امنیت با ولایت حسین علیهالسلام
یکی از علماء نقل میکنند: زمانی كه رفتن به كربلا ممنوع بود ما با گروهی عازم کربلا شديم، شبانه حرکت کردیم تا کسی ما را نبیند، شبی در بیابان چراغهايی را روشن دیدیم گمان کردیم راهزن یا مأموران بعثی هستند، روی زمین خوابیدیم تا ما را نبینند كمی صبر و سپس حرکت نموديم، بعد متوجه شديم چراغها به سوی ما در حرکت هستند نزدیک به ما که شدند متوجه شديم تعدادی گرگ هستند كه برق نگاهشان مثل چراغ است، (گرگهای گرسنهای که بوی گوشت شنیده بودند) با خود فکر کردیم به زودی طعمه این حيوانات خواهيم شد، یکی از ميان ما با جرات صدا زد: ما زوّار حسینايم اگر میخواهید ما را بخورید، گرگها همان لحظه متوقف شدند و به هم نگاه کردند و زوزه کشیدند و برگشتند.
اين شاهد مثال را از آن رو نقل كرديم تا عرض كنم همه ما غافل از اين هستيم که خدا با ولايت حسين چه امنيتی نصيب ما كرده و چه توفیقی به ما بخشيده است.
مجالس اباعبدالله علیهالسلام؛ امنیتی بیش از پیش
اينكه هر روز بعد از ظهر در مجالس اباعبدلله علیهالسلام شرکت میکنیم از الطاف حضرت حق است تا امنيتی بيش از پيش نصيب ما گردد، این روزها که همه مردم در معرض خطر و در معرض آسیبهای اعتقادی، فکری، اخلاقی، روانی و مالی هستند ما از همين موسسه اعلام میکنيم ما زائر اباعبدللهایم.
مجالس اباعبدالله علیهالسلام کربلاست
آیت الله بهجت (ره) فرمودند: مجالس اباعبدلله کربلا است هر كس زائر مجالس حضرت است در حائر اباعبدلله است. درحقيقت حضرت برای زائر خويش حفاظت و امنیتی قرار داده است.
گفته شده که گوشت عالِم بر درنده حرام است گویا زمانی كه انسان زائر اباعبدلله میشود معرفتی پیدا می کند که با آن معرفت از تعدی وحوش در امان میماند و گرگ با همه وحشیگریش متوجه میشود كه گوشت زائر اباعبدالله با گوشت بقیه فرق میکند، معرفت امام حسین برای او حجاب، حریم و امانی قرار داده است که محفوظ بماند.
هر زمان كه در مجالس اباعبدالله علیهالسلام شركت میكنيد گويا اعلام میداريد مولايم ما زائر شما هستيم اگر توفيق حضور در كربلا نداريم اما از همين مكان عرض میكنيم:«يَا لَيْتَنِی كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»[1]
****
بحث امر به معروف و نهي از منكر رو پيگيری میكرديم و در هر جلسه عرض ميكنيم محدوده اين موضوع بسيار گسترده است اما ما تنگنظرانه و محدود به آن مينگريم. اين حكم ميان ما متروك شده و رنگ باخته در حاليكه صبح به صبح در زیارت آل یس به حضرت عرض میکنیم:
«المعروفُ مَا اَمَرتُم به و المُنکَر ما نَهَیتَم عَنه»
«معروف هر چيزی است كه شما امر كنيد و منكر هر چيزی است كه شما نهی كنيد»
و همين عبارت میتواند گستردگی عرصه معروف و منکر را به ما متذکر شود که همه اوامری که از معصومین صادر شده معروف و همه نواهی که ما را از آن نهی كردهاند منکر است.
امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید:
«اَلاْمْـرُ بِـالْمَعْـرُوفِ اَفْضَلُ اَعْمالِ الْخَلْقِ»[2]
«بهترين كار مردم امر به معروف مىباشد.»
ممکن است هر كس خيرات فراوانی انجام دهد اما برترین عمل در زندگی امر به معروف است زيرا تمام خیرات زیر مجموعه این حكم الهی قرار میگیرند. این امر ابتدا بايد بر خود فرد وارد شود و سپس بر دیگری.
مصادیق امر به معروف و نهی از منکر
معروف؛ حفاظهایی که همه جوانب را پوشش دهد
قرآن در سوره مبارکه سبا آیه11 میگويد:
«أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»
«(كه) زرههاى فراخ بساز و حلقهها را درست اندازهگيرى كن و كار شايسته كنيد زيرا من به آنچه انجام مىدهيد بينايم»
«سابغ» از ريشه سبغ به معنای فراخ؛ عرب میگويد:«سبوغا العيش» یعنی زندگی خوب و فراخ شد.
آيه ظاهراً مربوط به زرهسازی حضرت داوود علیهالسلام است كه به وی امر میشود: زرهها را بسیار فراخ بساز!
«أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ» یعنی زرهها چنان باشد که تمام بدن تو را حفاظت کند!
مفسرین میگویند: هر کس در طول عمر خویش نیاز به حفاظهایی دارد. حفاظهایی که از اخلاق و اعتقادات … او حفاظت کند. این حفاظها باید چنان باشد که تمام ابعاد وجودی انسان را در دنیا و قیامت پوشش دهد به عبارتی تمام جوانب زندگی مادی و معنوی فرد را در بر گیرد.
- نکته کاربردی
«أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ» معمولاً انسان بر اموری تکیه دارد که خود ضرورت آن را بیشتر احساس میکند. مثلاً بر امور معنوی بیشتر تکیه میکند و از مادیات غافل میگردد، یا بر حال خوب تکیه میکند و از مقام غافل میشود، یا بر خُلقیات تکیه میکند و از ظاهر غافل میشود، و یا بر دنیای اطرافیان خویش تکیه میکند و از آخرتشان در میماند. در حالیکه آیه اشاره میکند زرهای بسازید که همه جوانب را پوشش دهد.
گاه توجه کردن به یک امر نه تنها ظاهری نامناسب ندارد بلکه در دید عامه کار درستی محسوب میشود. مثلا ًچنانچه فردی بیمار میشود همه دعاهای اهل منزل به سوی سلامت او معطوف میگردد و عافیت او دغدغه همگان میشود در این زمان دعا از سایر اهل منزل برداشته میشود و ممکن است برای سایر اهل خانه اتفاقی بیفتد که اصلاً انتظار آن نمیرفت چون تا قبل از بیماری شخص مورد نظر، دعا به همه خانواده میرسیده و حال فقط به سوی یک نفر معطوف شده است و این منکری است که نوعاً مردم از آن غافلند و حتی ضرورتش را احساس نمیکنند.
معروف؛ محافظت بر اساس معرفت
همچنین مفسرین از مفهوم مخالف این قسمت آیه میگویند: اگر آیه اشاره به فراخ بودن زره دارد از آن روست که زره تنگ فرد را خسته میکند و در صدد در آوردن آن میکند و چون از تن بیرون آورد حفاظی ندارد و مصونیت خویش را از دست میدهد.
گاهی انسان اسباب و لوازم حفاظت خویش را فراهم میکند اما این ابزار و لوازم به گونهای بر وی فشار روحی وارد میکنند که شخص، حاضر به نگهداشتن آنها نیست.
مثلاً قصد میکند از فلان گناه دست بکشد اما چنان امور تربیتی را بر خود سخت میگیرد و خویش را در مضیقه قرار میدهد که در نهایت، توان و تحمل خود را از دست میدهد، اگر همین فرد بیش از آنکه اسباب و لوازم را بر خود سخت کند نسبت به اثر گناه معرفت کسب میکرد حفاظ ایجاد شده را به آسانی تحمل مینمود زیرا آگاه شدن از باطن گناه عاملی است برای دور شدن از آن.
محافظتها اگر بر اساس معرفت و بر پایه شناخت باشد خطرات بسیاری را از انسان دور میکند. به عنوان مثال در کودکی دارو دادن به فرزند کار بسیار سخت و دشواری است و چون بزرگ شود و نسبت به مزایای استفاده از دارو اطلاعاتش کامل گردد از خوردن آن هیچ ابایی ندارد.
یکی از علما میگوید: یکی از سختترین کارها این است که پتو را از روی خود کنار زده و برای نماز شب برخیزی. اما اگر انسان بداند با نماز شب چه ملکوتی برای او رقم میخورد و در حجله وصل با محبوب چه نوایی به گوش میرسد نه تنها این امر برای او سخت نیست بلکه برایش بسیار لذت بخش خواهد شد.
- امری که با تکلف انجام شود ادامه نمییابد
مفسر دیگری در رابطه با این قسمت از آیه میگوید: حفاظت از اخلاقیات و اعتقادات … باید به سهولت انجام شود نه با تکلف، زیرا هر امری که با تکلف انجام شود ادامه نمییابد.
زمانی که انسان از عاقبت امری آگاه شود شاید انجام آن امر در نگاه وی سخت باشد اما چون به ثمره آن میاندیشد سختیاش قابل تحمل و حتی آسان میشود. به عنوان مثال قبل از آنکه فرد به حج تمتع برود انجام مناسک حج در نگاه او سخت است اما چون از حج باز میگردد شیرینتر از انجام مناسک سخنی ندارد.
معروف؛ اعتدال داشتن
«وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ» ؛ «و اندازههای آن را رعایت کن!»
«سردا الدرع»: زره را بافت و ساخت.
مفسرین میگویند: این نکته به آن اشاره دارد که اعتدال را در ساخت زره رعایت کن! میان حلقات و اتصالات زره تعادلی باشد. مثلاً میخی که حلقهها به آن متصل میشود نه ریز ونه درشت باشد، تعادل در اندازهها باید رعایت شود.
آنچه از آیه به عنوان معروف بدست میآید تقدیر است. تقدیر به معنای حد وسط در معیشت و رعایت اعتدال است که نوعاً مردم گرفتار عدم اعتدال هستند، بدین معنا که حلقههای زندگی آنان (امورات زندگیشان) گاهی بسیار بزرگ و گاهی به شدت ریز است. یعنی در زندگی تنظیم و متعادل نیستند. آیه میگوید عملت را از افراط و تفریط مزکیّ کن تا اذیت نشوی.
- علامت انسان عاقل
علامت انسان عاقل تقدیر در معیشت است، یعنی در زندگی روزمره اعتدال و حد وسطی را رعایت کند بدین معنا که نه زندگیاش را در مضیقه قراردهد و نه بیش از اندازه اسراف یا ریخت و پاش داشته باشد.
- اعتدال در ارتباطات و عواطف
رعایت این معروف صرفاً به مسائل مادی مربوط نمیشود بلکه در ارتباط میان افراد نیز به چشم میخورد، مثلا ممکن است کسی را بیش از اندازه تکریم کنیم و از دیگری بیش از اندازه دوری نماییم که این هر دو با توجه به آیه نهی میشود. حتی گاه در اجرای عواطف این تعادل و تقدیر مورد توجه قرار نمیگیرد. مثلاً مادری میان فرزندان خود میانهروی را رعایت نمیکند و همین امر سبب میشود که زندگی آنان دچار خلل و روابطشان کمرنگ شود.
همانطور که آشپزی و سایر فنون آموختنی است این امر نیز آموزشپذیر است. هر کس باید خود را در کنار افراد متعادل قرار دهد تا این معروف را عملی آموزش بگیرد.
****
در سوره مبارکه سباء آیه 19 آمده است:
«فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»
«ولی (این ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایی (برای عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیّتشان را متلاشی ساختیم؛ در این ماجرا، نشانههای عبرتی برای هر صابر شکرگزار است.»
مصداقهای آیه را بررسی میکنیم:
منکر؛ فقدان یا تبدیل نعمات را خواستن
قوم سبا چنان که قرآن معرفی میکند دارای جایگاه آبادی بودند شهرها نزدیک و بیفاصله بود و از لذتهای فراوانی متنعم بودند و همین امر سبب شد از خدای سبحان تقاضا کنند خدایا سفرهای ما را طولانی قرار بده!
این منکری است که انسان بدون توجه گرفتار آن میشود بدین معنا که از نعماتی بهرهمند است اما استفاده کردن از نعمات برای وی عادی و خسته کننده گشته از این رو تقاضای فقدان و یا تبدیل آن نعمت را به نعمتی دیگر میکند.
ضربالمثلی که میان مردم رایج است مصداقی از این آیه است: «دوری و دوستی» درحالیکه اگر دو نفر با هم دوست هستند دوری لازمه آن نیست و اگر تظاهر به دوستی میکنند نزدیکی معنایی ندارد.
- دقت و توجه در راهکاری که به خداوند ارائه میدهیم
مخاطبین آیه از خدا درخواست کردند سفرهای ما را طولانی کن که این طولانی کردن سبب میشود افراد یکدیگر را کمتر ببینند و امکان دستریشان کمتر شود.
مانند مادر و دختری که با چند کوچه فاصله از یکدیگر زندگی میکنند و یکی از آنها تقاضا کند کاش فاصله محل زندگی ما دور بود تا دلتنگ هم میشدیم.
البته باید گفت گاهی این درخواستها لزوما درخواستهای غلطی نیست بلکه باید راهکارهای رسیدن به آنها را بررسی کرد. لازم نبود که برای دلتنگ شدن تقاضای از بین رفتن نعمت را داشته باشند بلکه میتوانستند از خدا طلب کنند خدایا ما را با عافیت شاکر نعماتمان بگردان تا قدردان یکدیگر باشیم یعنی در عین بهرهمندی از نعمت شاکر باشیم و از آن لذت ببریم.
مفسری میگوید: مخاطبین آیه میخواستند مورد احترام یکدیگر باشند و قدرتمند و توانا باشند اما راهکاری که به خدای سبحان ارائه دادند نادرست بود.
مصداق بعدی اگر کسی که از جهت تجارت یا دریافت امور معنوی در فضای مطلوبی قرار ندارد اما شرایط زندگیش مساعد است در عوض آنکه به خدای سبحان راهکار جابجایی مکان و … را ارائه دهد، میتوانست از حضرت حق درخواست کند: خدایا من از شرایط کنونیام راضی هستم مرا شاکر نعماتم قرار بده و در پی این شکر فضای تجاری مرا با عافیت سامان ببخش و امور معنوی مرا با عافیت افزون کن!
کسیکه لذت بردن از نعمات را نمیداند بیمار است. انسان سالم در هر شرایطی از نعمات خود لذت میبرد.
تاریخ جلسه: 98.7.3 ـ جلسه بیست و ششم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 597
[2] غررالحكم و درر الکلم، ص 109