مقدمه
یکی از مهارتهای دهگانۀ زندگی، خودآگاهی است که در روانشناسی بر روی آن حساب خاصی باز میشود. زیر مجموعۀ این عنوان، آگاهی از نقاط قوت و ضعف است. این موضوع را با عنوان خودآگاهی در 4 مورد بررسی می کنیم: 1. آگاهی از اموری که انسان نسبت به آنها واهمه دارد؛ 2. آگاهی از مسئولیتها؛ 3. آگاهی از خواسته ها؛ 4. تصور خود واقع بینانه.
1. آگاهی از اموری که انسان از آن واهمه دارد:
اگر بخواهیم خود را بشناسیم، باید بدانیم که از چه اموری هراسان هستیم و چه اموری در ما اضطراب و لرزه ایجاد می کند.
1. نگرانی از نداشتن پشتیبان و ترس از گم شدن
خداوند میفرماید:
«وَ يَاقَوْمِ إِنىّ أَخَافُ عَلَيْكمُ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ»[1]
«اى قوم من! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مىزنند (و از هم يارى مىطلبند و صدايشان به جايى نمىرسد) بيمناكم! * همان روزى كه روى مىگردانيد و فرار مىكنيد؛ امّا هيچ پناهگاهى در برابر عذاب خداوند براى شما نيست؛ و هر كس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدايتكنندهاى براى او نيست!»
طبق آیات فوق، دو امر موجب هراس باطنی انسان است؛ اول اینکه کسی از او حفاظت نکند. او از اینکه تحت پوشش کسی نباشد و در زیر چتر حمایت یک وجود متعالی قرار نگیرد، نگران است. این نگرانی دائمی او در این عالم، در عالم دیگر نیز نمایان میشود. دوم ترس از گمشدن است. انسان دائما نگران است که در انتخاب هدف و مسیر به خطا رفته باشد و یا راهی که میرود، او را به هدف نرساند. همۀ انسانها این نگرانی را دارند که بیراهه بروند. نگرانی افراد مادی این است که مسیری را انتخاب کنند که آنها را به مادیات نرساند و افراد معنوی نگرانند که راهی را برگزینند که آنها را به معنویات نرساند.
2.نگرانی از دوام عذاب
«وَ قَالَ الَّذِينَ فىِ النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُواْ رَبَّكُمْ يخُفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَاب»[2]
«و آنها كه در آتشند به مأموران دوزخ مىگويند: «از پروردگارتان بخواهيد يك روز عذاب را از ما بردارد!»».
در این آیه ترس دیگری که انسان را تهدید می کند، ترس از دوام عذاب است. انسان همواره این ترس باطنی را دارد که آنچه برایش نابهنجار است و محبوب و مقبولش نیست، دائمی باشد. مثلا هنگامی که در مسائل دنیوی، مشکلی پیش میآید میگوییم که دنیا چنین است و می گذرد! اما اگر به ما خبر رسد که مشکلات، ماندنی و مستقر است و قرار است یک میلیون سال طول بکشد، برایمان بسیار دردناک است. ترس از دوام عذاب در این عالم، صحنۀ پرورش در عالم دیگر است. این نگرانی از دوام عذاب، نگرانی درونی پنهانی است که نمیتوان آن را سرکوب کرد، بلکه باید به عنوان یک واقعیت با آن آشنا شد و فقط در جهت رفع آن اقدام کرد.
3.نگرانی از عملکرد ناقص خود و کمکاری
«تَرَى الظَّلِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُواْ وَ هُوَ وَاقِعُ بِهِمْ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فىِ رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لهَم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَالِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِير»[3]
«در آن روز ستمگران را مىبينى كه از اعمالى كه انجام دادهاند سخت بيمناكند، ولى آنها را فرامىگيرد! امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند در باغهاى بهشتند و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنها فراهم است؛ اين است فضل (و بخشش) بزرگ!»
یکی دیگر از اموری که انسان از آن واهمه دارد، ترس از عملکرد خود است. کمکاری، ترس باطنی ایجاد میکند؛ به همین دلیل است که در آخر دعای عالیةالمضامین درخواست میکنیم:«خدایا من میخواهم عمل بسیار داشته باشم: «عملاً کثیراً»؛ کار زیاد آرامشبخش است و کمکاری نگران کننده. در خودآگاهی باید با ترسهای باطنی خود و اینکه چه اموری باعث هراس ما میشود آشنا شویم. یکی از اموری که موجب هراس ماست، کمکاری است. هرچقدر کمکارتر باشیم، در باطن نگرانتریم و هرچقدر توفیق کار بیشتری نصیبمان شود، از امنیت و آرامش بهرهمندیم.
برای مثال وقتی میخواهیم برای فرد خوشسلیقه هدیهای بخریم، اگر یک هدیه خریده باشیم، دائما نگرانیم که اگر آن را نپسندید، هدیۀ دیگری برای او نداریم! اما اگر چند هدیه خریده باشیم، مطمئن هستیم که او حتما یکی از آنها رامیپسندد!
وقتی که انسان برای خدا تکمحصولی باشد، در این صورت معلوم نیست آن عمل مخلصانه باشد و قبول شود؛ اما اگر متعدد و زیاد باشد،اگر یکی مقبول حق نباشد، حتماً دیگری مورد قبول واقع میشود؛ بنابراین، کار زیاد نگرانی را رفع میکند و کمکاری، نگرانی آفرین است.
4.ترس از باختن و سود نداشتن اعمال
«وَ تَرَئهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِىٍ وَ قَالَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ الخْاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّلِمِينَ فىِ عَذَابٍ مُّقِيم»[4]
«و آنها را مىبينى كه بر آتش عرضه مىشوند در حالى كه از شدّت مذلّت خاشعاند و زير چشمى (به آن) نگاه مىكنند و كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: «زيانكاران واقعى آنانند كه خود و خانواده خويش را روز قيامت از دست دادهاند؛ آگاه باشيد كه ظالمان (آن روز) در عذاب دائماند!»».
طبق این آیه ترس دیگری که ما را تهدید میکند، ترس از باختن و سودنداشتن اعمال است. خاسرین کسانی هستند که سرمایۀ خود و خانوادۀ خود را باختند: «الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ». این یک نگرانی در باطن ماست. خود ما، یک سرمایه مهم است. ما از اینکه خود و اطرافیانمان را از دست بدهیم، واهمه داریم. همسر، والدین، فرزندان، دوستان وآشنایان ما سرمایهای برای امتیاز فراوان ما هستند. از طریق ارتباط صحیح با ایشان میتوانیم رتبه کسب کنیم و به کمال برسیم؛ ولی این نگرانی را در درون خود داریم که ارتباطمان با ایشان مناسب نباشد و ببازیم!
وقتی که در این عالم، نسبت به نگرانی خود آگاه شویم، در جهت رفع آن تلاش میکنیم و با ترفندهای مفید به مقابله با آن میپردازیم؛ اما اگر این نگرانی با ما وارد عالم دیگر شود، دیگر قابل رفع نیست.
5.نگرانی از شیطان درون
«وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَانِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَ إِنهَّمْ لَيَصُدُّونهَمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يحَسَبُونَ أَنهَّم مُّهْتَدُونَ * حَتىَّ إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنىِ وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَينْ فَبِئْسَ الْقَرِين»[5]
«و هر كس از ياد خدا روىگردان شود شيطان را به سراغ او مي فرستيم پس همواره قرين اوست! و آنها [شياطين] اين گروه را از راه خدا بازمىدارند، در حالى كه گمان مىكنند هدايت يافتگان حقيقى آنها هستند! تا زمانى كه (در قيامت) نزد ما حاضر شود مىگويد: اى كاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود؛ چه بد همنشينى بودى!»
آیۀ فوق نگرانی از شیطان درون را مطرح میکند. وقتی که انسان در قیامت، شیطان باطنی را میبیند، این سخنان را بر زبان جاری میکند. در این عالم، ما دائماً نگرانیم که نفس اماره، در نیت ما تأثیر بگذارد، نگرانیم که ظاهر عملمان زیبا باشد و باطنش نازیبا! نگرانیم که به دلائل مختلفی خدای سبحان شیطانی را قرین ما کند و شیطنتی همراه دائمی ما شود. البته خدا برای هر کسی این کار را نمیکند، قانون خدا این نیست که قرین هر کسی را قرین سوء قرار دهد، بلکه قرین سوء برای کسی است که همنشینی با خدا را نپسندد.
6.نگرانی از به زانو افتادن
«وَ تَرَى كلُ أُمَّةٍ جَاثِيَةً»[6]
«در آن روز هر امّتى را مىبينى (كه از شدّت ترس و وحشت) بر زانو نشسته»
آیه فوق نگرانی و ترس از ناتوانی را مطرح میکند. «جَاثِيَةً» به معنای به زانو افتاده است. میفرماید: روزی را میبینی که اکثریت افراد عاجز، ضعیف، ناتوان، خوار و بیمقدار شدهاند. ما در باطن نگران این خواری و ذلت هستیم. اگر در این دنیا این نگرانی را داشته باشیم، برای آن راهکار وجود دارد و آن بندگی هر چه بیشتر و کاملتر است. به هر میزان که بندگی کنیم، عزت نصیبمان میشود: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين»[7]؛ هرچقدر بندگی کنیم، به آن دلیل که او قوی است، عزیز و قدیر است، ما هم، قوی،عزیز و قدیر میشویم.
7. نگرانی از غفلت از انجام وظایف؛ به دلیل پرداختن به امور مادی
«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فىِ قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعَا بَلْ كاَنَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرَا»[8]
«بزودى متخلّفان از اعراب باديهنشين (عذرتراشى كرده) مىگويند: «(حفظ) اموال و خانوادههاى ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستيم در سفر حديبيه تو را همراهى كنيم)، براى ما طلب آمرزش كن!» آنها به زبان خود چيزى مىگويند كه در دل ندارند! بگو: «چه كسى مىتواند در برابر خداوند از شما دفاع كند هر گاه زيانى براى شما بخواهد، و يا اگر نفعى اراده كند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه كارهايى كه انجام مىدهيد آگاه است!»».
در این آیه نگرانی دیگری بطور ضمنی بیان شده است. از اینکه آنقدر مشغول به مادیات شویم که از وظایف بندگی غافل شویم، نگرانیم. پیامبر اکرم برای فتح مکه عازم شد؛ اما عدهای به خانه و زندگی خود پرداختند و از همراهی با پیامبر امتناع کردند. خدای سبحان به حضرت فرمود: وقتی بازگردی، آنها معذرتخواهی میکنند و متوجه جاماندگی خود میشوند و این جاماندن برای آنها نگرانکننده است. این نگرانی را داریم که یک مرحله جا ماندن، برای همیشه توفیق همراهی را از ما سلب کند. بنابراین، این نگرانی وجود دارد که بعضی از اوقات، به دلیل شدت پرداختن به امور مادی، از بعضی از وظائف اصلی غافل بمانیم و غفلت از آن وظیفه در آن زمان خاص، ما را برای همیشه از انجام وظیفه دور کند.
8. نگرانی از شرک
«فَفِرُّواْ إِلىَ اللَّهِ إِنىّ لَكمُ مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِين»[9]
«پس به سوى خدا بگريزيد، كه من از سوى او براى شما بيمدهندهاى آشكارم!»
این آیه یک نگرانی کلی را مطرح کرده است. همانطور که وقتی در جایی آتشسوزی اتفاق بیفتد به خاطر ترس و نگرانی از اصابت آتش، فرار میکنید، در زمان نگرانی نیز به سوی خدا فرار کنید: «فَفِرُّواْ إِلىَ اللَّهِ» . مشکل این است که وجود هر معبودی در کنار خدا نگرانکننده است. اگر دل به پول، مقام، خانواده و… ببندیم، این نگرانی وجود دارد که اگر روزی، نباشند چه اتفاقی میافتد؟! اگر برای هر کس و هر چیز در کنار خدا جایگاهی قرار دهیم، بلافاصله نگران میشویم؛ زیرا آنها باقی نیستند. هر جا شرک باشد، نگرانی هست و هرجا توحید باشد، نگرانی از بین میرود. وقتی معتقدیم خدایی داریم که مقام و قدرتش و رأفت و مهربانیاش همیشگی است، نگرانی بیمعناست.
افرادی که نسبت به همسر و فرزندان خود نگرانند، مشرکند! زیرا گمان میکنندکه خود، از ایشان حفاظت میکنند، درحالی که: «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمين»[10] این که برای خود نقشی قائل هستند، همین نقش، موجب نگرانی است؛ زیرا هر آنچه بوی شرک از آن به مشام برسد، انسان را نگران میکند.
9. نگرانی از نداشتن
«وَ مَا لَكمُ أَلَّا تُنفِقُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَا يَسْتَوِى مِنكمُ مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ أُوْلَئكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُواْ مِن بَعْدُ وَ قَتَلُواْ وَ كلاُّ وَعَدَ اللَّهُ الحْسْنىَ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِير . َّمن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيم»[11]
«چرا در راه خدا انفاق نكنيد در حالى كه ميراث آسمانها و زمين همه از آن خداست (و كسى چيزى را با خود نمىبرد)! كسانى كه قبل از پيروزى انفاق كردند و جنگيدند (با كسانى كه پس از پيروزى انفاق كردند) يكسان نيستند؛ آنها بلندمقامتر از كسانى هستند كه بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد كردند؛ و خداوند به هر دو وعده نيك داده؛ و خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. كيست كه به خدا وام نيكو دهد (و از اموالى كه به او ارزانى داشته انفاق كند) تا خداوند آن را براى او چندين برابر كند؟ و براى او پاداش پرارزشى است!»
این آیه نگرانی از «نداشتن» را مطرح کرده است. به خاطر نگرانی از کم آوردن، خرج نمیکنیم؛ اما باز هم نگرانیم و علت آن است که آنچه که داریم برای خدا خرج نمیکنیم. ما نگرانیم که اگر خرج کنیم جایگزین نشود! در حالیکه؛ «وَ لِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»؛ خرج کنید! او به شما بیشترخواهد داد. یک جان میگیرد و ده جان باز پس میدهد و بلکه هفتصد جان!
اگر کسی جسم خود را در جوانی در راه خدا خرج کند، در کهنسالی توانش بیشتر است. در دعای مکارم اخلاق میخوانیم: «وَ أَقْوَی قُوَّتِک فِی إِذَا نَصِبْتُ»؛«خدایا بیشترین قوّتم را در پیری و وقتی که عاجز و درمانده میشوم، قرار بده». البته این منوط به آن است که در جوانی توانم را درست مصرف کرده باشم. هرچند در پیری ضعف بشری در جنبۀ جسمانی وجود دارد؛ اما برای کسی که برای خدا کار کرده است، ضعف همت وجود نخواهد داشت؛ یعنی در امور متعالی ضعفی ندارد.
ما در خرج کردن مال، توان و… نگرانیم. در عین این که باور داریم که خدای سبحان رزاق است؛ اما به رزاقیت او یقین نداریم! به «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ»؛«و خداوند آن را براى هر كس بخواهد [و شايستگى داشته باشد] چند برابر مىكند»[12]یقین نداریم! به چند برابر کردن از طرف خدا یقین نداریم! اگر یقین داشته باشیم، آنگاه جان، مال و آبرویمان را به راحتی برای خدا خرج میکنیم و یقین داریم که او چندین برابر باز پس میدهد.
10.نگرانی از آنچه از دست رفته است
«لِّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلىَ مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَئكُمْ»[13]
«اين بخاطر آن است كه براى آنچه از دست دادهايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد.»
طبق این آیه نگرانی دیگر ما، نگرانی از دست دادن است. آیه میفرماید بیجهت غصۀ آنچه را که از دست دادهاید، نخورید! هر چه را که از سلامت، مال و… با خدا معامله نکردهایم، از دست دادهایم و همین امر موجب نگرانی است؛ درحالی که اگر در جهت صحیح زندگی قرار بگیریم، این نگرانی جایی نخواهد داشت.
11. نگرانی از مرگ
«قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ»[14]
«بگو: اين مرگى كه از آن فرار مىكنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد.»
نگرانی دیگر، نگرانی از مرگ است که حتی هنگام بکارگیری واژه آن هم میگویند؛ «بعد از 120 سال!» حال آنکه هر چقدر هم که از آن فرار کنیم؛ اما باز هم مانند شربتی، جرعه، جرعه آن را مینوشیم تا زمانی که تمام شود. بالاخره با مرگ ملاقات میکنیم؛ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»[15]
12.نگرانی از مال و همسر و فرزند
«يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِن تَعْفُواْ وَ تَصْفَحُواْ وَ تَغْفِرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكمُ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيم»[16]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشيد؛ و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد، (خدا شما را مىبخشد)؛ چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است! اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش شما هستند؛ و خداست كه پاداش عظيم نزد اوست!»
طبق آیه فوق نگرانی که باید داشته باشیم و نداریم و آن دشمن بودن بعضی از زوجها و بعضی از فرزندان است. قرآن میفرماید نسبت به این امر نگران باشید و احتیاط کنید! زیرا که آنها موجب آزمایش شما هستند؛ «إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكمُ فِتْنَةٌ». یا بهوسیلۀ آنها رتبه میگیرید یا اگر همسر یا فرزند کسی موجب بیدینی و بیاعتقادی او شود، سقوط میکند. این نگرانی بجایی است که باید در ما وجود داشته باشد.
13. نگرانی از عذاب کمرشکن
«وَ وُجُوهٌ يَوْمَئذِ بَاسِرَةٌ . تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بهِا فَاقِرَة»[17]
«و در آن روز صورتهايى عبوس و درهم كشيده است. زيرا مىداند عذابى در پيش دارد كه پشت را در هم مىشكند!»
هر چه در عالم دیگر دیده میشود، در همین عالم وجود دارد. در عالم دیگر چهرۀ عدهای بسیار غمگین است؛ زیرا گمان میکنند که اگر بلایی بر آنها نازل شود، پشتشان میشکند!
همانگونه که ستون فقرات، تکیهگاه ماست، ما به تکیهگاهی که معتمد ما باشد، نیاز داریم. در این عالم نگرانی ما آن است که واقعاً روی چه کسی حساب کنیم؟! آیا روی کسانی حساب کنیم که کاری از آنها بر میآید؟
اگر روی غیر خدا حساب کنیم، قطعاً این نگرانی را داریم که مصیبتی کمرشکن به ما برسد. مصیبت وقتی است که معتمد ما معتمد درستی نباشد.
ما در عالم اولاً روی خدای سبحان و ثانیاً به اذن حق، روی مقام ولایت معصومین علیهمالسلام حساب باز میکنیم که اگر بتوانیم آن را با خود به عالم دیگر ببریم، خیالمان آسوده میشود؛ اما چون نمیدانیم که واقعاً از این ولایت بهره داریم یا نه! دائماً میگوییم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم»[18] .
14. نگرانی از پیشنهادهای نامناسب اطرافیان
«يَوْمَ يَفِرُّ المْرْءُ مِنْ أَخِيهِ . وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ . وَ صَحِبَتِهِ وَ بَنِيه»[19]
«در آن روز كه انسان از برادر خود میگريزد. و از مادر و پدرش . و زن و فرزندانش»
نگرانی گستردهتر دیگری که باید حاکم باشد؛ اما معمولا وجود ندارد، آن است که پیشنهادات همسر و فرزندان و اطرافیان را لزوماً صحیح بدانیم. بایستی نگران باشیم که گاهی اوقات مطیع پیشنهادی شویم که از طریق آن، مرتکب معصیتهای بسیاری شویم. روزی را در پیش داریم که افراد از برادر خود فرار میکنند. «أَخِيه» فقط برادر و خواهر نیست، بلکه کسی است که نزدیک به ما و ظهیر و پشتیبان ماست و ما روی او حساب باز کردهایم. وقتی قران میفرماید از مادر و پدر و همسر و فرزندانش فرار میکند؛ حاکی از وضعیت نگرانکنندۀ آنهاست. ممکن است فرد با آتش آنها بسوزد؛ به همین جهت فرار میکند! این نگرانی را باید داشته باشیم، این نگرانی بجاست؛ اما بسیاری از افراد به این فکر نمیکنند که فلان پیشنهاد پدر یا همسر یا…، غیرشرعی است! شدت تعلق و انس باعث میشود که از نگرانی آن، صرف نظر کنند.
15. نگرانی از درجا زدن
«وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ خَشِعَةٌ . عَامِلَةٌ نَّاصِبَة»[20]
«چهره هايى در آن روز خاشع و ذلّت بارند. آنها كه پيوسته عمل كرده و خسته شدهاند و نتيجهاى عايدشان نشده است.»
چهرههای گروهی در قیامت، ذلیل، خوار و نگران است. کار کردند؛ اما خستهاند و کارشان برایشان فایدهای نداشته است. نگران از «در جا زدن» هستند. عذاب قوم موسی این بود که چهل سال صبح راه میافتادند؛ اما فردا بر جای اولیه دیروز خود مانده بودند! وقتی کسی صحیح گام بردارد، خدا او را یاری میکند تا پیشرفت داشته باشد؛ اما درجا زدن عذابی است که باید برای رفع آن اقدام کند.
برای بسیاری از افراد نگرانی از این که کار کنند و خسته شوند و به هیچ جا نرسند، وجود ندارد. این که فکر کنیم که هر چه حرکت میکنیم، هنوز هم در جای اول خود هستیم، بسیار آزاردهنده است. باید باور کنیم این نگرانیها در درون ما وجود دارد و باید آن را رفع کنیم تا این نگرانی ها با ما به عالم دیگر منتقل نشود.
اگر نگرانیها را در این دنیا برطرف کنیم در عالم دیگر آسوده خواهیم بود؛ اما اگر باقی بماند، در برزخ و قیامت نیز نگرانیم. یک گروه در قیامت نه تنها ناله و جزعی ندارند، بلکه آرام و خوشحالاند. مسیری که برای همه 50 هزار سال طول میکشد، برای آنها به اندازۀ دو رکعت نماز است. ایشان کسانی هستند که نگرانی هایشان را در این دنیا شناسایی کردند و آنها را رفع کردند. اگر نگرانیها از این عالم وارد عالم دیگر شد، دیگر باقی است و بهراحتی از بین نمیرود.
آگاهی از حقوق و مسئولیتها
همۀ بایدها و نبایدها وظایفی است که ما بر عهده داریم. مسئولیتهایی است که باید در مقابل خدا و خلق رعایت کنیم. در ادامه برخی از این مسئولیت ها را بیان میکنیم:
16. اجازه گرفتن از شریعت
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذَا كَانُواْ مَعَهُ عَلىَ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ يَذْهَبُواْ حَتىَ يَسْتَاذِنُوهُ»[21]
«مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آوردهاند و هنگامى كه در كار مهمّى با او باشند، بىاجازه او جايى نمىروند؛ كسانى كه از تو اجازه مىگيرند، براستى به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند!»
یکی از وظایف و مسئولیتهایی که به عهدۀ ماست آن است که در هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، از بزرگتر خود اجازه بگیریم. بزرگتر ما شریعت است .خداوند میفرماید: مؤمنین کسانی هستند که هرگاه بخواهند کاری را انجام دهند، باید اجازۀ پیامبر را داشته باشند. برای هر امری اجازۀ شرع برایشان مهم است.
اگر میخواهیم زندگی سالمی داشته باشیم، باید از بزرگتر دینی خود کسب اجازه کنیم. در مرحلۀ پایینتر این اجازه، همان تقلید از مجتهد جامعالشرایط است. اکثریت ما عامی هستیم و بایدها و نبایدهای شرعی را نمیدانیم؛ به همین جهت بزرگتر ما در امر فردی، مرجع تقلید است و در امر اجتماعی، مقام ولایت که حاکمیت دارد.
17.کار و تلاش فراوان و بدون توقع
«وَ مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يجُاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنىِ عَنِ الْعَالَمِين»[22]
«كسى كه جهاد و تلاش كند، براى خود جهاد مىكند؛ چرا كه خداوند از همه جهانيان بى نياز است.»
از دیگر وظایف ما آن است که خوب کار کنیم و بدانیم که کار ما به نفع خودمان است، نه دیگران. گاهی وقتی خوب کار میکنیم، از همه طلبکار میشویم و میگوییم: حداقل یک تشکر از ما نکردند! یک روز که بیشتر کار می کنیم، انتظار تشکر داریم.
در آیه شریفه، بر روی کلمه «إِنَّمَا» تمرکز کنید. هرکس تلاش میکند، فقط برای خودش تلاش میکند؛ زیرا هر چقدر که به دیگران خدمات برسانیم، رتبۀ خودمان بالا میرود. وظیفۀ ما این است که هر چه بیشتر و کاملتر و بدون مسامحه و تأمل کار کنیم؛ اما متوقع هم نباشیم. خود تلاش، قطعاً سوددهی لازم را برای ما به همراه دارد.
18.شکرگزار بودن
«وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا لُقْمَانَ الحْكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىِ حَمِيد»[23]
«ما به لقمان حكمت داديم؛ (و به او گفتيم:) شكر خدا را بجاى آور هر كس شكرگزارى كند، تنها به سود خويش شكر كرده؛ و آن كس كه كفران كند، (زيانى به خدا نمىرساند)؛ چرا كه خداوند بىنياز و ستوده است.»
وظیفۀ ما شکر و پُربینی نعمتهاست. اگر دائماً منتظر یک پدیدۀ جدید در زندگی خود هستیم، این انتظار، موجب میشود که از وضعیت حال و اکنون خود لذت نبریم و شکرگزار نباشیم. مثلاً جوانی که ازدواج نکرده، فکر میکند خوشی در دورۀ بعد از ازدواج است؛ بنابراین چشم انتظار ازدواج است و در لحظات حال خود هیچ خوشی ندارد.
شکر، یعنی نعمات کنونی خود را پِر ببینیم. وقتی نعمتهای حال و اکنون را نمیبینیم، خوشی را برای زمان دیگری در نظر میگیریم، در حالی که باید بدانیم وظیفۀ ما پُربینی نعمات فعلی است، نه چشم انتظاری نسبت به نعمات آینده! اگر چشم انتظار آیندهایم؛ ناشکرایم. وقتی ابو بصیر از امام پرسید: آقا! فرج چه زمانی است؟ امام فرمود: «انتظار فرج، خود فرج است.» آیة الله بهجت در این باره میفرماید: انتظار فرج در مورد همه چیز است. همین که الان خود را خوب میبینیم، با خود میگوییم خدایی که اکنون را برای ما خوب ساخته است، آینده را هم خوب خواهد ساخت.
19.توجه به الطاف دائمی خداوند
«يَأَيهُّا النَّاسُ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكمُ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيرْ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ فَأَنىَ تُؤْفَكُون»[24]
«اى مردم! به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما؛ آيا آفرينندهاى جز خدا هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟! هيچ معبودى جز او نيست؛ با اين حال چگونه به سوى باطل منحرف مىشويد؟!»
از دیگر وظایف ما این است که به لطفهای دائمی خدا توجه داشته باشیم. حق خدا بر ما این است که او مذکور باشد و ما ذاکر. وظیفۀ ما نسبت به او این است که به دادههای او توجه کنیم. چه بسیار نعمت هایی که خداوند به ما عطا کرده است و هر لحظه هم عطا میکند! ناسپاسی است که هیچ کدام از آن نعمات به چشممان نیاید و آنها را عادی و طبیعی بدانیم.
تاریخ جلسه: 89/4/22 ـ جلسه 4
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. سوره غافر، آیات 32 و 33
[2]. سوره غافر، آیه 49
[3]. سوره شوری، آیه 22
[4]. سوره شوری، آیه 45
[5]. سوره زخرف، آیات 36 تا 38
[6]. سوره جاثیه، آیه 28
[7]. سوره منافقون، آیه 8: عزت مخصوص خدا و رسول او و مومنان است.
[8]. سوره فتح، آیه 11
[9]. سوره ذاریات، آیه 50
[10]. سوره یوسف، آیه 64
[11]. سوره حدید، آیات 10 و 11
[12] سوره بقره، آیه 261
[13]. سوره حدید، آیه 23
[14]. سوره جمعه، آیه8
[15]. سوره آل عمران، آیه 185
[16]. سوره تغابن، آیات 14 و 15
[17]. سوره قیامت، آیات24 و25
[18]. سوره حمد، آیه 6
[19]. سوره عبس، آیات 34 تا 36
[20]. سوره غاشیه، آیات 2 و 3
[21]. سوره نور، آیه 62
[22]. 6 سوره عنکبوت، آیه 6
[23]. سوره لقمان، آیه 12
[24]. سوره فاطر، آیه 3