آداب دعا ـ بخش اول

ضروری دانستن دعا در زندگی

 

در آیه 77 سوره فرقان آمده است:

«قُلْ ما یعْبَؤُا بِکمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکمْ‏ فَقَدْ کذَّبْتُمْ‏ فَسَوْفَ یکونُ لِزاماً»

«بگو: «پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد؛ شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد

  • دعا را ضروری زندگی بدانیم نه جزء امور مازاد و فضیلت.
  • درخواستهایمان از خداوند باید در شمار نیازمندی‌های جدی زندگی ما باشد نه فوق برنامه و اضافه،
  • هر کس نیازمند است که مورد توجه خدا قرار بگیرد و البته این امر صرفاً با دعا صورت می‌گیرد و اگر دعا نکنیم عقوبت می‌شویم؛ این هشدار نشانگر نقش اساسی و ضروری دعا در زندگی است.

 

گسترده دیدن توان خود در دعا

 

در آیه 286 سوره آل عمران آمده است:

«لا یکلِّفُ‏ اللَّهُ‏ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کسَبَتْ وَ عَلَیها مَا اکتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَینا إِصْراً کما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرین»

«خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‌کند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان می‌گویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!‏»

توانمان را باید در دعا گسترده ببینیم و گمان نکنیم چون میزان توانمان محدود است  میزان درخواست‌هایمان هم باید محدود باشد.

 

 کمتر از پیرزن بنی اسرائیل نباشیم

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله روزی در بیابان بودند و چوپانی برای ایشان گوسفندی را ذبح کرد؛ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به چوپان گفتند: از ما چیزی طلب کن. چوپان گفت: چند شتر و چند گوسفند می‌خواهم پیامبر خواسته او را اجابت کردند و به چوپان فرمودند: کاش از پیرزن بنی‌اسرائیل کمتر نبودی. پیرمرد پرسید:‌ حکایت پیرزن بنی‌اسرائیل چیست؟[1]

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:‌ بعد از مرگ یوسف هر یک از بنی‌اسرائیل می‌گفتند یوسف باید در محله ما دفن شود و در نهایت تصمیم بر آن شد که جنازه یوسف را در تابوتی قرار دهند و آن را به رود نیل بسپارند تا خبر یوسف به همگان برسد.

از امام کاظم (ع) نقل شده که فرمودند: زمانی رسید که ماه بر بنى اسرائیل طلوع نکرد، خداوند متعال به موسى وحى کرد که مى‏‌بایست استخوان‌هاى یوسف را از مصر خارج کنى تا ماه برآید. موسى [به میان قوم خویش رفت و] پرسید: کسى جاى یوسف را مى‏‌داند؟ گفتند: پیرزنی اینجاست که جایش را مى‏داند. کسی را به دنبالش فرستاد تا اینکه پیرزن را آوردند که زمین‌گیر و کور بود. موسى گفت: جاى قبر یوسف را مى‏‌دانی؟ گفت: بله. گفت: جایش را به من نشان بده! گفت: نه [نشان نمی‌دهم] تا چهار چیز به من بدهى:

اول: آنکه مرا از زمین‌گیر بودن نجات دهی، دوم: جوانیم را برگردانی. سوم: بیناییم را بازگردانی. چهارم: در بهشت مرا با خود همراه کنی.

این خواسته‌ها بر موسى گران آمد! پس خداى متعال به او وحى‏ فرستاد که: اى موسى! آنچه می‌خواهد به او بده که به عهده من می‌دهى! [یعنی من عهده دار و ضامن انجام همه آنها خواهم بود.] موسى خواسته‌هاى او را انجام داد. او نیز جاى قبر یوسف را نشان داد. پس موسى یوسف را از کنار رود نیل که در میان صندوقى از مرمر بود بیرون آورد، پس چون او را بیرون آورد ماه برآمد.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: کاش مرد چوپان کمتر از پیرزن بنی اسرائیل نبود.

هر یک از ما هنگام دعا بیاید توانش را گسترده و وسیع ببیند و گمان نکند قابلیت دریافت الطاف حق را ندارد .

 

دعا را کاسبی دانستن

 

در آیه 286 سوره آل عمران آمده است:

«لَها ما کسَبَتْ‏ وَ عَلَیها مَا اکتَسَبَت‏»

«آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زیان اوست‏»

درخواست‌های شما کسب شما‌ست و به عبارتی دعا نوعی کاسبی است پس هر آنچه از خدا کسب می‌کنید می‌تواند به نفعتان باشد و یا به ضررتان.

 

دیدن خوبان انگیزه‌ای برای دعا

 

در آیه 38 سوره آل عمران آمده است:

  «هُنالِک دَعا زَکرِیا رَبَّهُ قالَ‏ رَبِ‏ هَبْ‏ لی‏ مِنْ‏ لَدُنْک‏ ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّک سَمیعُ الدُّعاءِ»

«در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگی در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‌ای (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را می‌شنوی!»»

وقتی خوبان را مشاهده می‌کنیم ادب اقتضا می‌کند دعا کنیم تا ما نیز مانند خوبان باشیم.

حضرت زکریا با مشاهده حضرت مریم به عوض آنکه آه بکشد و افسوس بخورد، دعا کرد خدا فرزندی مانند مریم به او عطا کند و خدا دعای او را اجابت کرد.

 

تسبیح داشتن قبل از دعا

 

در آیه 191 سوره آل عمران آمده است:

«سُبْحانَک‏ فَقِنا عَذابَ‏ النَّار»

«پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار»

قبل از طرح دعا حتماً‌ تسبیح داشته باشد، تسبیح آن است که اعلام کند خدای من از هر عیب و نقصی به دور است، چه دعای بنده را اجابت بکند یا نکند و یا اجابت آن را به تاخیر بیاندازد؛ با ذکر سبحان الله به خود یادآوری کند خیر و کمال او قطعاً در تأخیر و یا اجابت نشدن دعاست و هیچ نقصی بر خدا نیست.

 

دعا باید با ذکر و فکر باشد

 

در آیه 191 سوره آل عمران آمده است:

«الَّذینَ‏ یذْکرُونَ‏ اللَّهَ‏ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّارِ»

«همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیده‌اند، یاد می‌کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند؛ (و می‌گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‌ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!»

هر امری پیش نیازی دارد و پیش‌نیاز دعا، توجه خاص به خدای سبحان و حرکت باطنی به سوی اوست که این حرکت همان فکر است پس اگر دعا همراه با ذکر و فکر باشد اجابت می‌شود.

«وَ یتَفَکرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» حال اگر نگاه دعا کننده به عالم وسیع و گسترده باشد نه جزئی و سطحی‌نگر، سطح دعایش گسترده‌تر می‌شود و هر چه گستردگی عوالم را بیشتر ملاحظه کند ناچیزی و حقارت و خضوع خود را در مقابل خداوند سبحان بیشتر در می‌یابد و اوج لطف حضرت حق را نسبت به خود دریافت می‌کند که خدای با این عظمت به بنده ناچیزی چون او توجه خاص دارد!.

 

اقدام عملی

 

انسان برای استجابت دعای خود باید اقدامی بکند، نمی‌توان فقط با زبان دعا کرد و هیچ اقدام عملی نداشت. در اجابت دعا اقداماتی مربوط به انسان است و اقداماتی مربوط به خدا است.

در آیه 23 سوره مائده آمده است:

«قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذینَ یخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمَا ادْخُلُوا عَلَیهِمُ‏ الْبابَ‏ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکلُوا إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ»

«(ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می‌ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!»»

جریان آیه مربوط به گروهی است که به موسی علیه‌السلام گفتند:‌ ما وارد شهر نمی‌شویم چون اینجا ظالمین هستند،‌ امّا دو نفر از آنها گفتند:‌ وارد می‌شویم شاید کار درست شود.

برای هر مشکلی ابتدا باید دعا کنیم و همراه دعا وارد عرصه عمل شویم، امکان ندارد فقط با دعا کردن عالِم شویم در حالی که به کتاب دفتر و کلاس نزدیک نشویم.

اگر برای استجابت دعا وارد حریمی شویم که در آن دشواری است به مجرد ورود غلبه با ماست.

 

مشخص بودن هدف در دعا

 

در آیه 114 سوره مائده آمده است:

«قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ‏ عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیةً مِنْک وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیرُ الرَّازِقینَ»

«عیسى پسر مریم گفت: «بار الها، پروردگارا، از آسمان، خوانى بر ما فرو فرست تا عیدى براى اوّل و آخر ما باشد و نشانه‏اى از جانب تو. و ما را روزى ده که تو بهترین روزى‏دهندگانى»

در دعا باید هدف مشخص باشد، مثلاً یکی می‌خواهد مشکل معرفتی فرزندش حل شود امّا باید بداند بعد از حل مشکل چه هدفی را در پیش دارد به قول طلاب «ثم ماذا» بعد چه اتفاقی می‌افتد.

حضرت عیسی علیه‌السلام ‌دعا می‌کند که خدایا! مائده‌ای از آسمان برای ما نازل کن که آن مائده موجب عود و بازگشت بسوی تو باشد.

هر یک از ما انواع نیازمندی‌ها را داریم مثلاً‌ همسری می‌خواهیم که دینمان را کامل کند و یا ذریه‌ای طلب می‌کنیم تا کمالاتی را که خدای سبحان به ما عطا کرده در آنها جاری شود و یا سرمایه‌‌ای می‌خواهیم که در خدمت حق باشد.

 

گسترده بودن سفره دعا

 

در آیه 114 سوره آل عمران آمده است:

«لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا»

«براى اوّل و آخر ما باشد»

سفره دعا باید گسترده باشد به این معنا که درخواست ‌کنیم برای خود و برای گذشتگان و برای آیندگانمان؛ پس سفره دعا را خیلی بزرگ کنیم تا هم قبلی‌ها از برکت‌ دعای ما بهره‌مند شوند و هم تا قیامت آیندگان از آن سود ببرند.

 

یقین به استجابت دعا

 

در آیه 39 سوره آل عمران آمده است:

«فَنادَتْهُ‏ الْمَلائِکةُ وَ هُوَ قائِمٌ یصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِیحْیى‏ مُصَدِّقاً بِکلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیا مِنَ الصَّالِحین‏»

«و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیی «بشارت می‌دهد؛ (کسی) که کلمه خدا [= مسیح‌] را تصدیق می‌کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهای سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است»

باید یقین داشته باشیم هرگاه خدا اجازه دعا را صادر می‌کند استجابت هم نصیبمان می‌شود همچنانکه حضرت زکریا بلافاصله بعد از دعا استجابت را یافت، اما باید دانست لازمه این استجابت بندگی است؛ آیه می‌گوید: «هُوَ قائِمٌ‏ یصَلِّی‏ فِی‏ الْمِحْراب»«زکریا در محراب بندگی دعا کرد» شاید به همین دلیل است که در روایت آمده است بعد از نماز دعا کنید.

 

هیچ امری را از خدا بعید نداستن

 

در آیه 40 سوره مبارکه آل عمران آمده است:

«قالَ رَبِّ أَنَّى یکونُ لی‏ غُلامٌ‏ وَ قَدْ بَلَغَنِی‏ الْکبَرُ وَ امْرَأَتی‏ عاقِرٌ قالَ کذلِک اللَّهُ یفْعَلُ ما یشاء»

«او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام می‌دهد»»

در دعا باور کنیم به لطف حضرت حق امور عجیب و غریب صورت می‌گیرد، زیرا خدا هر کاری بخواهد می‌تواند انجام بدهد «کذلِک اللَّهُ یفْعَلُ ما یشاء» پس باید اعتقاد داشته باشیم از خدا هیچ امری بعید نیست.

 

بر خدا توکل کردن نه بر دعا

 

در آیه 23 سوره مائده آمده است:

«وَ عَلَى‏ اللَّهِ‏ فَتَوَکلُوا»

«به خدا توکل کنید»

وقتی دعا می‌کنیم بر دعای خود توکل نکنیم بلکه بر خدایی توکل کنیم که توفیق دعا را به ما داده است.

گاهی ما زیاد دعا می‌کنیم اما اجابت نمی‌شود ممکن است عامل اجابت نشدن دعا این باشد که روی دعا کردن خود حساب باز کرده‌ایم، در حالیکه اگر باور کنیم خدا دعای خالصانه را اجابت می‌کند هرگز بر میزان دعای خود تکیه نمی‌کنیم.

 

اهل دعا مورد احترامند

 

در آیه 52 سوره انعام آمده است:

«وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ‏ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِی یریدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیک مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَی‏ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِک عَلَیهِمْ مِنْ شَی‏ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکونَ مِنَ الظَّالِمینَ»

«و کسانی را که صبح و شام خدا را می‌خوانند، و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن! نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود!»

آیه می‌گوید: پیامبر! تو کسانی را که شبانه‌روز دعا و بندگی دارند از خود مران و آنها را طرد مکن.

از آداب دعا این است که برای کسانی که اهل دعا هستند اکرام خاصی قائل شویم زیرا میان آنان که اهلیت حضور در محضر حق را یافته‌ و با خدا ارتباط دائم دارند با کسانی که صرفاً در امور سخت به خدا مراجعه می‌کند تفاوت جدی و اساسی وجود دارد.

 

 فرافکنی نداشتن در دعا

 

در آیه 23 سوره اعراف آمده است:

«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ‏ لَمْ‏ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ»

«گفتند: «پروردگارا، ما بر خویشتن ستم کردیم، و اگر بر ما نبخشایى و به ما رحم نکنى، مسلماً از زیانکاران خواهیم بود.»

در دعا فرافکنی نداشته باشیم و مشکل را تقصیر دیگران نیاندازیم همانگونه که حضرت آدم در دعای خود گفت: خدایا! به نفس خود ظلم کرده‌‌ام و دیگران نقشی در ستم نسبت به من نداشته‌اند.

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] «حدثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع أَنَّهُ قَالَ احْتُبِسَ الْقَمَرُ عَنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى مُوسَى ع أَنْ أَخْرِجْ عِظَامَ يُوسُفَ مِنْ مِصْرَ وَ وَعَدَهُ طُلُوعَ الْقَمَرِ إِذَا أَخْرَجَ عِظَامَهُ فَسَأَلَ مُوسَى عَمَّنْ يَعْلَمُ مَوْضِعَهُ فَقِيلَ لَهُ هَاهُنَا عَجُوزٌ تَعْلَمُ عِلْمَهُ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَأُتِيَ بِعَجُوزٍ مُقْعَدَةٍ عَمْيَاءَ فَقَالَ لَهَا أَ تَعْرِفِينَ مَوْضِعَ قَبْرِ يُوسُفَ قَالَتْ نَعَمْ قَالَ فَأَخْبِرِينِي بِهِ قَالَتْ لَا حَتَّى تُعْطِيَنِي أَرْبَعَ خِصَالٍ تُطْلِقَ لِي رِجْلِي وَ تُعِيدَ إِلَيَّ شَبَابِي وَ تُعِيدَ إِلَيَّ بَصَرِي وَ تَجْعَلَنِي مَعَكَ فِي الْجَنَّةِ قَالَ فَكَبُرَ ذَلِكَ عَلَى مُوسَى فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَيْهِ يَا مُوسَى أَعْطِهَا مَا سَأَلَتْ فَإِنَّكَ إِنَّمَا تُعْطِي عَلَيَّ فَفَعَلَ فَدَلَّتْهُ عَلَيْهِ فَاسْتَخْرَجَهُ مِنْ شَاطِئِ النِّيلِ فِي صُنْدُوقٍ مَرْمَرٍ فَلَمَّا أَخْرَجَهُ طَلَعَ الْقَمَرُ» الخصال، ج‏1، ص 205، ح 21

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *