوار می‌بیند شایسته مدیریت نیست. بعضی از افراد کارهایی که انجام می‌دهند در نظرشان بسیار سخت و دشوار جلوه می‌کند گرچه ممکن است در ظاهر آرام به نظر برسند اما بابت اشتغالی که دارند در درون مضطرب و نگرانند.

در نامه مالک اشتر نیز امیرالمؤمنین علیه‌السلام به این امر اشاره می‌کنند و خطاب به مالک می‌فرمایند:

« أَفْضل رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُور»[2]

«به کسی که کار را آسان نمی‌بیند کاری واگذار نکن.»

 

علت اینکه امور بر انسان سخت و دشوار جلوه می‌کند این است که خود را فاعل می‌داند و فاعلیت خویش را مشاهده می‌کند اما کسی که معتقد باشد « بِحَوْلِ‏ اللَّهِ‏ وَ قُوَّتِهِ‏ أَقُومُ وَ أَقْعُد» و علی‌الدوام حول و توان الهی رامشاهده کند با قوّت کار می‌کند و هرگز عرصه امور را سخت و دشوار نمی‌بیند. خداوند قادر مطلق است و زمان و توان و موجودی‌مان را بسط می‌دهد و تسهیلاتی مافوق تصور در اختیارمان ‌گذارد.

خدای سبحان به پیامبر (ص) می‌فرماید:

« وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِر »[3]

« و منت مگذار و فزونى مطلب»

 منّت به معنای بزرگ و زیاد دیدن امور است.

هر زمان در انجام امور مثبت و خیر قصد منّت گذاشتن کردیم بیاد بیاوریم که اگر این کار را ما انجام ندهیم  بسیاری افراد بی‌منّت انجام می دهند.

خدایی دارم که می‌تواند قوّت و زمان‌مان را بسط دهد، می‌تواند تسهیلات لازمی را که گمانش را نمی‌کنیم در اختیارمان قرار دهد، وقتی روی او حساب باز کنم همه امور آسان است، اگر ما در مدیریت مظهر نام «میسّر» خدا شدیم کارها برایمان آسان می شود. خیلی وقتها برای من کار آسان است ولی برای شما آسان نمی‌آید، کار هر کس نیست خرمن کوفتن ، نه بابا چیزی نیست کاری ندارد فقط باید واردش شوی تمام می شود هم  ما باید آسان ببینیم هم برای اطرافیانمان آسان کنیم، علت اینکه گاهی اوقات در مدیریت امور شکست می‌خوریم این است که مسئله را بسیار پیچیده می‌‌بینیم درحالیکه نه تنها باید خودمان امور را سخت ندانیم بلکه باید آن را برای دیگران نیز سهل و آسان کنیم و یا سهل و آسان جلوه دهیم.

قرآن نیز به همراهی سختی با راحتی اشاره می‌کند و می فرماید:

«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا»[4]

«پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است.»

 

در روایتی از قول امام جعفر صادق (ع)  نیز به این امر اشاره شده :

« إِذَا أُضِيفَ الْبَلَاءُ إِلَى الْبَلَاءِ كَانَ مِنَ الْبَلَاءِ الْعَافِيَةُ. »[5]

«زمانیکه بلا روی بلا نازل شود عافیت از بلاست.»

 

خستگی ناپذیری

 

یکی دیگر از امور مهم در امر مدیریت، خستگی ناپذیری است .

بعضی افراد حتی زمانی که وارد کاری نشده‌اند به دنبال مرخصی و استراحت هستند در حالی که مدیر موفق حتی با وجود مشغله زیاد خسته نمی‌شود و فرمان خستگی ناپذیری را به خود می دهد. البته این امر با برنامه ریزی‌های صحیح و مناسب جهت استراحت و ازدیاد قوّت منافات ندارد.

یکی از خصوصیات مدیر این است که پرتوان به میدان بیاید و تلاش او باید درس عبرت برای زیر‌مجموعه اش باشد خستگی ناپذیری او باید غوغا کند، اگر برای بقیه نماز شب مستحب است نماز شب برای وجود مقدس پیامبر خاتم صلی الله علیه واله واجب است، در جنگها امیرالمؤمنین (ع) می‌گفتند وقتی خسته می‌شدیم به پیامبر پناه می‌آوردیم. به مغزم باید دستور دهم مسئولیتی را پذیرفته‌ام باید پر توان ایفاء نقش داشته باشم، اسلام به ما می‌گوید بندگی کن تا دم مرگ ، یعنی پر تلاش، بی وقفه و خستگی ناپذیر.

« وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقين‏»[6]

« و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد.»

 

اگر مدیری بیش از اینکه مترصد کار باشد علی الدوام به فرصت‌های استراحتش توجه دارد، مدیر ناموفقی است.

قرار است در اداره خود یا زیر مجموعه توان بالقوه خود را به فعلیت برساند، پرتلاش و بی وقفه باید کار کرد، اساس بر این است که مدیر به خودش برنامه خسته شدن را ندهد.

مدیر موفق خستگی ناپذیر است و  تلاش بی وقفه‌ای دارد و علی الدوام برای نیل به هدف کار می‌کند.

 

قرآن به پیامبر می گوید :

« فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَب‏ »[7]

«زمانی که (از یک مأموریتی) فارغ شدی (به مأموریت دیگر) منصوب شو.»

یکی از منکراتی که بین مؤمنین رایج است و مؤمنین آن را منکر نمی‌دانند بیکاری است به حدی که اگر به فرد پرکاری برخورد کنند بابت پرکاری‌اش او را نکوهش می کنند.

 

تاریخ جلسه: 97/4/19 ـ بخش 2

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]  سوره مبارکه طه، آیه 25

[2]  نهج البلاغه، نامه امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر

[3]  سوره مبارکه مدثر، آیه 6

[4]  سوره مبارکه انشراح، آیه5

[5]  مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج2، ص434

[6]  سوره مبارکه حجر، آیه 99

[7]  سوره مبارکه انشراح، آیه 7

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *