غزل شماره ١٤٨
ارادت حافظ به حضرات معصومین (ع)
تا زمیخانه و مینام و نشان خواهد بود
سر ما خاك ره پیر مغان خواهد بود
حافظ به ارادت همیشگی خود به حضرات معصومین و اولیاء و اصفیاء اعتراف میكند. «فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ غَيْرِكُمْ»[1]
تا زمانیكه از آن محلهای نشر معرفت و نشر محبت و از خود معرفت اثری در عالم باقی است، نهایت تواضع و خضوع را در مقابل اولیای الهی از خود به نمایش میگذاریم و ادب خاص را در محضر آنان عرضه میداریم، زیرا هر چه فیض در اختیار ما قرار گرفته با وساطت این بزرگواران است .
حافظ در تأكید موارد فوق میگوید:
از آستان پیر مغان سر چرا كشیم
چرا در مقابل اولیاء الهی تواضع نكنم ؟ زیرا:
دولت در آن سرا و گشایش بر آن در است
هرچه فتوحات نصیبم شده با وساطت پیر مغان بوده است .
مَلَك هم در واقع در سجده بر آدم، مقابل انسان كامل و ولی خدا نهایت خضوع را به خرج داده است.
البته تواضع صوری مد نظر نیست، بلكه انسان باید همه موجودی خود را خرج این بزرگواران و خود را در مقابل انسان كامل فانی کند تا به كمال برسد. «بابی انت و امی و اهلی و مالی و اسرتی»
البته سر، مال و … ما ارزشی ندارد و فقط زمانی ارزش پیدا میكند كه فدای انسان كامل بشود.
انسان فرزندان خود را خیلی دوست دارد، اما هرگز به او نمیگویید: «پدر و مادرم بفدایت» اما به حضرات معصومین علیهمالسلام آن چنان ارادت دارد كه حاضر است پدر و مادر، مال و جان خود را فدای آن بزرگواران کند.
حلقه پیر مغان ز ازل در گوش است
بر همانیم كه بودیم و همان خواهد بود
پیر مغان و حضرات معصومین (علیهمالسلام) قدیمیترین آشنای انسان هستند. آموزگارانی كه بله گفتن در عهد الست را آموزش دادند. اولین منادی و آشناترین فرد پیرمغان (حضرات معصومین علیهمالسلام) بودند (امیرالمومنین علیهالسلام بله گفتن را به ما آموزش دادند).
انسان در عهد الست قرار را بر این گذاشته كه در خدمت او قرار گیرید و سرسپرده حضرت حق و اولیائش باشد و وساوس و شیطنتهای عالم ماده ذرهایی از ارادت او كم نكند و بر فطرت خود باقی بماند.
یكی از اسامی پیامبر حاشر است، یعنی همه از خاك بیرون میآیند و به پای پیامبر صلیاللهعلیهوآله میافتند، اما اگر در قیامت چنین اتفاقی رخ دهد از سر اجبار است، باید انسانها در دنیا به پای آنان خدمتگزاری كنند و با خضوع در مقابل این بزرگواران در اوج عزت قرار گیرند.
آیت الله وحید بهبهانی همیشه قبل از رفتن به مَدْرَس، ریش و محاسن خود را به عتبه حضرت معصومه سلاماللهعلیها میمالیدند و خضوع میكردند، سپس برای تدریس به حوزه میرفتند .
ما از ازل پدر و مادر و خاندانی را نمیشناختیم، اما ارتباط ما با اولیای الهی از ازل بر قرار بوده و ما در این عالم چیز جدیدی یاد نمیگیریم.
همت؛ شاه کلید
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
كه زیارتگه رندان جهان خواهد بود
همت، شاه كلیدی است كه كمتر در زیارتگاهها درخواست میشود. پیر مغان میگوید: وقتی به زیارت ما میآیید ما را حاضر و ناظر ببینید و متعالیترین درخواستها (همت) داشته باش كه مردان روزگار از همت بلند به جایگاههای رفیع رسیده است .امور دنی و پست و حتی آخرت طلبی و بهشت خواستن همت بلند نیستند، بلکه همت بلند، تنها مولی طلبی و وصال و انس به حق و طلب حضور از واسطههای فیض است.
زاهد از تو حور میخواهد قصورش بین
به جنت میگریزد از درت یا رب شعورش بین
حافظ میگوید :
اگر بعد از رحلت اولیای الهی بتوانید با آنها ارتباط برقرار كنید، خیلی رند و باهوش و بلند همت هستید.
همتم بدرقه راه كن ای طایر قدس
كه دراز است ره مقصد و من نو سفرم
بنابراین اگر خالصانه به زیارت این بزرگواران بروید، عطیههای بسیاری دریافت میكنید و همت متعالی به شما میدهند كه از دنیا و عقبی صرفنظر خواهید كرد و به مولی میپردازید.
در زیارت عاشورا میخوانیم: «یُبَلِّغَنِی الْمقامَ الْمَحْمُودَ»؛ «مرا به مقام محمود برسان» یعنی به لطف و فضل حق و با همت متعالی به گونهایی عمل كنیم كه مورد حمد زمینیان و آسمانیان قرار بگیریم.
قدمگاه ولی خدا
بر زمینی كه نشان كف پای تو بود
سالها سجده صاحب نظران خواهد بود
خدای سبحان در مورد مكه كه ام القری است به پیامبرش میفرماید: قسم به سرزمینی كه قدمگاه توست، یعنی مكه هم چون قدمگاه وليّ خداست ارزش دارد و به اعتبار فردی كه در آنجا حضور دارد آن زمین هم اعتبار مییابد. همانند سجده بر تربت امام حسین علیهالسلام، كه كار نوافل را میكند و حجابهای متعدد را مرتفع مینماید و ارزش نماز را بالا میبرد. چنانچه خاك كربلا با وجود امام حسین علیهالسلام ارزش پیدا كرده است .
وقتی خاك بی ارزش مورد توجه امام قرار گیرد با ارزش میشود، آدمی كه خودش فی نفسه ارزشمند است، اگر مورد توجه امام و اهل دل و اهل شهود قرار گیرد، چقدر با ارزش خواهد شد .
مایه خوشدلی آنجاست كه دلدار آنجاست
بنابراین مومن چه چیزی را مشاهده میكند كه حاضر است از همسر، فرزند و مال و ثروت صرفنظر كند و با سرعت به سوی حق رهسپار میشود؟؟
حافظ در ابیات دیگر میگوید اگر احساس كردی زیر پای محبوب قرار گرفتی، رقص كنان و به شوق آن وصال از قبر بیرون آی !
ما ازخوشحالی كفن را به تن پاره میكنیم اگر قابل باشیم و حضرات معصومین علیهمالسلام به دیدن ما بیایند. همه زندگی ما در مراحل مختلف در یك جاده سپری میشود و با مردن، جاده عوض نمیشود. اگر همه عمر مشتاق حضرات معصومین علیهمالسلام هستیم در برزخ و قیامت وصال صورت میگیرد.
دیدار شد میسر و بوس و كنار هم
از بخت شكر دارم و از روزگار هم
جلوهگری معشوق
بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد كرد
زلف معشوق به دست دگران خواهد بود
حافظ میگوید: من در حال حاضر شرایط خوب و حال خوشی ندارم و جلوهگری معشوق را ادراك نمیكنم و اگر وضعیت به همین شكل و به صورت فراق و قبض پیش رود، باید دیگران لذت وصال را بچشند. خود من مقصر هستم و من مانع دارم، من اشتغالات نامناسب دارم كه نمیتوانم جلوهگری دوست را ادراك كنم.
اما خدایا چه كسی باور میكند كه قبض من تداوم داشته باشد؟؟
تو نور سماوات و زمینی …
رحمت تو وسعت كلشیء است …
كار تو و اولیای الهی جلوهگری دائم است، چه كسی باور میكند كه به من پشت كنید …
رحمت تو عالم را فرا گرفته است.
پری رو تاب مستوری ندارد
چو دربندی ز روزن سر برارد
كار خدا جلوهگری است و با كوچكترین روزنی نور افشانی میكند.
تاریخ جلسه:24/4/98 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره