آداب دعا ـ بخش دوم

فضای دعا باید سالم باشد

 

در آیه 48 و 49 سوره مریم آمده است:

«وَ أَعْتَزِلُکمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسى‏ أَلاَّ أَکونَ بِدُعاءِ رَبِّی‏ شَقِیا فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ‏ وَ ما یعْبُدُونَ‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ وَ کلاًّ جَعَلْنا نَبِیا»

«و از شما، و آنچه غیر خدا می‌خوانید، کناره‌گیری می‌کنم؛ و پروردگارم را می‌خوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی‌پاسخ نمانم، هنگامی که از آنان و آنچه غیر خدا می‌پرستیدند کناره‌گیری کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛ و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم!»

حضرت ابراهیم (ع) هنگام دعا گفت: از شما مشرکین و از معبودهایتان کناره‌گیری می‌کنم و خدای خود را صدا می‌زنم، و زمانی که حضرت ابراهیم از مشرکین کناره‌گیری کرد خدا دعای او را اجابت نمود و اسحاق و یعقوب را به او عنایت فرمود.

  • فضای دعا نباید با امواج شرک و وجود مشرک آلوده شود بلکه این فضای ملکوتی باید از کلیه امواج منفی به دور باشد به همین جهت در دعا باید از خدا طلب کرد تا از افراد بی‌اعتقاد و افکار ناسالم در امان بمانیم.

 

طلب شرح صدر در دعا

 

در آیات 25 و 26 سوره طه آمده است:

«قالَ‏ رَبِ‏ اشْرَحْ‏ لی‏ صَدْری وَ یسِّرْ لی‏ أَمْری‏»

«گفت: «پروردگارا، س‌ینه‏ام را گشاده گردان و کارم را براى من آسان ساز»

خداوند سبحان با توجه به مصالح بنده همه دعاهای او را اجابت نمی‌کند به همین جهت گاهی بنده دعا می‌کند امّا از سوی خداوند اجابتی را نمی‌بیند در این زمان ممکن است دعا کننده مورد ملامت دیگران قرار بگیرد و از شنیدن این ملامتها اذیت شود به همین دلیل باید قبل از درخواست طلب شرح صدر کرد.

 

سه علت درخواست شرح صدر

 

  1. اگر اجابت دعایش به تأخیر افتاد اذیت نشود.
  2. اگر اجابت به سرعت انجام شد طغیان نکند.
  3. دعا کننده با وجودیکه خود برای اجابت دعایش اقدام به یک سلسله از امور می‌کند امّا نباید به هیچ وجه بر آنچه خود انجام می‌دهد تکیه کند بلکه باید بداند خدا مجیب است و اوست که امور را آسان می‌کند و تسهیلات را در اختیار بندگانش  قرار می‌دهد.

اگر هر کس بخواهد اموراتش را به تنهایی انجام دهد قطعاً‌ به نتیجه نخواهد رسید امّا اگر خدا را فاعل امور بداند به نتیجه رسیدنش سهل و آسان است زیرا خدا هم مقتضی را ایجاد و هم موانع را رفع می‌کند.

 

غایت دعا چیست؟

 

در آیات 33 تا 35 سوره طه آمده است:

«کی‏ نُسَبِّحَک‏ کثیرا وَ نَذْکرَک‏ کثیرا إِنَّک‏ کنْتَ‏ بِنا بَصیراً»

 «تا تو را بسیار تسبیح گوییم؛ و تو را بسیار یاد کنیم؛ چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بوده‌ای!»

غایت در دعا باید مشخص باشد، حضرت موسی علیه‌السلام در دعای خود ذکر کثیر را طلب می‌کند، ذکر کثیر، دائم الحضور بودن در محضر معشوق است پس غایت و هدف هر درخواستی باید وصال به خدای سبحان باشد زیرا آرامش و امنیت تنها با تکیه بر او ایجاد می‌شود .

 

 مقاوم بودن در دعا

 

در آیه 72 سوره طه آمده است:

«قالُوا لَنْ‏ نُؤْثِرَک‏ عَلى‏ ما جاءَنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الَّذی فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضی‏ هذِهِ الْحَیاةَ الدُّنْیا»

«گفتند: «سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده، مقدّم نخواهیم داشت! هر حکمی می‌خواهی بکن؛ تو تنها در این زندگی دنیا می‌توانی حکم کنی!»

آیه از سحره فرعون سخن می‌گوید، آنان بر خدای سبحان تکیه داشتند و به اجابت خدا امید بسته بودند، به همین دلیل به فرعون می‌گویند:‌ هر آنچه می‌‌خواهی انجام بده، چون حکم تو تنها مربوط به عالم ماده است، آنان از تهدیدهای فرعون هراسی به دل راه ندادند زیرا نگاهشان به معشوق مثبت بود و به این باور دست یافته بودند که رسیدن به چنین محبوبی بدون تحمل آفات ظاهری و موقتی ممکن نیست به همین جهت تحمل این آفات آسیبی به اعتقادات آنان وارد نکرد و ذره‌ای عقب‌نشینی نکردند. خداوند در تحمل هر یک از این آفات اراده کرده بود مقاومت آنان را امتحان کند.

  • اگر در دعا نشکن و مقاوم باشیم از مشکلات و آسیب‌های جسمی هراسی نداریم و نگاهمان چون سحره فرعون به آینده‌ای است که فراتر از دنیای مادی و به بهشتی است که وعده وصل به معشوق در آن محقق می‌شود.

 

جایگزین قرار ندادن برای خدا

 

در آیه 73 سوره طه آمده است:

«إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِیغْفِرَ لَنا خَطایانا وَ ما أَکرَهْتَنا عَلَیهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَیرٌ وَ أَبْقى‏»

«ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشاید؛ و خدا بهتر و پایدارتر است!»»

سحره فرعون معبود خود را پایدارتر و محکم‌تر از هر قدرت دنیایی یافتند و حاضر به جایگزینی خدای سبحان با هیچ چیز نشدند، آنان وصال به معشوق را با پول، قدرت، عزت دنیایی… معامله نکردند.

 

طلب بندگی

 

در آیه 73 سوره انبیاء آمده است:

«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ‏ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدین‏»

«و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند.»

چون حضور در محضر معشوق برای شما ممکن شد بندگی را طلب کنید نه بزرگی را، همانگونه که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در معراج از خدای سبحان بندگی را درخواست کرد.

یک گروه از مردم چون در خدمت حضرات معصومین علیهم‌السلام و یا اولیاء دینی حاضر می‌شوند از آنها طلب بزرگی در جمع مردم را دارند و می‌خواهند تا مورد احترام و محبت دیگران واقع شوند، دیگران آنان را دوست بدارند و مطلوب و محبوب باشند،

گروه دیگر از مردم فقط خواهان یک امر‌ هستند، آنان اهلیت در دعا را طلب می‌کنند و اعلام نیاز به محضر معشوق را دارند.

اگر کسی نیازش را تنها به در ِخانه حبیب ببرد حتماً‌ به مقام خاصی راه می‌یابد چندانکه گاهی مانند آیه تا مرحله جلوداری به پیش می‌روند.

  • بندگی را طلب کنید نه بزرگی را تا بزرگ شوید. اگر ما بندگی را طلب کنیم خدا بزرگی را عطا می‌کند .

 

در آزمایشات الهی شما اولین نفر نیستید

 

در آیه 83 سوره انبیاء آمده است:

«وَ أَیوبَ‏ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ»

«و ایّوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالی و مشکلات به من روی آورده؛ و تو مهربانترین مهربانانی!»»

چنانچه در مسیر کمالات موانعی خاطر شما را آزرده می‌کند آنها را اغراق‌ آمیز بیان نکنید زیرا شما تنها کسی نیستید که در مرحله آزمایش قرار گرفته‌اید.

قرآن می‌گوید: ایوبِ پیامبر در آزمایشات‌ الهی صدمه‌های سختی را متحمل شد، مصیبت هم جسم او را آزرد و هم مالش را نابود کرد و هم فرزندانش را در معرض آسیب قرار داد امّا او هرگز شکایتی کرد بلکه گفت:‌ خدایا! ضرر و گرفتاری با من تماس سطحی گرفته است «مَسَّنِی الضُّرُّ»

  • به گرفتاریهای دنیوی نباید بیش از اندازه توجه کرد چون دنیا در حال گذر است و هیچ یک از مشکلات آن ماندنی و باقی نیست.

 

عامل گرفتاری‌های ما چه کسی است؟

 

ما باید خود را عامل گرفتاری‌هایمان بدانیم. خداوند سبحان هیچ نقشی در گرفتاری ما ندارد فقط باید دید چه کرده‌ایم که گرفتار شده‌ایم.

قرآن در آیه 83 سوره انبیاء می‌فرماید:

«وَ أَیوبَ‏ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ»

«و ایّوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالی و مشکلات به من روی آورده؛ و تو مهربانترین مهربانانی!»»

 مرحوم سید بن طاووس (ره) شبی برای نماز شب برخاست و چون خواست آفتابه را بردارد و وضو بگیرد متوجه شد کسی از دست او آفتابه را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد از آب آن استفاده کند چون این اتفاق افتاد، سید بن طاووس (ره) با خود گفت به یقین خود مشکلی داشته که توفیق وضوی نماز شب از من سلب شده فکر کرد و به یاد آورد امروز پیکی به سراغ او آمده بود تا یکی از پیام‌های حضرت ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه را به او برساند و سید بن طاووس تکریم لازم را نسبت به او را نداشته است و‌ همان تکریم اندک پیک حضرت سبب شد سید بن طاووس توفیق وضوی نماز شب را از دست بدهد .

 

عصبانیت عامل سلب توفیق دعا

 

در آیه 87 سوره انبیاء آمده است:

«وَ ذَا النُّونِ‏ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ»

«و ذاالنون [= یونس‌] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»»

 خلق باید از آسیب ما در امان بمانند بدرفتاری از سویی سبب آزار خلق می‌شود و از سوی دیگر توفیق دعا را از ما سلب می‌کند.

یونس پیامبر قومی غیر متدین داشت امّا خدای سبحان حتی به یونس هم اجازه نداد با قوم غیر متدین خویش با عصبانیت و به گفته قرآن مغاضباً برخورد کند؛ حضرت حق او را به جهت عصبانیت گرفتار شکم ماهی کرد.

 

فقط خدا را صدا بزنید

 

در هر تنگنایی فقط خدا را صدا بزنید او تنها پاسخ‌گوی شماست. «فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ»

در این صدا زدن خدایتان را از هر عیبی مبرا بدانید. «سُبْحانَک»

کم‌کاری و تقصیرات را با قاطعیت به خود نسبت دهید نه به خداوند «إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ»

 

سبقت در انجام خیرات

 

در آیه 90 سوره انبیاء آمده است:

«فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یحْیى‏ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ یدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعینَ»

«ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم؛ و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (بارداری) کردیم؛ چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام می‌کردند؛ و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند؛ و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند.»

‌ آنان که دعای مستجاب دارند پیشتاز در خیرات‌اند و به سرعت برای انجام خوبی‌ها اقدام می‌کنند. «یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ»

 

غلبه امید بر ترس

 

 ادب دعا این است که امید بر ترس مقدم گردد و بنده راغب به خدای سبحان باشد و در حالی که ترسان از تقصیر و کوتاهی خویش است امید به لطف معشوق دارد. «وَ یدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَبا»

 

حل مشکل فعلی منوط به تسکین مشکل قبلی است

 

در آیه 28 سوره مومنون آمده است:

«فَإِذَا اسْتَوَیتَ‏ أَنْتَ‏ وَ مَنْ‏ مَعَک عَلَى الْفُلْک فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»

«و هنگامی که تو و همه کسانی که با تو هستند بر کشتی سوار شدید، بگو: «ستایش برای خدایی است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشید!»»

آیه از کشتی نوح و قرار گرفتن آن بر کوه جودی سخن می‌گوید، خدای سبحان در همین حال به نوح اعلام کرد چنانچه درخواستی داری ابتدا ثناگویی حق را بر درخواستت مقدم کن.

  •  در هر دعا نباید نگاه بر روی مشکل فعلی متمرکز شود بلکه ابتدا باید به جهت رهایی از مشکلات قبلی شاکر خدا باشیم و سپس برای مشکل فعلی دعا کنیم.

 

ناقص دعا نکردن

 

در آیه 29 سوره مومنون آمده است:

«وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنی‏ مُنْزَلاً مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیرُ الْمُنْزِلین»

«و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهی پربرکت فرود آر، و تو بهترین فرودآورندگانی!»»

عامل بسیاری از ابتلائات ما ناقص و ابتر بودن دعاهایمان است.

مثلاً‌ اگر برای طی کردن مراحل سیر و سلوک و رسیدن به مقام قرب در دعاهایمان قید عاقبت‌به‌خیری و عافیت را اضافه نکنیم ممکن است با هر سختی و مشقت و با امتحانات سخت به این مقام نائل آئیم امّا این مقام برای ما برکت و عاقبت به خیری نداشته باشد امّا اگر کسی همین مقام را با قید عافیت طلب کند اولاً سهل الوصول به آن می‌رسد ثانیاً برای او برکات خاصی را در پی دارد.

  • درخواستها و نیّت‌های ما تعیین کننده و جهت بخش زندگی ما است.

 

دعا نباید لقلقه زبان باشد

 

در آیات 99 و 100 سوره مومنون آمده است:

«حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ‏ الْمَوْتُ‏ قالَ رَبِّ ارْجِعُون لَعَلِّی‏ أَعْمَلُ‏ صالِحاً فیما تَرَکتُ کلاَّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ یوْمِ یبْعَثُونَ»‏

«(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‌دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‌گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید» شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند»

بعضی از درخواستها در جایگاه خود نیستند و صرفاً لقلقه زبان هستند و خواستگاه باطنی ندارند به همین جهت اجابت هم نمی‌شوند.

دعای مخاطبین آیه لقلقه زبان است آنان می‌گویند: خدایا! ما را برگردان شاید عمل صالح انجام دهیم، امّا باید دانست هر درخواستی ظرف زمانی مخصوص به خود را دارد و زمان مرگ، زمان درخواست بازگشت و انجام عمل صالح نیست زیرا پرونده عمل بسته شده است.

درخواست‌ها باید محکم و بی‌تردید بیان شود امّا مخاطبین آیه تقاضای خود را با حرف «لعل» همراه کردند و این نشانگر تردید و شک آنها در طلبشان بود.

 

دعا نکردن برای تشفی خاطر

 

در آیه 63 سوره فرقان آمده است:

«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ‏ الَّذینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما»

«بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)؛»

دعا نباید برای تشفی خاطر و انتقام‌گیری باشد بلکه باید برای رشد و ارتقای خود و دیگران انجام شود و البته این ارتقاء و رشد با عافیت و عاقبت بخیری همراه باشد.

شیوه متقین این است که برای جُهال دعا می‌کنند تا خدای سبحان با عاقبت بخیری و عافیت آنها را از جهلشان برهاند و از عیوب رهایشان سازد چنین دعایی برای تشفی‌خاطر و انتقام‌گیری نیست بلکه خیررسانی به دیگران است. «قالوا سلاماً»

 

ذوی الحقوق به دعای خیر محتاج‌ترند

 

در آیه 74 سوره فرقان آمده است:

«وَ الَّذینَ یقُولُونَ‏ رَبَّنا هَبْ‏ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماما»

«و کسانی که می‌گویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!»»

سفره دعا برای ذوی القربی بیش از دیگران باید گسترده باشد، در دعا اقربا و نزدیکان نباید به فراموشی سپرده شوند؛ گاهی ما در دعاهایمان چندان به سراغ غریبه‌ها می‌رویم که از نزدیکانمان غافل می‌شویم درحالیکه دعای خالصانه برای نزدیکان می‌‌تواند گروهی را از انحراف و کجی برهاند. ممکن است ثمره دعای والدین برای فرزندان تا جایی باشد که آنان نه تنها خودسازی داشته باشند بلکه دیگرسازی نیز داشته باشند همچنان که دعای حضرت ابراهیم علیه‌السلام در حق فرزندانش سبب شد آنان امام و جلودار دیگران شوند «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماما» حضرت ابراهیم علیه‌السلام با این دعا مسئولیت سنگینی را برای نزدیکان خود طلب کرد امّا اجابت این دعا نه تنها فرزندان او را عاقبت به خیر کرد بلکه بواسطه اولاد او افراد فراوانی رستگار شدند.

 

قبل از اجابت دعا توفیق شکر طلب کنیم

 

در آیه 19 سوره نمل آمده است:

«فَتَبَسَّم‏ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی‏ أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک‏ الَّتی‏ أَنْعَمْتَ عَلَی وَ عَلى‏ والِدَی وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنی‏ بِرَحْمَتِک فی‏ عِبادِک الصَّالِحین»

«سليمان از سخن او لبخند زد و گفت: اى پروردگار من، مرا وادار تا سپاس نعمت تو را كه بر من و پدر و مادر من ارزانى داشته‌اى به جاى آورم و كارهاى شايسته‌اى كنم كه تو خشنود شوى، و مرا به رحمت خود در شمار بندگان شايسته‌ات درآور.»

اگر کسی درخواست می‌کند تا به جمع صالحین و خوبان بپیوندد ادب اقتضا می‌کند ابتدا توفیق شکر حضور در جمع صالحین را از خداوند طلب کند.

حضرت سلیمان می‌گوید:‌ خدایا! من استحقاق ورود به جمع خوبان را ندارم امّا مشتاق ورود به جمع صالحینم مرا با رحمت خود در میان آنان وارد کن.

  • هر چه انسان نسبت به نعماتش شاکرتر باشد خوبان عالم او را در جمع خود راحت‌تر می‌پذیرند. حضرت سلیمان ابتدا از خدا درخواست شکر و عمل صالح را کرد و سپس ورود به جمع صالحین و خوبان را تقاضا نمود.

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *