مقدمه
تربیت به فعلیت درآمدن استعدادهای نهفته است، که بعد از رفع موانع این استعدادها ظهور مییابد بعضی از امور در حالی که ظاهراً تربیت بهشمار میآید اما ذاتاً از حیطه تربیت بیروناند و حتی گاه مانع تربیت به حساب میآیند. ما در ابتدای این جلسه به مواردی چند اشاره میکنیم و سپس بحث را ادامه میدهیم.
1.سرعت در ذات تربیت نیست، در ذات تربیت تدریج نهفته است. اگر امری برای تربیتپذیری به سرعت انجام شود به یقین نتیجه مطلوب نخواهد داشت؛ زیرا تربیت امری زمانبر است که باید به تدریج وآرام آرام انجام شود .
2.تغییر دادن تربیت نیست، تغییریافتن تربیت است. تغییر دادن امری است موقتی که چون زمان بر آن امر بگذرد و فرد قلباً پذیرای آن نباشد به وضعیت گذشته خود باز میگردد اما در تغییریافتن چون امر تربیتی با انتخاب صورت گرفته باقی و پایدار است.
3.عادت دادن تربیت نیست؛ چون تربیت از جنس رشد است. گاه رفتارهای پسندیده افراد یا ظاهری است و یا آن است که صرفاً بنا به موقعیتهای خاص خانوادگی اجتماعی و… به امری عادت کرده اما چون در فضایی قرار گیرد که امکان ترک عادت درستش باشد از آن دست میکشد از اینرو گفته میشود: عادات در شمار تربیت نیست و علامت رشد یافتگی فرد نمیباشد البته «عاده الخیر خیر»، عادت خوب خیلی خوب است اما علامت رشد و تربیت یافتن نیست.
4.تدارک دیدن یک سلسله امورخارجی و بیرونی تربیت نیست بلکه تربیت پرورش دادن استعدادهایی است که در درون ما دفن شده، درتربیت، استعدادها ایجاد نمیشود بلکه تنها در فضایی قرار میگیرد که امکان ظهور بیابد.
در تربیت هرکس متوجه قابلیتهای درونی خود می شود و درمییابد وجودش گنجی است که مادام باید به آن سرکشی کرد تا کمالات باطنی خویش را شناسایی کند وآنها را به ظهور برساند.
5.الگو دادن از جنس تربیت نیست، انتخاب الگوی صحیح از جنس تربیت است.
معلمی که به شاگردان خود الگوهای صحیح را معرفی میکند بدون آنکه شاگرد را مجبور به تقلید کورکورانه کند و شاگرد آگاهانه و با راهنماییهای استاد الگوی خود را پیدا میکند تحت واژه تربیت قرار میگیرد، حتی گاه الگوپذیری در پوششها و گویشها اثر دارد، مثلاً مردم عرفاً روز شهادت حضرات معصومین مشکی میپوشند اما عموم مردم غروب روز شهادت سوگواری برای حضرات معصومین را پایان یافته میبینند درحالی که تنها گروهی با انتخاب خویش این سوگواری را تا شام غریبان یا تا سوم و یا هفتم و گاه چون محرم و صفر تا دو ماه عزاداری کرده و مشکی میپوشند. این گروه چون الگوهای صحیح را وجود مقدس حضرات معصومین میدانند و آنان را«اولی بانفسکم» میدانند بیش از آنکه برای از دست دادن نزدیکان خود عزاداری کنند برای حضرات معصومین عزاداری میکنند و مشکی میپوشند.
مجدداً با توجه به آيات ذيل به بحث تربيت باز میگرديم.
توانمندیهايمان را به كار گيريم
قرآن در سوره مبارکه بقره، آیه 254 میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد از آنچه به شما روزى دادهايم انفاق كنيد پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و كافران خود ستمكارانند»
مفسرین میگویند: آیه مؤمنین را مخاطب قرار داده و به آنان میگوید موجودی و داراییهای خود را مصرف کنید، توانمندیهایتان را بکار گیرید قبل از آنکه روزی فرا برسد كه دوستی وجود ندارد برای كسی كه انفاق نكرده تا نفعی به او برساند و شفاعتی برای وی نیست.
غنیمت شمردن فرصتها
حضرت حق در این آیه به نعمت زمان در امر تربیت اشاره میکند و به بندگان فرصتها را یادآوری مینماید و این نشان میدهد که هر خواهان تربیتی لازم است به خود و به نزدیکانش نعمت زمان و فرصت ها را یادآور شود به اصطلاح امروزه«زود دیر میشود!»
خداوند سبحان در این آیه به مخاطبین یادآوری میکند در درون شما توانمندیهایی وجود دارد که ما آن را عطا کردهایم نیاز به قرض گرفتن از دیگران نیست فقط کافی است به موجودی خویش سری بزنید و بدانيد که اگر از فرصتها برای به کارگیری موجودیهايتان و نعماتتان استفاده نکنید فرصت کاربری آنها را از دست دادهاید.
اگر در مسائل عبادی گفته میشود:«صَلِ صَلَاةَ مُوَدِّع»[1]؛«به گونهای نماز بخوان که گويا آخرین نماز توست» به جهت آن است که شاید فرصت دیگری برای اقامه صلاه وجود نداشته باشد.
یادآوری فرصتها به خویش و دیگران برای فراگیری علوم و مراحل سلوک به اندازهای مهم است كه امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«لَوْ وَجَدْتُ شَابّاً مِنْ شُبَّانِ الشِّیعَةِ لَا یَتَفَقَّهُ لَضَرَبْتُهُ ضَرْبَةً بِالسَّیْف!»
«اگر بفهمم یک جوان شیعه به دنبال دانش و فهم عمیق نیست، یک ضربه شمشیر به او میزنم!»
این روایت اشاره دارد به اينكه زمان جوانی برای یادگیری و به كارگيري استعدادها کوتاه است، اگر جوانی از استعدادهای بایگانی شده خود در این زمان استفاده نکند، فرصت را از دست داده است. امام صادق علیهالسلام به عنوان یک مربی دلسوز با این جمله کوبنده به جوان استفاده كردن از فرصت را متذکر میشود.
همه حق را میشناسند
خدای سبحان در سوره مبارکه بقره آیه 256 میفرماید:
«…قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ… »
«و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است»
این قسمت از آیه اشاره دارد که حق از باطل و صحیح از ناصحیح و گمراه از هدایت یافته جدا شده است.
انسان در عرصه تربیت چون در جایگاه انتخاب قراردارد حقيقتاً امور برای او آشکار و واضح نمایان است؛ زيرا انسان فطرتاً حقپذير است، او در الست آشكارا و در عين انتخاب حقپذير بوده، حال اگر ابهام و گرد و غباری توسط خود فرد برحقیقتی كه ميشناخته نشسته است و امور در نظر او مشتبه شده، به جهت آنست كه خود گرفتار عالم ماده شده و حق و باطل برای وی مشتبه گشته. خدای سبحان در محکمه فطرت همه چیز را بسیار واضح و آشکار بر خلق نمودار کرده و او را در فضایی پر از نور فطرت انتخابگر قرار داده است .
پرهیز از مشتبهات
انسان در فضای وضوح انتخابگر است نه در فضای مشتبه، اگر روایات از امور مشتبه سخن میگویند و فرد را از مشتبهات پرهیز میدارند، اولاً از آن روست كه مردم گرفتار عالم ماده شدهاند، ثانياً همه کس گرفتار امور مشتبه نمیشوند؛ زیرا برای اهل حق همیشه حقانیت روشن است آنان هم بطلان باطل را میدانند و هم حق را به وضوح میشناسند. ثالثاً گاه انسان از حقیقت حق فرار میکند و گرفتار امور مشتبه میشود.
وجدان بیدار
برای انتخاب صحیح، وجدان هرکس اگر از فطرت اولیهاش فاصله نگرفته باشد تعیین کننده است، وجدان تلخی دروغ را درمییابد و آنکس که دروغ میگوید هر چند ظاهراً آرام است و آرامش دارد اما باطناً حال خوشی ندارد حکایت چنین فردی حکایت کسی است که از ظرفی که میدانست سم است نوشیده، حال هرچه دیگران بخواهند او را متقاعد کنند که سم کشنده نیست او خود میفهمد که حال درونیاش تا چه اندازه بد است. دروغگو و صادق نیز چنیناند .
گفتار خوب
خدای سبحان در سوره مبارکه بقره آیه263 میفرمایند:
«قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ»
«گفتارى پسنديده (در برابر نيازمندان) و گذشت (از اصرار و تندىِ آنان) بهتر از صدقهاى است كه آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بىنياز بردبار است»
- مربی در مواجهه با افراد پیش از آنکه از طریق پرداختهای مالی(هدیه، قرض،صدقه) در تربیت افراد قدم بردارد باید از طریق گفتار صحیح در تربیت آنان بکوشد. گفتار صحیح نماد رشد فرد است.
آیه به انتخاب میان هزینه کردن مالی و گفتارِ خوب اشاره ندارد، بلکه به وضوح بیان میدارد گفتار پسندیده در برابر نیازمندان بهتر از صدقهای است که آزاری به دنبال آن باشد؛ زیرا نوعاً افراد اگر به سائل پرداخت مالی داشته باشند او را تحقیر کرده و منت میگذارند، چنین پرداختی، پرداختی آفت زده است که قرآن گفتار نیکو را بهتر از آن بیان میكند.
اگر سؤال شود گفتار نیکو زمانی كه سائلي تقاضا میكند چیست، گفته میشود بهترین گفتار دعا کردن در حق سائل است و یا يادآور شدن تواناییهای سائل به او و یا ذکر خیر او بر زبان جاری شود.
برآوردن نیازهای روحی افراد با گفتار نیکو به مراتب بهتر است از پرداخت مالی که سبب تحقير سائل گردد؛ چون توجه به نیازهای روحی افراد و برطرف کردن آن نیازها میتواند سببی برای بازگشت اعتماد به نفس فرد گردد كه در نتیجه انگیزهای برای حرکت و تلاش وی خواهد شد.
روانشناسان میگویند چنانچه سائلی علاوه بر فقر مالی نیاز عاطفی دارد اگر صرفاً به نیاز مالیاش توجه شود آن فرد شخصی وابسته و سربار جامعه خواهد شد از اين رو ميبينيم اسلام زمانی که به تربیت توصيه میكند یادآوری میشود که نباید افراد به مربی خويش وابسته شوند همانگونه که مربی نيز خود نباید به دیگران وابسته شود. در شريعت اسلام انسان آزاد آفريده شده، بايد آزاد زندگی كند وآزادانه به سوی حق حركت كند.
البته این سخن بدین معنا نیست که مردم از حال یکدیگر بیخبر باشند بلکه راهكاري بيان ميدارد که برای ارتباط صحیح، پیش از آنکه سرمایه مادی را هزینه کنید زبان خوش،حسن خلق و تواضع را هزینه کنید. قرآن در انتهای آیه به عبارت «وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ» اشاره دارد و صفت غنی حضرت حق مشخص میسازد که خدای سبحان اگر اراده کند خود بندگانش را به آسانی و سهولت سر و سامان میبخشد و احتیاجی به کمک بندگان ندارد.
مجدد به توضیح عبارت قول معروف میپردازیم و با مثالی کاربرد آن را در زندگی خویش ملموستر میسازیم:
اگر مادری در تربیت فرزندان خویش به زحمات خود اشاره کند و در یک جمله کوتاه بگوید: من همه وقتم را برای تربیت فرزندانم صرف کردهام، او با چنين تفكري همه زحمات چندین ساله خویش را تباه کرده؛ زیرا گفتار وی نشانی از رشد و کمال نداشته و فایدهای بر آن مترتب نیست. چنین مادری خود را در تربیت شریک خدای سبحان قرار داده و با بزرگنمایی زحمات خویش بر سر فرزندانش منت گذاشته است و زحمات خود را تباه كرده، سخن و تفكر چنين مادری از حیطه تربیت صحیح خارج است.
در مثال دیگر خانم متمولی تعریف میکردند: من فرزندان بسیاری دارم که همه ازدواج کردهاند اما اگر آنها را دعوت نکنم برای احوالپرسی به سراغ من نمیآیند و در حالیکه هر زمان مهمان منزل من شوند با انواع غذاهای گوناگون از آنان پذیرای میکنم اما مشتاق به آمدن نیستند، شاید اين مادر اگر كمی بر رفتار و گفتارخويش تمركز مي كرد به جواب سوال خويش دست میيافت كه شايد دلیل بیرغبتی فرزندان آن است که انرژی لازم را از حضور در كانون خانواده و در خدمت مادر بودن دريافت نميكنند چون مادر با چهرهای گرفته و خسته پذيرای آنان است و زحماتی که برای چیدن سفره کشیده به چشمش آمده كه منجر به بد رفتاری وی شده و فرزندان را بیرغبت ساخته در حالیکه اگر این مادر قول معروف و چهره گشاده را جایگزین سفره رنگارنگ کرده بود به یقین حکایت اینگونه نبود.
مجدد یادآوری میکنیم در آیه شاخص تربیت گفتار صحیح است نه صرفاً پرداخت مالی.
مفسرین میگویند: اگر مغفرت بعد از قول معروف آمده از آن روست که یادآوری کند در امر تربیت حلیمانه برخورد کردن، دعا نمودن، یادآوری استعدادهای فرد، نماد پرورش است.
حمايتهای خالصانه
خدای سبحان در سوره مبارکه بقره، آیات270 و 271 میفرماید:
آیه 270: «وَمَا أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَار»
«وهر نفقهاى را كه انفاق، يا هر نذرى را كه عهد كردهايد، قطعاً خداوند آن را مىداند، و براى ستمكاران هيچ ياورى نيست»
آیه271:«إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»
«اگر صدقهها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است»
انسان در هر پرداخت مالی دو گزینه پیش رو دارد: پرداختهایش را آشکار کند و یا مخفیانه بپردازد.
مفسرین میفرمایند: اگر هر دو پرداخت خالصانه باشد نزد خدای سبحان محفوظ است؛ زیرا پرداختهای آشکار سبب اشتیاق مردم به انفاق میشود و در پرداختهای مخفیانه پرداخت از چشم مردم پنهان است اما چون خالصانه نیست ثمرهای بر آن مترتب نمیشود.
آیات فوق بیان میدارد کار اگر برای خدا انجام شود در قالب و شکل خاصی محدود نمیشود. ممکن است پرداخت سِرّی باشد یا علنی، ظاهر باشد یا پنهان، آیه هر دو نوع انفاق خالصانه را تأیید میکند و میگوید: اگر انفاقتان را ظاهر کنید خوب است كه براي اين تأييد، فعل مدح آورده است«فَنِعِمَّا»، همچنين با عبارت «فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ» انفاق مخفیانه را نيز تأیید نموده است.
قالب ریزی انفاق نباید بسیار محدود شود؛ زیرا چنانچه انفاق فرد در آن محدوده جای نگیرد دچار عذاب وجدان میشود. به عنوان مثال اگر کسی اهل انفاق مخفیانه باشد و مجبور به پرداخت آشکار شود نباید خود را توبیخ نماید، مهم این است که انسان گرفتار این اعلان و اخفا نگردد؛ زیرا انسان گاه ممکن است در خفا و پنهان انفاقی داشته باشد در حالی که قصد دارد هیچ نام و نشانی از او نماند اماخدای سبحان اراده کرده تا نام و نشانی از او در امر انفاق میان خلق باقی بماند تا مقتدای دیگران شود. البته این امر صرفاً محدود به انفاق نیست بلکه هر سنت حسنهای را شامل شود؛ مثلاً عتبه بوسی مشاهد مشرفه امر مستحبی است که بعضی از بزرگان دین از جمله آیت الله وحید بهبهانی به آن بسیار مقید بودند و قبل از ورود به کلاس درس عتبه بوسی حرم را انجام میدادند ایشان معتقد بودند اگر حاصلی از درس میبرند به سبب این عتبه بوسی است.
اگر انسان درست تربیت شده باشد کار صحیح را انجام میدهد و به نظر مردم توجهی ندارد اینکه مردم به سبب عملی او را تأیید یا تکذیب کنند برای او فرقی نمیکند.
در این زمینه دو مثال دیگر میآوریم:
حضرت امام خمینی (ره) پانزده سال در نجف زندگی کردند و هر شب ساعت 9 به حرم میرفتند و زیارت جامعه میخواندند و در و دیوار حرم را میبوسیدند، اطرافیان به وی گفتند: شما مانند عوام زیارت میکنید! امام فرمودند: من زیارت عوامانه را دوست دارم.
همچنین حضرت آیت الله بهجت رحمۀالله دو ساعت در حرم حضرت معصومه (س) ایستاده زیارت نامه میخواندند.
این نمونههای تربیتی نشان میدهد که سنت علما بر انجام کار درست است و کار صحیح را بدون توجه به نظر مردم انجام میدهند. آنان اصرار انجام عمل خالصانه نزد خداي سبحان دارند نه بر اخفی و اعلان امر صحيح. البته موارد ذکر شده دلیل آن نیست که اعمال خالصانه پنهانی همیشه باید ظاهر گردد مهم آن است که فرد گرفتار اخفا و اعلان نشود.
بازگردان خیرات
در توضیح انفاق در آیات ذیل چنین آمده است:
«…وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ»[2]
« …و هر مالى را كه انفاق كنيد (پاداش آن) به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمى بر شما نخواهد رفت»
«…وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ»؛[3]
«… و هر مالی انفاق کنید خدا به آن آگاه است.»
مفسرین از منظر تربیتی در ارتباط با این آیات میفرمایند: انفاق کننده اعم از انفاق مال و وقت و گفتار نیک و حسن خلق و … نباید منتی بر انفاق گیرنده داشته باشد؛ زیرا آیه از عبارت «يُوَفَّ إِلَيْكُمْ» استفاده میکند تا بیان دارد انفاق شما به طور کامل به شما باز میگردد بازگردان همه خوبیها به خود فرد است.
پادشاهی به وزیران خود گفت هرکس هرچه میخواهد برای من بیاورد. وزیر اول سعی کرد تا هر آنچه را خوب ميداند جمع آوری کرده و با خود نزد پادشاه آورد. نفر دوم مقداری کالای خوب و بد را مخلوط کرد و به خدمت آورد و نفر سوم اعلام کرد چون وقت نداشته از آوردن کالا معذور است. پادشاه هر آنچه آورده بودند به خودآنها باز گرداند و آنان را به بیابان فرستاد.
نفر سوم همان روزهای اول از بیآذوقگی تلف شد و نفر دوم به سختی روزها را گذراند تا به مقصد رسید اما نفر اول به راحتی و آسایش به مقصد رسید این جریان اشاره دارد به آنکه ثمرات کار خیر بطور کامل به خود شخص بازمیگردد. به اصطلاح عامیانه: «هر گُلی زدی به سرخود زدی!» اگر انسان باور کند بازگردان کار به سوی خود اوست تنها به کمیت قناعت نمیکند، بلکه کیفیت کار را بالا میبرد، کار خوب آن است که از ابتدا تا انتها برای خدا صورت پذیرد.
آنکس که در مکتب الهی تربیت شده باشد چنین بازگردانی را بطور کامل ادراک میکند؛ زیرا تربیتشده الهی دائم در حضور است و با توجه به «فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ» میداند خدای سبحان از نیت انفاق کننده اراده و طلبش و …. آگاه است. خدای سبحان میداند در هر مرحله از مراحل انفاق شیطان تا چه میزان موانع ایجاد کرده و به عبارت عامیانه در هر مرحلهای چه سنگ اندازیهایی داشته است.
تربیت شده مکتب الهی باور دارد از صفر تا صد انفاقی که انجام میدهد نزد خدای سبحان هویداست در حالی که مردم فقط مرحله صد این انفاق را میبینند و از پشت پردههای آن آگاه نیستند؛ به عنوان مثال وقتی کسی فیلمی تماشا میکند فقط تماشاگر آخرین مرحله تلاش است در حالی که پشتپرده آن افراد زیادی دست اندر کار بودهاند (صدابردار، کارگردان، فیلمنامه نویس و تدارک صحنه و…)
انفاق خالص اينگونه است كه خدای سبحان از ريزترين نيت انفاق كننده آگاه است تا زمانی كه انفاق صورت میگيرد پشت پرده همه امور بر حضرت حق آشكار است و ثمره انفاق خالص را به خود فرد باز میگرداند.
تاریخ جلسه: 98/11/14 ـ جلسه 16
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مصباح الشریعه، ص163
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 272
[3] سوره مبارکه بقره، آیه 273